رابطه­ ی بین حق­ الزحمه ­ی حسابرسی و پاداش هیئت مدیره

نویسندگان

1 استاد دانشگاه شهید چمران اهواز

2 دانشجو کارشناسی ارشد دانشگاه شهید چمران اهواز

3 دانشجو کارشناسی ارشد دانشگاه شیهد چمران اهواز

چکیده

هدف تحقیق، بررسی رابطه­ی بین حق­الزحمه­ی حسابرس مستقل و پاداش هیئت مدیره است. نمونه­ی آماری تحقیق شامل 72 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره­ی زمانی 1384الی  1388 است که سهام آن‌ها به طور فعال در بورس معامله شده است. نتایج حاکی از این است بین حق‌الزحمه­ی حسابرسی و پاداش هیئت مدیره رابطه­ی مثبت و معنی­داری وجود دارد. افزایش پاداش پرداختی به مدیران به علت افزایش پیچیدگی­ها و عملیات شرکت است که نیازمند حسابرسی با کیفیت بالاتر و در نتیجه حق‌الزحمه­ی پرداختی بالاتری نیز می­باشد. 

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The Relationship between Auditing Fees and Board Compensation

نویسندگان [English]

  • SEYED HOSSEIN SAJADI 1
  • mohsen rashidi baghi 2
  • abdolrahman abobakri 3
  • mohsen SHIRALIZADE 3
1
2
3
چکیده [English]

The aim of this study is to investigate the relation between audit fees and Board compensation. The sample includes 72 firms listed in Tehran Stock Exchange during the period from 2005 to 2009, which their shares are actively traded in the Exchange. The results indicate a positive relation between the audit fee and compensation of the Board. With the increase in compensation of directors, their incentives to manage earnings will be greater and sine it requires a higher quality audit, payment of fee will be higher.

کلیدواژه‌ها [English]

  • audit fee
  • board compensation
  • earning management
  • Accruals

1)      مقدمه

رشد و گسترش فعالیت­های اقتصادی و توسعه­ی شرکت‌های سهامی موجب شده است سهامداران وظیفه اداره و کنترل دارایی­های خود را (شرکت) به مدیران حرفه­ای واگذار کنند. این مدیران در صورتی تمام تلاش، کوشش، تجربه و تخصص خود را به کار می­گیرند که بابت تلاش­هایشان پاداش مناسبی دریافت کنند. در دو دهه­ی گذشته، تحقیق­های فراوانی عوامل تعیین کننده­ی خط­مشی‌های پاداش مدیران، شیوه­های انتخاب حسابرسان و حق­الزحمه­ی خدمات حسابرسی را بررسی کرده­اند. اما، در مورد ارتباط بین پاداش هیئت مدیره و حق­الزحمه­ی حسابرس تحقیق‏های بسیار اندکی انجام شده است.

انگل و دیگران (2010) با بررسی ارتباط بین پاداش کمیته­ی حسابرسی و حق­الزحمه­ی حسابرسی مستقل شرکت، اولین گام را در این مورد برداشتند. آن‌ها استدلال کردند میزان پاداش پرداختی به اعضای کمیته­ی حسابرسی در طول زمان و در شرکت‌های مختلف، بر اساس تغییر در تقاضای ذی­نفعان برای نظارت بیشتر و با کیفیت‌تر بر فعالیت­های گزارشگری مالی شرکت، تغییر خواهد کرد. در این تحقیق سعی شده است که عملکرد مدیران از زاویه دید حسابرسان مدنظر قرار گیرد به نحوی که حق الزحمه حسابرسان به عنوان معیاری از میزان پاداش پرداختی به مدیران مورد توجه قرار گرفته است.

حق­الزحمه­ی حسابرسی مستقل را می­توان به عنوان معیاری از پیچیدگی گزارشگری مالی شرکت‌ها بکار گرفت. در این تحقیق با بررسی تأثیر حق الزحمه حسابرسی بر پاداش هیئت مدیره به دنبال بیان این حقیقت هستیم که سرمایه­گذاران، سهامداران و سایر افراد ذینفع به دنبال اطلاعات با کیفیت همزمان با ریسک محدودتر می­باشند و مدیران به عنوان نمایندگان آن‌ها با بهبود برنامه­ها و عملکرد خود و نیز کاهش ریسک عدم اطمینان اطلاعاتی به دنبال دریافت حداکثر پاداش ممکن می­باشند و حسابرسی به عنوان پل ارتباطی بین این گروه‌ها نقش با اهمیتی را ایفا می­کند به نحوی که دریافت حق الزحمه حسابرسی بالاتر بیانگر نوعی اطمینان نسبت به عملکرد مدیریت و پاداش­های دریافتی توسط مدیر است.

در بخش بعدی، مروری کلی بر حق الزحمه حسابرسی و ارتباط آن با پاداش هیئت مدیره را در طول این سال­ها خواهیم داشت. سپس، عوامل تاثیر گذار بر این روابط و تحقیقات پیشین را عنوان می­کنیم. در نهایت، با شناسایی فعالیت­ها و فرصت‌های مطالعاتی که برای بهبود توانایی­های سرمایه­گذاران، تحلیل­گران و محققان در شناسایی عوامل موثر بر پاداش هیئت مدیره بکار می­روند، نتیجه­گیری خود را به اتمام می­رسانیم.

2) مبانی نظری تحقیق

از مهم­ترین ویژگی­های شرکت‌های سهامی، تفکیک مالکیت از مدیریت ان‌هاست. بنابراین بخشی از اطلاعات فقط در انحصار مدیریت بوده و سرمایه­گذاران و سایر افراد ذینفع، تنها به اطلاعات مالی منتشر شده توسط مدیریت شرکت دسترسی دارند. اهداف حسابداری و گزارشگری مالی عمدتا برخاسته از نیازها و خواسته­های اطلاعاتی استفاده­کنندگان برون سازمانی است. هدف اصلی گزارشگری مالی، بیان وضعیت مالی و عملکرد واحد تجاری برای اشخاص بیرون از واحد تجاری، جهت کمک به آن‌ها در تصمیم­های مالی و سرمایه­گذاری است. ابزار اصلی انتقال اطلاعات به اشخاص مزبور، صورت‌های مالی اساسی می‌باشد (خوش­طینت و خانی، 1382). ضمناً قابل ذکر است که جدایی مالکیت از مدیریت باعث ایجاد مشکلات نمایندگی شده است، زیرا مدیران با سهامداران و سرمایه­گذاران خارج از شرکت در تضاد منافع هستند (جنسن و مک­لینگ، 1976).

از طرفی، یکی دیگر از اهداف صورت‌های مالی، انعکاس وظیفه­ی مباشرت مدیریت یا حسابدهی آن‌ها در قبال منابعی می­باشد که در اختیار آن‌ها قرار گرفته است. استفاده­کنندگان از صورت‌های مالی برای اتخاذ تصمیم­های اقتصادی غالبا خواهان ارزیابی وظیفه­ی مباشرت یا حسابدهی مدیریت هستند. این گونه تصمیم­ها شامل مواردی نظیر فروش یا حفظ سرمایه­گذاری در واحد تجاری و انتخاب مجدد یا جایگزینی مدیران است (پورحیدری و همتی، 1383).

زمانی­ که سهامداران یک شرکت وظیفه­ی تصمیم­گیری را به مدیریت محول می­کنند، مدیریت انگیزه­هایی جهت فعالیت­هایی دارد که منافع مورد انتظارش را حداکثر کند، حتی اگر این فعالیت­ها در جهت منافع سهامداران نباشد. مدیریت سود زمانی اتفاق ­می­افتد که مدیران جهت گمراه کردن بعضی ذینفعان (شامل سهامداران، اعتبار دهندگان، کارکنان، دولت، سرمایه­گذاران و...)، درباره­ی عملکرد شرکت یا تحت تأثیر قرار دادن نتایج قراردادهایی که به ارقام حسابداری گزارش­ شده وابسته است، با اعمال قضاوت خود در گزارشگری مالی و ساختار مبادلات، تغییر ایجاد کنند (رائو و داندال، 2008).

در واقع مدیریت سود نوعی اقدام آگاهانه با هدف طبیعی نشان دادن سود شرکت جهت رسیدن به یک سطح مطلوب و مورد نظر می­باشد. از جمله انگیزه­هایی که موجب این اقدام می­شود می­توان به تأثیر بر قیمت سهام، افزایش حقوق و مزایای مدیریت و جلوگیری از نقض قراردادهای وام اشاره کرد. اکثر این انگیز­ه­ها به منافع آتی مانند پاداش مربوط می­شود (داپنیک، 2008).

پیچیدگی شرکت یکی از عوامل افزایش در حق­الزحمه­ی حسابرسان است. شرکت‌هایی که دارای عملیات و ساختاری پیچیده هستند، برای اداره­ی عملیات شرکت دستمزد بیشتری را به مدیران پرداخت می‏کنند. از سویی، مدیرانی که حاشیه سود بیشتری را برای شرکت ایجاد می­کنند مستحق دریافت پاداش بیشتری هستند (فاما، 1980). زمانی که عملیات شرکت گسترده و پیچیده باشد، تقاضا برای نظارت بر فرایند گزارشگری مالی افزایش می‏یابد. شرکت‌های با عملیات پیچیده، نیازمند خدمات حسابرسی زیادی هستند. در نتیجه، حق‌الزحمه­ی بیشتری را نیز به این مؤسسات حسابرسی پرداخت می­کنند. همچنین، این شرکت‌ها به مدیران غیر موظف نیز برای نظارت بر فرایند حسابرسی نیاز دارند؛ لذا پاداش بیشتری نیز به مدیرانی پرداخت می‏شود که عضو کمیته­ی حسابرسی هستند. به بیان دیگر، می­توان چنین پیش­بینی کرد که با افزایش پیچیدگی عملیات شرکت، میزان پاداش مدیران نیز افزایش پیدا خواهد کرد. این افزایش در پاداش ناشی از افزایش حاشیه سود و افزایش در پیچیدگی سیستم­های گزارشگری مالی است (ویسوکی، 2010).

با وجود اختلاف نظر­هایی که در مورد ارتباط بین ریسک و ساختار پاداش هیئت مدیره وجود دارد، اجماع عمومی بر این است در صورت مساوی بودن سایر شرایط، با افزایش ریسک غیر قابل کنترل شرکت­، میزان پاداش پرداختی به مدیران نیز به خاطر پذیرش سطح بالا­تری از ریسک، افزایش می­یابد. در بخش حسابرسی این افزایش در ریسک را می­توان با افزایش نرخ حق‌الزحمه جبران کرد. به این معنی که مؤسسات حسابرسی به منظور تعدیل ریسک، حق­الزحمه­ی حسابرسی بیشتری را درخواست خواهند کرد (سیمونیک، 1980؛ پالمراس، 1986؛ سیمونیک و استین، 1996). باید توجه داشت میزان پاداش هیئت مدیره می­تواند تصمیم­های سرمایه­گذاری مدیریت را که بر ریسک نیز تأثیر دارند، تحت‌الشعاع قرار دهد. با توجه به شکل پاداشی که به مدیریت تعلق می­گیرد می­توان ریسک را محدود کرد (جین، 2002؛ کالس و همکاران، 2006).

هرمالین (2005) معتقد است افزایش­های سیستماتیک در پاداش مدیران ارشد ناشی از استحکام حاکمیت شرکتی و راهبری مدیریتی بالاتر نسبت به دوره­های مشابه است. زیرا، تقویت نظام حاکمیت شرکتی این احتمال را به وجود می­آورد که چنانچه عملکرد مدیری ضعیف باشد، از شرکت حذف خواهد شد. با توجه به این دیدگاه، مدیران ریسک گریز برای پوشش این احتمال پاداش بیشتری را درخواست می­کنند. نمونه­ای از این نوع حاکمیت شرکتی را می­توان به‌کارگیری حسابرسان متخصص در صنعت و انجام مستمر و به موقع حسابرسی عنوان کرد.

بعضی از مدیران برای کسب پاداش بیشتر و حفظ موقعیت شغلی خود، تصمیم­های سرمایه­گذاری را به نحو بهینه اتخاذ می­کنند. در برخی مواقع نیز با برقراری ارتباط دوستانه با اعضای هیئت مدیره از جایگاه خود محافظت کرده و پاداش بیشتری را نیز دریافت می­کنند. این دسته از مدیران برای محافظت از جایگاه خود، از حسابرسانی دعوت به عمل می­آورند که اظهار نظری مطابق با خواست آن‌ها ارایه دهند. به عبارتی مدیر با به‌کارگیری اقلام تعهدی بیشتر سعی در پنهان کردن عملکرد ضعیف خود دارد و سپس با پرداخت حق‌الزحمه­ی بالاتر به حسابرس (نوعی رشوه) آن‌ها را متقاعد به پذیرفتن این اقلام تعهدی سوال برانگیز می­نماید (ببچاک و فرید، 2004).

 پاداش مدیران تاکید بر پرداخت­های کوتاه مدت (سالانه) دارد که ممکن است مشکلاتی را برای شرکت ایجاد کند. با تاکید بر نتایج کوتاه مدت تصمیم­های سرمایه­گذاری مدیر نیز بر اساس طرح­های سالانه صورت می­گیرد و ممکن است مدیر سایر طرح­ها را به خاطر بازدهی آن‌ها در بلند مدت رد کند، به عبارتی برای رسیدن به هدف خود سود را دست‌کاری کند و این عاملی برای افزایش حق‌الزحمه­ی حسابرس در جهت کاهش انگیزه­های دست‌کاری سود مدیران برای دریافت پاداش بالاتر، می­باشد. یک دلیل برای فرض رابطه مثبت بین پاداش مدیر و حق‌الزحمه­ی حسابرس می­تواند این باشد که حسابرسان مستقل انتظار دارند مدیرانی که درصد بالایی پاداش به صورت سالانه دریافت می­کنند، انگیزه­های بیشتری نیز برای دست‌کاری سود داشته باشند. با افزایش پیچیدگی‌ها و ریسک شرکت، حسابرسان نیز حق‌الزحمه­ی بالاتری را درخواست می­کنند. دلیل دیگر می­تواند این باشد که هیئت مدیره حسابرسان مستقل با کیفیت کار بالا را برای محدود کردن دست‌کاری سود توسط مدیر انتخاب می­کند. بنابراین، افزایش در مدیریت سود که منجر به افزایش پاداش مدیران می­شود، حق‌الزحمه­ی بالاتری را نیز برای حسابرسان به دنبال خواهد داشت (ویساکی، 2010).

دیدگاه دیگر این است که اگر توافق­های مربوط به پاداش به نحو مناسبی تعیین و تدوین شده باشد، مدیران برای انجام درست وظیفه راهبریشان در شرکت دارای انگیزه می­شوند و ممکن است نیاز به خدمات حسابرس مستقل برطرف شود. با این توصیف می­توان رابطه­ی معکوسی را بین پاداش و حق‌الزحمه متصور شد. تنوع در طرح­های پاداش می­تواند راهبردی دیگر برای ایجاد انگیزه در مدیران باشد و با کاهش انگیزه مدیر برای دست‌کاری سود هزینه کمتری صرف حسابرسی خواهد شد (ویساکی، 2010).

در شرکت‌هایی که مدیران از جایگاه بالاتری برخوردار هستند، توانایی ترغیب هیئت مدیره برای بکارگیری حسابرسان با کیفیت حسابرسی پایین­تر را دارند و از طرفی، سهامداران این شرکت‌ها نیز مایل به کاهش نظارت خارجی بر تصمیمات اتخاذ شده در درون شرکت می­باشند. بنابراین، کاهش کیفیت حسابرسی انجام شده توسط حسابرسان یکی از راه­های کاهش این نظارت است (خواجوی و زارع، 1390). در شرکت‌های ایرانی مدیران مایل به انتخاب حسابرسانی هستند که دیدگاه­های هماهنگ با آن‌ها را داشته باشند و با توجه به نبود قوانین محکم حسابرسی، در صورت مخالف بودن دیدگاه­های حسابرسان، هیئت مدیره در سال­های بعد همکاری خود را با آن‌ها قطع می­کنند. زیرا، شرکت‌ها برای کنارگذاری حسابرسان نساز به پاسخگویی ندارند.

مدیرانی که متمایل به استفاده از روش‌های حسابداری سودافزا هستند به دنبال کسب همکاری حسابرسانی برای تایید روش مذکور می­باشند (رجبی، 1383).

دیدگاه مقابل بیان می­کند شرکت‌هایی که انگیزه بیشتری برای متعهد نشان دادن خود و برائت از هرگونه سو استفاده دارند، معمولاً موسسات حسابرسی بزرگ­تر و مشهورتر را انتخاب می­کنند (رضازاده و زارعی، 1388).

زمانی که پاداش مدیران بر اساس عملکرد آن‌ها باشد، مدیران تمایل دارند در طرح­های سرمایه­ای و بلند مدت سرمایه­گذاری کنند. زمانی که اهداف مدیریت بلندمدت باشند انگیزه او برای دست‌کاری سود کاهش یافته و نیاز به خدمات اضافی حسابرسان کاهش می­یابد. در نهایت اگر به مدیران طرح­های پاداشی مثل اختیار خرید سهام اعطا شود می­توان انتظار داشت که دست‌کاری سود و پرداخت اضافی به حسابرسان کاهش می­یابد (وافیس و ویگلین، 2007).

هنگامی که دریافت پاداش بر مبنای عملکرد حسابداری یا همان سودآوری باشد به احتمال زیاد مدیران سعی در دست‌کاری اقلام برآوردی و تعهدی برای دست­یابی به سود بالاتر را دارند زیرا، می­خواهند ارزش پاداش خود را حداکثر سازند (جیانگ و همکاران، 2009). انتظار می­رود ارتباط مثبتی بین اقلام تعهدی و حق‌الزحمه­ی حسابرسی وجود داشته باشد و این ارتباط در سطوح بالای پرداخت پاداش بر مبنای عملکرد حسابداری، معنادار­تر می­شود (گال و همکاران، 2003). پاداش انگیزه­ای می­شود که مدیران، گزارش­های مالی را با کیفیت بالاتری ارائه کرده و نیز مؤسسات حسابرسی با کیفیت کار بالا را برای کشف اشتباهات و ضعف­های بااهمیت بکار گیرند (هویتاش، 2009).

فرانسیس و کریشنان (1999) بیان می­کنند حسابرسان چندین راه برای مدیرت ریسک بالقوه ناشی از دست‌کاری سود دارند که از جمله آن‌ها می­توان افزایش تلاش، حق‌الزحمه و نوع اظهارنظر آن‌ها عنوان کرد.

زمانی که پرداخت پاداش براساس سودآوری باشد علی رغم مزایای بالای آن ممکن است که موجب دست‌کاری سود شود. با دست‌کاری سود، حسابرسان با برای کشف موارد دست‌کاری شده ریسک بالاتری مواجه می­شوند (هنینگر، 2001؛ پالمروس و شولز، 2004). به دلیل ریسک مدیریت سود و تأثیر آن بر پاداش مدیریت، استانداردهای پذیرفته شده حسابرسی آمریکا بیان می­کند حسابرسان باید پاداش­های مدیران را بررسی کنند. هدف از این شناخت تعیین ریسک اشتباهات بااهمیت است. بنابراین، حسابرس باید تلاش خود را بر مبنای تجزیه و تحلیلش از ماهیت پاداش تعدیل کند (ویتینگتون و پانی، 2004). مدل زیر بیانگر این ارتباط است:

 

پاداش مدیریت

 

دست­کاری سود

 

حق­الزحمه حسابرسی

 

 

 

مدیران ممکن است برای دست‌یابی به دارایی­ها و ایجاد ساختار حاکمیتی دارای انگیزه­های مالی یا غیر مالی باشند. برخی از مدیران می­توانند برای ریاست سازمان‌های گسترده درخواست پاداش بیشتری کنند. در جریان ایجاد این ساختار حاکمیتی، پیچیدگی سازمان ممکن است که بیشتر شود. این ساختار بیان می­کند که پیچیدگی سازمان نتیجه­ی مشکلات نمایندگی مدیریت است که از درون شرکت نشأت می­گیرد. صرف نظر از جایگاه ایجاد ساختار حاکمیتی، حق‌الزحمه‌های حسابرسی نیز به خاطر افزایش پیچیدگی­های شرکت افزایش می­یابد. بنابراین، ساختار حاکمیتی مدیریت باعث ایجاد این ذهنیت می­شود که پاداش مدیر با حق‌الزحمه­ی حسابرس مرتبط است (ویسوکی، 2010).

3) پیشینه­ی تحقیق

پاداش ممکن است مدیران را به دستکاری سود تحریک کند. بنابراین امکان دارد، رابطه مثبتی بین افزایش پاداش مدیران و تلاش (حق‌الزحمه) حسابرسان وجود داشته باشد. هیلی (1985) به این نتیجه رسید پاداش بر مبنای درآمد سالانه مدیران را تحریک به دست‌کاری سود می­کند؛ زیرا آن‌ها می­خواهند ارزش پاداش دریافتی خود را حداکثر سازند.

 گاور و همکاران (1995) و هولثاوسن و همکاران (1995) شواهدی یافتند که مدیران در دوره­ای که پاداش بالایی دریافت می­کنند سود را در جهت کاهش آن دست‌کاری می­کنند و از این طریق می­توانند برای دوره­های بعدی نیز پاداش را حفظ کنند.

گال و همکاران (2003) دریافتند با افزایش پاداش پرداختی به مدیران، انگیزه آن‌ها برای دست‌کاری اقلام تعهدی و به عبارتی سود بیشتر شده است که حسابرسی با کیفیت بالاتر و در نتیجه حق‌الزحمه­ی پرداختی بالاتری را ایجاب می‌کند.

فاتیما (2011) به این نتیجه رسید اقلام تعهدی تنها در صورتی حق‏الزحمه­ی حسابرسی را افزایش می­دهند که باعث افزایش سود شرکت شوند.

شرکت‌هایی که حق­الزحمه­ی حسابرسی مستقل بیشتری دارند (که نشان از تقاضای بیشتر برای نظارت بر گزارشگری مالی توسط افراد متخصص است)، دستمزد و پاداش بیشتری به کمیته­ی حسابرسی پرداخت کرده­اند (انگل و همکاران، 2010).

برگسترسر و فیلیپون (2006) نتیجه­گیری می­کنند که استفاده از اقلام تعهدی برای دستکاری سود گزارش ­شده در شرکت‌هایی که حقوق و مزایای مدیران اجرایی تابعی از ارزش سهام است، بیشتر می­باشد.

هیلی (1985) به این نتیجه رسید طرح­های پاداش بر مبنای عملکرد کوتاه مدت (در فاصله یک ساله) بر تصمیمات سرمایه­گذاری مدیر تأثیر دارد. به نحوی که مدیران در تلاش برای به دست آوردن حداکثر پاداش در آن سال هستند.

آشباق و همکاران (2003) به این نتیجه رسیدند که به کارگیری حسابرس باکیفیت­تر هنگامی که سهام شرکت در اختیار سهامداران با درصد مالکیت بالا است، کاهش می­یابد.

کارپف و همکاران (1996) دریافتند که شرکت‌های دارای سهامداران کنترل کننده به منظور پنهان کردن اقدامات فرصت طلبانه خود در جهت دریافت سود و پاداش بالاتر، تمایل بیشتری به موسسه­های حسابرسی با کیفیت پایین­تر دارند.

بدارد و جانسون (2004) به این نتیجه رسیدند با افزایش پاداش پرداختی به مدیران بر مبنای حاشیه سود شرکت، احتمال دست‌کاری سود افزایش یافته و حسابرسان نیز برای انجام حسابرسی با کیفیت بالا و کشف موارد دست‌کاری حق‌الزحمه­ی بالاتری را درخواست می­کنند.

4) فرضیه­ تحقیق

با توجه به مبانی نظری و پیشینه­ی تحقیق مبنی بر این که با افزایش ریسک غیر قابل کنترل شرکت­، میزان پاداش پرداختی به مدیران نیز به خاطر پذیرش سطح بالا­تری از ریسک، افزایش می­یابد. در بخش حسابرسی این افزایش در ریسک را می­توان با افزایش نرخ حق‌الزحمه جبران کرد. به این معنی که مؤسسات حسابرسی به منظور تعدیل ریسک، حق­الزحمه­ی حسابرسی بیشتری را درخواست خواهند کرد، فرضیه­ تحقیق به شکل زیر تدوین شده است:

حق­الزحمه­ی حسابرس با پاداش هیئت مدیره رابطه معنی­داری دارد.

 

 

5) روش تحقیق

این تحقیق با توجه به عدم امکان کنترل کلیه متغیرهای مربوط نمی­تواند از نوع تحقیقات تجربی محض باشد اما، با توجه به تجزیه و تحلیل اطلاعات گذشته، از نوع تحقیقات شبه تجربی است. همچنین، با توجه به اینکه نتایج بدست آمده از تحقیق به حل یک مشکل یا موضوع خاص می­پردازد، از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش نیز از نوع تجزیه و تحلیل همبستگی- رگرسیونی است.

5-1) جامعه و نمونه­ی آماری

جامعه­ی آماری تحقیق، کلیه شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و بازه زمانی تحقیق 1384 تا 1388 می‌باشد. در این تحقیق، برای تعیین نمونه­ی آماری از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد؛ بدین صورت که در هر مرحله، از بین کلیه­ی شرکت‌های موجود، شرکت‌هایی که دارای شرایط زیر نبوده­اند، حذف شده و شرکت‌های باقی مانده برای انجام آزمون انتخاب شدند:

  • شرکت‌ها باید در طول دوره­ی مورد بررسی تداوم فعالیت داشته باشند.
  • نمونه­ی آماری شامل شرکت‌های تولیدی و صنعتی باشد.
  • شرکت‌هایی که سال مالی آن‌ها به انتهای اسفند ماه ختم می­شود.

 در نهایت، نمونه­ای به تعداد 72 شرکت برای انجام آزمون فرضیه­های تحقیق انتخاب شدند.

5-2) روش گردآوری داده­ها

در این تحقیق گردآوری اطلاعات در دو مرحله انجام شده ­است. در مرحله­ی اول برای تدوین مبانی نظری تحقیق از روش کتابخان‌های و در مرحله­ی دوم، برای گردآوری داده­های مورد نظر از ماهنامه­های بورس و سایت­های بورس و نرم افزارهای اطلاعات مالی شرکت‌ها استفاده شده است. سپس، برای آماده سازی اطلاعات از نرم افزار اکسل استفاده شده است، به این ترتیب که پس از استخراج اطلاعات مربوط به متغیرهای مورد بررسی از منابع ذکر شده، این اطلاعات در کاربرگ­های ایجاد شده در محیط این نرم افزار وارد شده و سپس، محاسبات لازم برای دست­یابی به متغیرهای مورد بررسی انجام شده است.

5-3) تجزیه و تحلیل اطلاعات

در بخش آمار توصیفی، تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از شاخص‌های مرکزی همچون میانگین، میانه و شاخص‌های پراکندگی انحراف معیار انجام شده است. همچنین، برای آزمون فرضیه­ها از الگوی رگرسیون داده­های ترکیبی استفاده شده است. برای انتخاب از بین روش‌های الگوهای رگرسیونی ترکیبی و الگوی داده­های تابلویی با اثرات ثابت از آزمون F لیمر استفاده شده است. اگر در آزمون F لیمر روش داده­های ترکیبی انتخاب شود، کار به انجام می‌رسد. اما اگر روش داده­های تابلویی با اثرات ثابت انتخاب شد لازم است تا آزمون هاسمن نیز انجام شود. از آزمون هاسمن برای تعیین استفاده از الگوی اثرات ثابت در مقابل الگوی اثرات تصادفی استفاده می‌شود. (افلاطونی ونیکبخت، 1389).

به علاوه با توجه به اینکه شرکت‌های مورد استفاده در این تحقیق مربوط به صنایع مختلف بوده و از روش داده­های ترکیبی استفاده شده است. امکان وجود ناهمسانی­ واریانس وجود دارد که برای رفع این مشکل از روش رگرسیون کم­ترین مربعات تعمیم یافته برای برازش الگو استفاده شد. افزون بر این، پس از برازش الگو به منظور بررسی عدم وجود خود همبستگی در باقی­مانده­های الگو، از آماره، دوربین واتسون استفاده شد.

5-4) الگوی تحقیق

مطالعه­ی حاضر با به کارگیری روش داده‌های تابلویی، به بررسی رابطه بین حق­الزحمه­ی حسابرسی و پاداش هیئت مدیره پرداخته است. مدل بکارگرفته برای این منظور به صورت زیر است:

 

 

 

5-5) متغیرهای تحقیق

5-5-1) متغیر وابسته

TotalComp: عبارت است از مبلغ پاداش هیئت مدیره مستخرج از یادداشت­های همراه صورت‌های مالی می­باشد.

5-5-2) متغیر مستقل تحقیق

AuditFee: حق‌الزحمه­ی حسابرس مستقل است که برای اندازه­گیری آن از لگاریتم طبیعی هزینه­ی حسابرسی استفاده شده است (نیکبخت و تنانی، 1389؛ رجبی و محمدی خشوئی، 1387؛ فرگوسن و تیلور، 2007 و گریفن و همکاران، 2009).

5-5-3) متغیرهای کنترل تحقیق

متغیرهای کنترل تحقیق به شرح زیر هستند.

Ret: بازده قیمتی سهام از ابتدای سالt-1 تا پایان سال t می­باشد. بازده سهام به این دلیل برای دو سال در نظر گرفته شده است که پاداش پرداختی به هیئت مدیره از عملکرد گذشته شرکت نیز تأثیر می­پذیرد (ویسوکی، 2010).

Size: برای اندازه­گیری اندازه شرکت از لگاریتم طبیعی دارایی­های شرکت استفاده شده است.

B/M: نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار حقوق صاحبان سهام است. به عنوان معیاری برای بیان فرصت‌های سرمایه­گذاری مدنظر قرار می­گیرد.

6) نتایج تحقیق

ارتباط بین متغیرهای مورد مطالعه به صورت نمودار زیر می­باشد:

 

 

همان­طور که مشاهده می­شود نتایج آمار توصیفی متغیرهای تحقیق در نگاره­ی شماره (1) نشان داده شده است.

نگاره­ (1): آماره‌های توصیفی متغیرهای الگو

متغیر

میانگین

میانه

بیشینه

کمینه

انحراف معیار

پاداش مدیریت

132/2

58/0

8/327

0

086/18

حق­الزحمه­ی حسابرسی

49/2

44/2

47/3

30/1

29/0

بازده سهام

0017/0-

166/0-

95/2

51/1-

78/0

اندازه شرکت

57/5

55/5

65/7

25/4

56/0

نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار

65/0

54/0

57/2

55/0-

49/0

میانگین استفاده پاداش برابر با 132/2 می­باشد که نشان­دهنده­ی این است که پاداش پرداختی بیشتر از حق الزحمه پرداختی به حسابرسان می­باشد. نگاره فوق بیانگر ارزش 49/2 برای حق الزحمه حسابرسی می­باشد. ارزش میانگین برای نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار 65/0، اندازه شرکت 57/5 و برای بازده سهام 0017/0- می­باشد.

آماره­های ضریب کشیدگی و چولگی نیز به منظور بررسی نرمال بودن توزیع داده­ها بکار گرفته می­شوند. با بررسی ضریب کشیدگی داده­ها می­توان اظهار داشت که داده­های مربوط به متغیرهای مستقل و وابسته از توزیع نرمال برخوردار هستند زیرا، متغیرها دارای حداقل فاصله از ارزش ارایه شده برای کشیدگی می­باشند. با توجه به نتایج بدست آمده از آماره­های توصیفی متغیرهای تحقیق می­توان بیان کرد که کلیه متغیرها از توزیع مناسبی برخوردار هستند. متغیر پاداش مدیریت نیز متناسب با افزایش در حق الزحمه حسابرسی افزایش یافته است ولی میزان پراکندگی پاداش نسبت به دیگر متغیرها از نوسان پذیری بیشتری برخوردار است. سایر متغیرها یکنواختی بیشتری دارند.

6-2) آمار استنباطی

قبل از تخمین الگو لازم است آزمون F لیمر به منظور بررسی استفاده از روش داده­های تابلویی با اثرات ثابت در مقابل روش داده­های ترکیبی برای الگوی بالا انجام شود. فرضیات این آزمون به صورت زیر است:

: دادهای ترکیبی معمولی

: داده­های تابلویی با اثرات ثابت

نتایج حاصل از آزمون F لیمر در نگاره­ی شماره (2) نمایش داده شده است.

نگاره­ (­2): نتایج آزمون F لیمر

آماره

سطح خطا

روش پذیرفته شده

36/2

0422/0

روش داده­های تابلویی با اثرات ثابت

نتایج حاکی از رد فرض H0 است. در نتیجه الگوی، داده‏های تابلویی با اثرات ثابت روش ارجح است. در ادامه از آزمون هاسمن نیز به منظور انتخاب از میان روش‌های داده­های تابلوی با اثرات ثابت در مقابل روش داده­های تابلویی با اثرات تصادفی نیز انجام شود. فرضیه­های این آزمون به صورت زیر است:

: دادهای تابلویی با اثرات تصادفی

: داده­های تابلویی با اثرات ثابت

نتایج حاصل از آزمون هاسمن در نگاره­ی شماره (3) نمایش داده شده است.

 

نگاره­ (­3): نتایج آزمون هاسمن

آماره

سطح خطا

روش پذیرفته شده

62/12

0133/0

روش داده­های تابلویی با اثرات ثابت

 

نتایج حاکی از رد فرض H0 است؛ در نتیجه الگوی، داده­های تابلویی با اثرات ثابت روش ارجح است. در ادامه نتایج تخمین الگوی تحقیق در نگاره­ی (4) با روش داده­های تابلویی با اثرات ثابت نشان داده شده است.

نگاره­ (4): نتایج تخمین الگوی تحقیق

متغیر توضیحی

آزمون داده­های ترکیبی

ضریب

آماره t

معناداری

حق­الزحمه­ی حسابرسی

3214/390

934863/2

0036/0

بازده سهام

7600/124

258967/3

0013/0

اندازه شرکت

4107/921

002124/6

0000/0

نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار

8304/233

737294/3

0002/0

عرض از مبدأ

000/5198-

494356/6-

0000/0

آمارهF

214180/9

معناداری

0000/0

ضریب تعیین

708737/0

ضریب تعیین  تعدیل شده

631819/0

آماره­ی دوربین واتسون

621402/1

با استفاده از آماره­ی فیشر (F) می­توان معناداری کل مدل را تعیین کرد. بر اساس نتایج تخمین مدل ارائه شده در نگاره (3)، مدل تحقیق در سطح اطمینان 99 درصد معنادار است؛ زیرا مقدار احتمال مربوط به آماره­ی F برابر 0000/0 است که کمتر از پنج درصد است. همچنین، به منظور بررسی خودهمبستگی در باقی­مانده­های الگو از آماره­ی دوربین واتسون استفاده شده است که نتایج بیانگر عدم وجود خودهمبستگی در باقی­مانده­ها است.

 با توجه به نتایج نگاره­ی (4) در سطح خطای قابل پذیرش 5 درصد، متغیر حق­الزحمه­ی حسابرسی تأثیر مثبت و معناداری با پاداش مدیریت دارد.

حسابرسان مستقل انتظار دارند مدیرانی که درصد بالایی پاداش دریافت می­کنند، انگیزه­های بیشتری نیز برای دست‌کاری سود دارند. با افزایش پیچیدگی‌ها و ریسک شرکت، حسابرسان نیز حق‌الزحمه­ی بالاتری را درخواست می­کنند. همچنین، هیئت مدیره، حسابرسان مستقل با کیفیت کار بالا را برای محدود کردن دست‌کاری سود توسط مدیر انتخاب می­کند. بنابراین، افزایش در مدیریت سود که منجر به افزایش پاداش مدیران می­شود، حق‌الزحمه­ی بالاتری را نیز برای حسابرسان به دنبال خواهد داشت (ویساکی، 2010). هنگامی که دریافت پاداش بر مبنای عملکرد حسابداری یا همان سودآوری باشد به احتمال زیاد مدیران سعی در دست‌کاری اقلام برآوردی و تعهدی برای دست­یابی به سود بالاتر را دارند زیرا، به دنبال حداکثر نمودن پاداش خود هستند (جیانگ و همکاران، 2009). با افزایش اقلام تعهدی در شرکت صاحبکار، ریسک تقلب و هموارسازی منفی سود افزایش می­یابد، حسابرسان نیز برای تعدیل ریسک و رساندن آن به سطحی معقول و نیز جلوگیری از اقامه­ی دعاوی احتمالی در آینده علیه ان‌ها، کار حسابرسی را با دقت و سرپرستی بیشتری انجام داده است. ساعات کار بیشتری را صرف بررسی حساب­ها و صورت‌های مالی صاحبکار می­کنند در نتیجه حق الزحمه­ی آن‌ها نیز افزایش می­یابد.

7) نتیجه­گیری

هدف از این تحقیق بررسی رابطه­ی بین حق­الزحمه­ی حسابرسی مستقل و پاداش هیئت مدیره شرکت بود. نتایج تحقیق نشان داد بین حق­الزحمه­ی حسابرسی مستقل و پاداش هیئت مدیره رابطه مثبت و معنی­داری وجود دارد. پاداش، مدیران را برای دست‌کاری سود تحریک می­کند (گوردون، 2002). بنابراین، با افزایش پاداش پرداختی به مدیران انگیزه آن‌ها برای دست‌کاری اقلام تعهدی و به عبارتی سود بیشتر شده که نیازمند حسابرسی با کیفیت بالاتر و در نتیجه حق‌الزحمه­ی پرداختی بالاتری می­باشد. از طرفی، برگسترسر و فیلیپون (2006) نتیجه­گیری می­کنند که استفاده از اقلام تعهدی برای دستکاری سود گزارش ­شده در شرکت‌هایی که حقوق و مزایای مدیران اجرایی تابعی از ارزش سهام است، بیشتر می­باشد. در نتیجه رابطه­ی معنادار بین حق­الزحمه­ی حسابرسی و پاداش تأیید شد.

 

8) پیشنهادات

1) پیشنهاد می­شود برای کاهش ریسک تقلب در شرکت و ایجاد اطمینان در سرمایه­گذاران نسبت به اخذ تصمیمات کارا و بهینه توسط مدیریت، طرح­های پاداشی مبتنی بر عملکرد بلند مدت برای مدیران در نظر گرفته شود.

2) افشای اطلاعات مرتبط با حق الزحمه حسابرسی در یادداشت­های همراه صورت‌های مالی به منظور فراهم آوردن امکان پیش­بینی ریسک اطلاعاتی شرکت توسط سرمایه­گذاران و سایر افراد ذینفع.

پیشنهاد برای تحقیق­های آینده

1) پیشنهاد می­شود برای بررسی پاداش معیارهای دیگری از جمله ریسک، محدودیت­های قانونی، انگیزه­ها و سازوکارهای مدیریتی نیز مدنظر قرار گیرد.

2) در این مقاله محور اصلی مبلغ پاداش است بنابراین می­توان با تفکیک انواع طرح­های پاداشی تأثیر آن را بر حق‏الزحمه­ی حسابرسی ارزیابی کرد.

3) برای بررسی پاداش می­توان از متغیرهای دیگری از جمله پیچیدگی سازمان و کیفیت گزارشگری مالی نیز استفاده کرد.

10) محدودیت­های تحقیق

الف) عدم افشای جداگانه حق الزحمه حسابرسی در یادداشت­های همراه صورت‌های مالی

ب) ساختار حاکمیت شرکتی مانند توزیع سهامداران یا تعداد اعضای غیر موظف و... نیز بر پاداش هیئت مدیره اثرگذار است ولی در این مقاله از دیگر معیارها استفاده شده است. 

پورحیدری، امید و داوود همتی. (1383). "بررسی اثر قراردادهای بدهی، هزینه­های سیاسی، طرح­های پاداش و مالکیت بر مدیریت سود در شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران"، بررسی­های حسابداری و حسابرسی، سال یازدهم، شماره­ی 36، ص­ص. 63-47.
خواجوی، شکراله و زارع، غلامحسین. 1391، بررسی رابطه بین سازوکارهای راهبری شرکتی و انتخاب حسابرس در شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار، تحقیقات حسابداری و حسابرسی، سال چهارم، شماره 14.
خوش­طینت، محسن و عبدالله خانی. (1382). "مدیریت سود و پاداش مدیران: مطالعه­ای جهت شفاف‌سازی اطلاعات مالی"، مطالعات حسابداری، شماره­ی 3، ص­ص. 154-127.
رجبی روح اله، 1383، عوامل موثر بر قدرت حرفه‌ای حسابرسان مستقل، پایان نامه دکتری، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشکده مدیریت و حسابداری.
رجبی، روح الله و رجبی خشوئی، (1387)، هزینه­های نمایندگی و قیمت­گذاری خدمات حسابرسی مستقل، بررسی­های حسابداری و حسابرسی. دوره­ی 15، شماره 53؛ صص 35-52.
رضازاده، جواد و زارعی مروج، کمال. 1388، عوامل موثر بر تغییر حسابرسان در شرکت‌های ایرانی، فصلنامه مطالعات تجربی حسابداری مالی، شماره 20.
نیکبخت، محمد و تنانی، محسن (1389)، آزمون عوامل موثر بر حق­الزحمه حسابرسی صورت‌های مالی، پژوهش­های حسابداری مالی، دوره­ی دوم، شماره 4، صص 111-132.
Ashbaugh, H. and T. D. Warfield, (2003) , "Audits as a Corporate Governance Mechanism: Evidence from the German Market", Journal of International Accounting Research, Vol. 2, PP. 1-21.
Bebchuk, L, Fried, J, (2004) , In: Pay Without Performance, Harvard University Press, Boston.
Bedard JC, Johnstone KM, (2004) , Earnings manipulation risk, corporate governance risk, and auditors’ planning and pricing decisions, Account Rev 79 (2): 277–304.
Bergstresser, D. , and T. Philippon. (2006). “CEO incentives and earnings management”, Journal of Financial Economics, 80: 511-529.
Coles, J, Daniel, N, Naveen, L, (2006) , Managerial incentives and risk-taking, Journal of Financial Economics 79, 431–468.
Doupnik, S. T. (2008). “Influence of Culture on Earnings Management: A Note”, Journal of Accounting, Finance and Business Studies, Vol. 44, No. 3, pp. 317-340.
Engel, E. M, Hayes, R. M, Wang, X, (2010) , Audit committee compensation and the demand for monitoring of the financial reporting process, Journal of Accounting and Economics, this issue, doi: 10. 1016/j. jacceco. 2009. 08. 001.
Fama, E, (1980) , agency problems and the theory of the firm, The Journal of Political Economy 88, 288–307.
Fatima Alali, (2011) ,"Audit fees and discretionary accruals: compensation structure effect", Managerial Auditing Journal, Vol. 26 Iss: 2 pp. 90 – 113.
Ferdinand, A. Gul; Charles Chen and Judy s. Tsui, (2003) , Discretionary Accounting Accruals, Managers' Incentives, and Audit Fees, Contemporary Accounting Research Vol. 20 No. 3 (Fall 2003) pp. 441-64 © CAAA.
Ferguson, A, and S. Taylor, (2007) , free cash flow, debt monitoring and audit fees: A re-examination, Working Paper (University of New South Wales, Sydney, NSW).
Francis, J. R and J. Krishnan, (1999) , accounting accruals and auditors reporting conservatism, Contemporary Accounting Research 16 (1): 135-65.
Gaver J, Gaver K, Austin J, (1995) , Additional evidence on bonus plans and income management, J Account Econ 19: 3–28.
Gordon, J, (2002) , what enron means for the management and control of the modern business corporation: Some initial reflections, Univ Chi Law Rev 69: 1233–1250.
Griffin, P, D. Lont, and Y. Sun, (2009) , Agency Problems and Audit Fees: Further Tests of the Free Cash Flow Hypothesis, working paper series, Available in www. ssrn. com.
Gul F, Chen C, Tsui J, (2003) , Discretionary accounting accruals, managers’ incentives, and audit fees, Contemp Account Res 20 (3): 441–464.
Healy P, (1985) , the effect of bonus schemes on accounting decisions, J Account Econ 7: 85–107.