نویسندگان
1 استادیار، گروه حسابداری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد فیروزآباد،
2 استادیار، گروه حسابداری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت
3 کارشناس ارشد حسابداری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
This research examines the effects of a firm’s asymmetric information on its choice of two mechanisms of corporate governance: the board monitoring intensity and CEO incentive alignment. The sample consists of 112 firms listed in Tehran Stock Exchange during 2006-2010. Data has been collected using Rahavard Novin software and Tehran Stock Exchange archive. The statistic analysis has been done by multivariate regression. The results show that firms facing greater asymmetric information tend to use less intensive board monitoring but rely on more CEO incentive alignment.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
نظریه نمایندگی1 به موضوعاتی اشاره دارد که در زمان چشمپوشی کارگماران (مالکان) ازکنترل شرکت، بهوسیله کارگزارانی (مدیرانی) بهوجود میآیند که برای اداره شرکت منصوب میشوند. جدایی مالکیت از مدیریت، باعث ایجاد تضاد منافع بین کارگمار (مالکان) و نماینده (هیئت مدیره) میشود، زیرا اهداف آنها دقیقاً بر هم منطبق نیست. مشکلات نمایندگی ناشی از جدایی مالکیت و کنترل، بهعلت عدم تقارن اطلاعات2 در قراردادهای کارگمار و نماینده رخ میدهد (صفری و همکاران، 2010).
حاکمیت شرکتی3 در برگیرنده کنترلها و رویههایی است که اطمینان میدهد مدیریت در مسیر منافع سهامداران حرکت میکند و احتمال حرکت در جهت منافع شخصی را کاهش میدهند (کاناگارتنام و همکاران، 2007). حاکمیت شرکتی، از تعدادی ساز و کار داخلی و خارجی تشکیل شده است. همانگونه که جنسن (1993)؛ جان و سنبت (1998) و اشلیفر و ویشنی (1997) بیان کردهاند، این ساز و کارها در تعامل با یکدیگر، محیط حاکمیتی شرکت را شکل میدهند. تعاملات بین ساز و کارهای حاکمیت شرکتی نشان میدهند عناصر منحصر بهفرد ساختار حاکمیت شرکتی، بهطور مستقل تعیین و انتخاب نمیشوند. این انتخاب نه تنها به مزایای کنترلی ناشی از آنها بستگی دارد، بلکه به هزینههای تحمیلی به مدیران و سهامداران نیز بستگی دارد. از آنجا که مشکلات نمایندگی در بین شرکتهای مختلف متفاوت است، هزینه و منافع ناشی از ساز و کارهای حاکمیت شرکتی برای کنترل این مشکلات نیز متفاوت است. بنابراین، مصالحه هزینه– منفعت بهینه این ساختارها به شرایط خاص شرکت از جمله فرصتهای سرمایهگذاری، محیط رقابتی، اطلاعاتی و قانونی شرکت بستگی دارد. یعنی شرکتها تلاش مینمایند با استفاده از ساز و کارهای متفاوت حاکمیت شرکتی، بهای تمام شده نظارت را کاهش دهند. (گیلان و همکاران، 2003). یکی از عوامل موثر در انتخاب ساز و کارهای حاکمیت شرکتی، محیط اطلاعاتی شرکت است. اطلاعاتی که افراد دارند و تصمیماتی که بر اساس این اطلاعات میگیرند، مهم است (مارسل و همکاران، 2010). درصورتی که اطلاعات مورد نیاز بهصورتی نامتقارن بین افراد توزیع شود، میتواند نتایج متفاوتی را نسبت به موضوعی واحد سبب شود (قائمی و وطن پرست، 1384).
بعضی محققان این سؤال را مطرح میکنند که آیا حاکمیت همسان برای همه مناسب است و میتوان الزامات حاکمیت شرکتی یکسانی را به همه شرکتها تجویز کرد؟ دمستز (1983) و دمستز و لهن (1985) نشان دادند شرکتها بهطور بهینه، ساختار مالکیت خود را بهعنوان یک ساز و کار حاکمیتی و بر اساس ویژگیهای شرکت تعیین میکنند. مطالعات اخیر، شواهد بیشتری را فراهم میکنند که نشان میدهد حاکمیت بهطور درونی تعیین میشود و یک نوع حاکمیت برای همه قابل تجویز نیست (کای و همکاران، 2009).
یکی از ویژگیهای مؤثر در انتخاب ساز و کارهای حاکمیت شرکتی، عدم تقارن اطلاعات است. طبق شواهد موجود (راهجا (2005)، هریس و راویو (2008)، گیلان و همکاران (2003)، بونه و سایرین (2007)، لینک و همکاران (2008)، هالمن و همکاران (2009)، کای و همکاران (2009) و ویلسون (2011)، با گسترش اطلاعات نامتقارن شدت نظارت هیئت مدیره کاهش یافته و بهجای آن، از همگرایی انگیزه مدیر عامل استفاده میشود. بر این اساس، نوع ساز و کارهای حاکمیت شرکتی بکار رفته در یک شرکت به شرایط خاص آن شرکت از جمله محیط اطلاعاتی آن شرکت بستگی دارد، به گونهای که با افزایش عدم تقارن اطلاعات، هزینههای نظارت مستقیم افزایش مییابد و از نظارت غیرمستقیم استفاده میشود. (فرضیه بهای تمام شده نظارت)
هدف اصلی این پژوهش، فراهم کردن شواهدی در این باره است که چگونه عدم تقارن اطلاعات بر ساز و کارهای حاکمیت شرکتی شرکتها اثر میگذارد و بهای تمام شده نظارتشان را کاهش میدهد.
پیشینه پژوهش
هالمن و همکاران (2009) به تجزیه و تحلیل دو ابزار انگیزشی مدیران، شامل شدت نظارت هیئت مدیره و استفاده از پرداخت بر مبنای عملکرد مدیر عامل پرداختند. نتایج بهدست آمده حاکی از این است این دو ساز و کار جایگزین یکدیگر هستند، به علاوه اطلاعات نامتقارنتر منجر به کاهش نظارت هیئت مدیره و پرداخت بیشتر به مدیر عامل بابت عملکرد میشود.
جی کای وهمکاران (2009) به مطالعه اثر اطلاعات نامتقارن بر سه ساز و کار اصلی حاکمیت شرکتی (شدت نظارت هیئت مدیره، بازار کنترل شرکت و همگرایی انگیزه مدیر عامل) پرداختند. آنها دریافتند شرکتهای دارای عدم تقارن اطلاعاتی بیشتر، به استفادة کمتر از نظارت هیئت مدیره، کنترل بیشتر بازار و همگرایی انگیزه بالاتر گرایش دارند. این نتایج با فرضیه بهای تمام شده منطبق است، به این معنی که عدم تقارن اطلاعاتی بالاتر، هزینه نظارت مستقیم را بالا برده و باعث استفاده از راهکارهای نظارت غیرمستقیم جهت پایین آوردن بهای تمام شده نظارت میشود.
ویلیام ویلسون (2011) دریافت شرکتهایی که با عدم تقارن اطلاعات بالاتری مواجه هستند، تمایل دارند که هیئت مدیره استقلال کمتری داشته باشد و به احتمال بیشتری مدیر عامل عضو هیئت مدیره است. نتایج نشان داد در صورت وجود عدم تقارن اطلاعات بالا، مالکیت مدیر عامل جایگزین نظارت هیئت مدیره میشود.
فرضیههای تحقیق
فرضیههای تحقیق به پشتوانه ادبیات پژوهش، بهصورت زیر تدوین شدند:
فرضیه اول: عدم تقارن اطلاعات با ساز و کار شدت نظارت هیئت مدیره، رابطه منفی و معناداری دارد.
فرضیه دوم: عدم تقارن اطلاعات با ساز و کار همگرایی انگیزه مدیر عامل، رابطه مثبت و معناداری دارد.
روش تحقیق
تحقیق حاضر با توجه به هدف، کاربردی است، چون نظریههای حاصل از تحقیق برای استفاده عملی بهکار برده میشود. از آنجا که این پژوهش بر روابط بین متغیرها متمرکز است و همچنین بر جمعآوری و دستهبندی اطلاعات در قالب آمارهای توصیفی تأکید دارد، لذا رویکرد این تحقیق، توصیفی- همبستگی میباشد.
دراین پژوهش، برای جمعآوری دادهها و اطلاعات، از روش کتابخانهای استفاده شده است. دادههای پژوهش، با مراجعه به صورتهای مالی، یادداشتهای توضیحی، گزارشهای بورس اوراق بهادار و با استفاده از نرمافزارهای رهاورد نوین و تدبیرپرداز جمع آوری شده است.
متغیرهای این پژوهش با استفاده از نرم افزار Excel محاسبه شده و آزمون فرضیهها با استفاده از نرم افزار spss انجام شد.
به منظور آزمون فرضیه اول، از معادله (1) زیر استفاده میشود:
معادله (1) |
BI = β0 + β1 AI + β2 D AI High + β3 D AI Low + β4 Q Residual + β5 Assets Residual + ei |
جهت آزمون فرضیه دوم، نیز از معادله (2) استفاده میشود:
معادله (2) |
CEO PPS = β0 + β1 AI + β2 D AI High + β3 D AI Low + β4 Q Residual + β5 Assets Residual + ei |
D AI Low: متغیر مصنوعی، در صورتی که عدم تقارن اطلاعات پایین باشد، یک و در غیر این صورت صفر
D AI High: متغیر مصنوعی، درصورتی که عدم تقارن اطلاعات بالا باشد، یک و در غیر این صورت صفر
با استفاده از چارک اول و آخر متغیر عدم تقارن اطلاعات محاسبه شد.
AI: عدم تقارن اطلاعات، که با استفاده از رتبهبندی درصدی متغیرهای زیر محاسبه میشود:
معادله (3) |
Q = (ارزش دفتری داراییها - ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام + ارزش بازار حقوق صاحبان سهام) /ارزش دفتری داراییها |
خطاهای پیشبینی سود9: اشتباهات پیشبینیهای تحلیلگران درباره سود شرکت، میتواند نماینده وسعت اطلاعات نامتقارن بین افراد درون شرکت و خارج از شرکت باشد. (گیلسان و سایرین (1997) و کریشناسوامی و سابرحمانیام (1999)، کای و همکاران، 2009). خطاهای پیشبینی با استفاده از معادله زیر محاسبه میشود:
معادله (4) |
خطاهای پیشبینی سود= (سود واقعی به ازای هر سهم– سود پیشبینی شده به ازای هر سهم) /سود واقعی به ازای هر سهم |
BI: شدت نظارت هیئت مدیره
در ادبیات نظری، دو دیدگاه متضاد از نقش اندازه هیئت مدیره بر عملکرد شرکت ارائه شده است. دیدگاه اول بیان میکند هیئت مدیره کوچکتر، عملکرد شرکت را ارتقا میدهد. دیدگاه دوم نیز بیان میکند هیئت مدیره بزرگتر به علت برخورداری از مزیتها و پیشنهادهای تخصصی و متنوع، کارایی بیشتری دارد.
از دیدگاه نظریه نمایندگی، حضور مدیران غیرموظف (غیراجرایی) مستقل در هیئت مدیره شرکتها و عملکرد نظارتی آنان بهعنوان افرادی مستقل، به کاهش تضاد منافع موجود میان سهامداران و مدیران شرکت کمک شایانی میکند (حساس یگانه و باغومیان، 1385). عامل مهم دیگر در ساختار هیئت مدیره، جدایی رییس هیئت مدیره و مدیر عامل شرکت میباشد. بهطور خلاصه، نتایج تحقیقات تجربی بیانگر این موضوع است که هیئت مدیرههای کوچک با حضور اکثریت مدیران غیرموظف، باعث ایجاد ظرفیتهای نظارتی قوی میشود (گیلان و همکاران، 2009).
در این تحقیق متغیر شدت نظارت هیئت مدیره، با استفاده از میانگین رتبهبندی درصدی متغیرهای زیر محاسبه شده است (کای و همکاران، (2009) ):
(CEO PP): همگرایی انگیزه مدیر عامل
حساسیت پرداخت به مدیر عامل بابت عملکرد، به صورت جمع سهام در اختیار او تقسیم بر تعداد سهام منتشره محاسبه میشود (کای و همکاران، 2009).
Q residual: باقیمانده Q توبین که با استفاده از باقیمانده رگرسیون متغیر Q توبین و عدم تقارن اطلاعات محاسبه میشود.
Asset residual: باقیمانده داراییها که از باقیمانده رگرسیون متغیر اندازه شرکت و عدم تقارن اطلاعاتی محاسبه میشود.
شرکتهای بزرگ تمایل دارند هیئت مدیره بزرگتر، ولی مستقلتری داشته باشند (بونه و همکاران (2007) ). به علاوه، به علت محدودیتها و ناسازگاری ریسک ثروت مدیر عامل، به همگرایی انگیزه مدیر عامل تمایل کمتری دارند (اسچیفر (1998) ). بهطور مشابه، فرصتهای سرمایهگذاری (که Q توبین نماینده آن است) و قانونگذاری، بر محیط عمومی شرکت اثر گذاشته و ممکن است دربردارنده دلایلی از انتخابهای حاکمیتی شرکت باشد (کای و همکاران، 2009).
جامعه آماری و نمونه پژوهش
جامعه آماری این تحقیق، شامل کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد. نمونه شامل کلیه شرکتهایی است که دارای معیارهای زیر باشند:
برای انجام این پژوهش، از روش نمونهگیری در دسترس استفاده شده است. نمونه نهایی، شامل 112 شرکت در فاصله سالهای 1385 تا 1389میباشد.
یافتههای پژوهش
آمار توصیفی
نگاره (1) آمار توصیفی متغیرها را نشان میدهند.
نگاره (1): آمار توصیفی متغیرها
متغیر |
میانگین |
میانه |
حداقل |
حداکثر |
انحراف معیار |
داراییها |
21/13 |
10/13 |
88/9 |
79/17 |
33/1 |
ارزش بازار حقوق صاحبان سهام |
54/12 |
30/12 |
31/9 |
46/18 |
53/1 |
Q توبین |
37/1 |
14/1 |
47/0 |
46/6 |
72/0 |
خطاهای پیشبینی سود |
50/25 |
47/10 |
0 |
58/222 |
23/40 |
شاخص عدم تقارن اطلاعات |
47/48 |
43/47 |
87/33 |
22/72 |
78/6 |
اندازه هیئت مدیره |
04/5 |
5 |
4 |
7 |
29/0 |
درصد استقلال هیئت مدیره |
26/65 |
60 |
0 |
100 |
63/19 |
شاخص هیئت مدیره |
12/85 |
66/86 |
67/46 |
100 |
26/8 |
حساسیت پرداخت بابت عملکرد مدیر عامل |
02/1 |
0 |
0 |
54/31 |
55/3 |
باقیمانده داراییها |
0 |
17/0- |
53/2- |
81/4 |
12/1 |
باقیمانده Q توبین |
0 |
19/0- |
22/1- |
84/4 |
71/0 |
نتایج حاصل از آزمون فرضیهها
نتایج حاصل از آزمون فرضیهها در نگارههای (2) و (3) آمده است.
نگاره (2): نتایج حاصل از آزمون فرضیه اول
متغیر |
ضرایب |
آماره t |
معنیداری |
|
β0 |
مقدار ثابت |
001/99 |
222/32 |
000/0 |
AI |
عدم تقارن اطلاعات |
250/0- |
824/3- |
000/0 |
D AI High |
متغیر مصنوعی عدم تقارن اطلاعات در سطح بالا |
049/0- |
658/2- |
080/0 |
D AI Low |
متغیر مصنوعی عدم تقارن اطلاعات در سطح پایین |
132/0- |
412/7- |
000/0 |
Q Residual |
باقیمانده Q توبین |
775/0 |
756/1 |
000/0 |
Assets Residual |
باقیمانده داراییها |
287/1 |
436/5 |
008/0 |
آماره F: 824/30 معنیداری: 000/0 R2: 218/0 R2تعدیل شده: 211/0 |
||||
آماره دوربین- واتسون: 857/1 |
با توجه به اینکه سطح معناداری آماره F کمتر از 05/0 است، فرض معناداری رگرسیون پذیرفته میشود. آماره دوربین- واتسون نیز با مقداری بین 5/1 و 5/2، صحت استقلال خطاهای بین متغیرها را تأیید میکند. بنابراین فرضیه اول پژوهش تأیید میشود. معادله نهایی بهصورت زیر است:
معادله (5) |
BI = 99. 001 – 0. 250 AI + 1. 287 Assets Residual – 0. 132 D AI Low – 0. 049 D AI High + ei |
نگاره (3): نتایج حاصل از آزمون فرضیه دوم
متغیر |
ضرایب |
آماره t |
معنیداری |
|
β0 |
مقدار ثابت |
715/6- |
746/4- |
000/0 |
AI |
عدم تقارن اطلاعات |
149/0 |
958/4 |
000/0 |
D AI High |
متغیر مصنوعی عدم تقارن اطلاعات در سطح بالا |
131/0 |
288/7 |
000/0 |
D AI Low |
متغیر مصنوعی عدم تقارن اطلاعات در سطح پایین |
049/0 |
024/6 |
000/0 |
Q Residual |
باقیمانده Q توبین |
259/0- |
276/1- |
202/0 |
Assets Residual |
باقیمانده داراییها |
398/0- |
648/3- |
000/0 |
آماره F: 562/23 معنیداری: 000/0 R2: 175/0 R2تعدیل شده: 168/0 |
||||
آماره دوربین- واتسون: 958/1 |
سطح معناداری آماره F کمتر از 05/0 است، بنابراین فرض معناداری رگرسیون پذیرفته میشود. مقدار آماره دوربین- واتسون بهدست آمده نیز قابل قبول میباشد. از اینرو فرضیه دوم پژوهش نیز تأیید میشود. معادله نهایی بهصورت زیر نشان داده میشود:
معادله (6) |
CEO PPS = -6. 715 + 0. 149 AI - 0. 398 Assets Residual + 0. 049 D AI Low + 0. 131 D AI High +ei |
آزمون مقایسه تأثیر عدم تقارن اطلاعات در سطح بالا و عدم تقارن اطلاعات در سطح پایین بر متغیرهای وابسته
برای مقایسه تأثیر عدم تقارن اطلاعات در سطح بالا و عدم تقارن اطلاعات در سطح پایین بر متغیرهای وابسته، از آزمون وونگ استفاده میکنیم. برای هر فرضیه دو مدل را تعریف مینماییم که در یکی متغیر مصنوعی شاخص عدم تقارن اطلاعات در سطح پایین وارد میشود و در دیگری متغیر مصنوعی شاخص عدم تقارن اطلاعات در سطح بالا وارد میشود، سپس ضرایب تعیین (R2) این مدلها را با هم مقایسه میکنیم. این مدلها برای فرضیه اول بهصورت زیر میباشند:
معادله (7) |
BI = β0 + β1 AI + β2 DAILow + β3 Q Residual + β4 Assets residual |
معادله (8) |
BI = β0 + β1 AI + β2 DAIHigh + β3 Q Residual + β4 Assets residual |
و برای فر ضیه دوم، مدلهای آزمون وونگ به شرح زیر هستند:
معادله (7) |
CEO PPS = β0 + β1 AI + β2 DAILow + β3 Q Residual + β4 Assets Residual |
معادله (8) |
CEO PPS = β0 + β1 AI + β2 DAIHigh + β3 Q Residual + β4 Assets Residual |
جدول خلاصه آماری مدلهای آزمون وونگ در نگاره (4) ارائه شده است:
نگاره (4): خلاصه مدل آزمون وونگ
فرضیه |
مدل |
R |
R2 |
R2تعدیل شده |
خطای استاندارد برآورد |
دوربین- واتسون |
فرضیه اول |
1 |
374/0 |
140/0 |
134/0 |
692/7 |
945/1 |
2 |
456/0 |
208/0 |
202/0 |
384/7 |
858/1 |
|
فرضیه دوم |
1 |
348/0 |
121/0 |
115/0 |
487/3 |
088/2 |
2 |
416/0 |
173/0 |
167/0 |
383/3 |
948/1 |
برای هر دو فرضیه، ضریب تعیین مدل در حالتی که فقط دارای متغیر مصنوعی عدم تقارن اطلاعات در سطح بالا باشد، بیشتر از وقتی است که فقط دارای متغیر مصنوعی عدم تقارن اطلاعات در سطح پایین باشد، یعنی متغیر مصنوعی دارای عدم تقارن اطلاعات در سطح بالا، تأثیر بیشتری بر قدرت توضیحی مدل دارد. رابطه منفی بین عدم تقارن اطلاعات و شدت نظارت هیئت مدیره و رابطه مثبت بین عدم تقارن اطلاعات و همگرایی انگیزه مدیر عامل، در شرکتهای دارای سطح بالای عدم تقارن اطلاعات، در مقابله با شرکتهای دارای سطح پایین عدم تقارن اطلاعات قوریتر است.
نتیجهگیری و پیشنهادها
طبق ادبیات موجود و تحقیقات انجام شده، ویژگیهای درونی شرکت بر انتخاب ساز و کارهای حاکمیت شرکتی اثر دارد، یکی از این ویژگیها عدم تقارن اطلاعات است که با تأثیری که بر بهای تمام شده نظارت دارد، باعث استفاده از ساز و کارهای متفاوت حاکمیت شرکتی میشود تا بدین وسیله بهای تمام شده نظارت کاهش یابد.
نتایج حاصل از آزمون فرضیه اول، بیانگر تأثیر منفی و معنادار شاخص عدم تقارن بر شاخص هیئت مدیره است. بنابراین، میتوان چنین نتیجه گرفت با افزایش عدم تقارن اطلاعات، شدت نظارت هیئت مدیره کاهش مییابد، یعنی شرکتهایی که عدم تقارن اطلاعات بالاتری دارند، کمتر از نظارت هیئت مدیره استفاده میکنند و بالعکس. نتایج آزمون وونگ نیز حاکی از این است که رابطه منفی بین عدم تقارن اطلاعات و شدت نظارت هیئت مدیره در شرکتهای دارای سطح بالای عدم تقارن، قویتر از این رابطه در شرکتهای دارای سطح پایین عدم تقارن است.
نتایج حاصل از آزمون فرضیه دوم هم بیانگر اثر مثبت و معنادار عدم تقارن اطلاعات بر همگراییعملکرد مدیر عامل استاز اینرو، میتوان چنین نتیجه گرفت با افزایش عدم تقارن اطلاعات، حساسیت پرداخت بابت عملکرد مدیر عامل افزایش مییابد، یعنی شرکتهایی که عدم تقارن اطلاعات بالاتری دارند، بیشتر از ساز و کار همگرایی انگیزه مدیر عامل استفاده میکنند. نتایج آزمون وونگ هم حاکی از این است رابطه مثبت بین عدم تقارن اطلاعات و حساسیت پرداخت بابت عملکرد مدیر عامل در شرکتهای دارای سطح بالای عدم تقارن، در مقابله با شرکتهای دارای سطح پایین عدم تقارن قویتر است.
بهطور کلی، نتایج حاصل از این تحقیق در تطابق با تحقیقات قبلی (هالمن و همکاران (2009)، کای و همکاران (2009) و ویلسون (2011) ) است و نشان میدهد شرکتها بهطور درونی و بهینه، ساز و کارهای حاکمیت را انتخاب میکنند و عدم تقارن اطلاعات نقش مهمی در تصمیمات حاکمیتی شرکتها بازی میکند. شرکتهایی که با عدم تقارن اطلاعات بیشتری مواجه هستند، نظارت هیئت مدیره را با شدت کمتری بهکار میبرند و بهجای آن از حساسیت پرداخت بابت عملکرد مدیر عامل برای همسو کردن منافع مدیران با سهامداران استفاده میکنند. این نتایج با فرضیه بهای تمام شده نظارت سازگار است، که بیان میکند شرکتهای با عدم تقارن اطلاعات بالاتر، برای نظارت مستقیم بر مدیران متحمل هزینههای بیشتری میشوند و بنابراین بر نظارت غیرمستقیم تکیه میکنند. یعنی شرکتها در انتخاب ساز و کارهای حاکمیت شرکتی، با در نظر گرفتن ویژگیهای درونی شرکت از جمله عدم تقارن اطلاعات، به هزینه- منفعت آن ساز و کارها توجه نموده و با استفاده از ساز و کارهای جایگزین، بهای تمام شده نظارت بر مدیران را کاهش دهند.
پیشنهادهای علمی و کاربردی حاصل از این تحقیق در جهت کمک به استفادهکنندگان بهشرح زیر میباشد:
پی نوشتها
Asymmetric Information |
2 |
Agency Theory |
1 |
Monitoring cost hypothesis |
4 |
Corporate Governance |
3 |
CEO Incentive Alignment |
6 |
Intensity of Board Monitoring |
5 |
Tobin’s Q |
8 |
Firm Size |
7 |
Board Size |
10 |
Forecast Error |
9 |
Duality |
12 |
Independence |
11 |
|
|
CEO pay-for-performance Sensitivity |
13 |