نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استاد دانشگاه شیراز
2 استادیار دانشگاه شیراز
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
The major objective of the study is to find some answers to the following questions: 1) How do managers assess the usefulness of an information system?, 2) What are the major factors affecting the implementation of an information system?. We choose an action research approach to study the ABC system in Bank Keshavarzi from the management and employees perspective. The functionality of the ABC system was investigated via the following factors: system capability to provide details, cost classification, the frequency of presenting reports and the capability to provide reports and variance analysis. We assessed the usefulness of the ABC using questionnaires and multiple regression method and determined factors affecting to implement ABC based on views from IT and finance managers of the bank and by using factor analysis method. The results indicated that ABC can be useful in cost classification, and the frequency of financial reporting. Organizational, environmental, technological, and individual factors are also effective factors effective in implementing the ABC. Governmental grants, expert arguments, executives support, the overhead costs, and personnel training, were found to be factors affecting the implementation of the ABC.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
نظام تصمیمگیری در خصوص ارائه خدمات بانکی، به گونهای عمده، مبتنی بر اخذ اطلاعات دقیق و مربوط از بهای تمام شده محصولات و خدمات بانکی است. افزایش بانکها و به تبع آن افزایش رقابت در میان آنها نیز اهمیت نظام بهای تمام شده را برجستهتر نموده است. سیستمهای موجود بانکی به علت عدم تعیین بهایابی دقیق و به ویژه عدم تخصیص سربار مناسب هر فعالیت بانکی، قادر به ارائه دقیق بهایابی خدمات و فعالیتهای بانکها نیستند. به منظور رفع این نقیصه (و دسترسی به مزایای بیشتر) سیستم بهایابی بر مبنای فعالیت (ABC) با هدف بهبود نظام بهای تمام شده سنتی نیز مطرح شده است. بنابراین، استفاده از ABC، افزون بر واحدهای تولیدی در واحدهای خدماتی و بانکها نیز مطرح میباشد (کپلن و اندرسون، 2007). اما سه سؤال جدی نیز در این زمینه وجود دارد: 1) سودمندی اطلاعات سیستم ABC در مقایسه با سیستم بهای تمام شده سنتی چیست؟، 2) چه سازههایی در اجرای موفقیتآمیز سیستم ABC مؤثرند؟ و 3) اهمیت کدامیک از سازهها در اجرای عملیاتی ABC بیشتر است؟ باوجود اهمیت این سؤالات، بانکها به عنوان واحدهای خدماتی در ایران نتوانستهاند سیستم بهای تمام شدهای مستقر نمایند که امکان تصمیمگیری را براساس اطلاعات بهای تمام شده ABC امکانپذیر سازد (رحمانی و مهتدی، 1386). از این رو شواهد اندکی از سودمندی بهای تمام شده خدمات بانکی به روش ABC نیز وجود دارد. در نتیجه، فایدههای اساسی از سیستم ABC و عوامل مؤثر بر بکارگیری آن، و در نتیجه بقای آن سازمان در چنین شرایطی نیز مبهم و نامعلوم باقی مانده است.
به منظور رفع ابهامات بالا، این مطالعه به بررسی موارد زیر میپردازد: 1) تعیین میزان سودمندی اطلاعات ABC از دیدگاه مدیران در زمینه کارکرد سیستمهای بهایابی- شامل سطح ارائه جزییات، سطح طبقهبندی هزینهها، دفعات گزارشگری بهای تمام شده و میزان گزارش انحرافات و 2) شناسایی عوامل مؤثر بر بکارگیری ABC از دیدگاه عوامل سازمانی، محیطی، فنآوری و فردی. اهمیت این تحقیق آن است که اگر سودمندی یک سیستم نظیر ABCبرای یک سازمان محرز شود، احتمال موفقیت و تداوم استفاده از آن نیز بیشتر خواهد شد؛ زیرا بهای تمام شده محصولات دقیقتر خواهد گردید و در تصمیمگیری نیز سودمندی بیشتری خواهد داشت. از طرف دیگر استقرار یک سیستم ABC نیازمند شناسایی عوامل مؤثر بر بکارگیری آن از جهات مختلف درونسازمانی و برونسازمانی و واکاوی هزینه و فایده آن است. این تحقیق به بررسی این موضوعات به گونه تجربی میپردازد و افزون بر ارائه مدارک مستند، به گسترش مرزهای دانش در این زمینه کمک مینماید.
عوامل مؤثر بر بکارگیری ABC
عوامل متعددی در پذیرش و بکارگیری ABC مؤثر هستند (براون و دیگران، 2004). نگاره 1 خلاصهای از این سازههای مهم را نشان میدهد.
نگاره (1): عوامل مؤثر بر پذیرش و بکارگیری ABC. اقتباس از براون و دیگران (2004)
عوامل سازمانی |
عوامل مبتنی بر فنآوری |
عوامل محیطی |
عوامل فردی |
پشتیبانی مدیریت فوقانی مشاوران حمایت داخلی تمرکزگرایی تخصصگرایی آموزش |
اهمیت سربار پیچیدگی خدمات تنوع خدمات
|
رقابت استراتژی دولت
|
تخصص شغلی پذیرش مسئولیت |
عوامل سازمانی
براساس این نگاره، عوامل سازمانی به عواملی اطلاق میشود که مرتبط با فرآیندها و محیط سازمانی است. پشتیبانی مدیریت فوقانی، پشتیبانی درون سازمانی واحدهای مختلف و استفاده از مشاوران، از جمله عوامل مهم سازمانی تلقی میشوند. پشتیبانی مدیریت فوقانی به حمایت فعال و مستمر سطوح فوقانی مدیریت نظیر مدیران ارشد و اعضای هیأت مدیره از سیستم بهایابی جدید بستگی دارد. اگر تصمیمگیری درباره استقرار سیستم جدید در سطوح پایین مدیریتی انجام پذیرد، ریسک پذیرش چنین سیستمی بالا خواهد بود و برعکس در صورت حمایت مدیریت فوقانی ریسک بکارگیری کاهش مییابد، زیرا دستیابی به منابع و موضوعات مرتبط در سازمان افزایش مییابد. این کار عدماطمینان را کاهش و پذیرش آن را آسانتر خواهد نمود. پشتیبانی درونسازمانی زمانی مطرح میشود که تک تک افراد به میزان قابل ملاحظهای از نوآوریهای جدید حمایت نمایند. دفاع از طرحهای جدید نوعی آگاهی از نیاز سازمانی به سیستمهای جدید نظیر ABC را ایجاد میکند. همچنین میزان ارتباط بین بخشهای درونسازمانی و پیشرفت پروژه به واسطه حمایت از آن بهبود مییابد (براون و دیگران، 2004: 34).
حمایت داخلیبه معنی این است که افراد در یک مجموعه سازمانی موجب ارتقای یک نوآوری (نظیر ABC) میشوند و به عبارتی از آن پشتیبانی میکنند. این کار در یک محیط رقابتی زمینه آموزش مفاهیم نو را در سازمان فراهم میکند و نوعی آگاهی در خصوص نیاز سازمان ایجاد میکند. به دلیل اینکه استقرار سیستمی نظیر ABC نیازمند یک گروه مستقرکننده است و آنها باید با بخشهای مختلف یک سازمان ارتباط تنگاتنگ داشته باشند، از این رو میتوان گفت پشتیبانی و حمایت افراد درونسازمانی از گروههای استقراردهنده ABC موجب تسهیل ارتباطات و موفقیت بیشتر خواهد شد (شیلدز، 1995، مک گوئن و کلامر، 1997، فاستر و اسونسون، 1997).
از دیگر عوامل سازمانی میزان تمرکزگرایی، تخصصگرایی و آموزش پرسنل است. تمرکزگرایی نشاندهنده تمرکز در نظام تصمیمگیری در یک سطح خاص از سلسله مراتب سازمانی است. بدین منظور لازم است تا میزان تمرکز در تصمیمگیری از طریق پرسشنامه سنجیده شود (اندرسون، 1995 و گوسیلین، 1997). تخصصگرایی به معنی این است که گروههای متخصص با احتمال بیشتری در هنگام استقرار یک سیستم اقدام به ارائه راه حلهای محدودتر و در عین حال با محتوای سودمندتری مینمایند. این موضوع در خصوص موضوع آموزش نیز مصداق دارد (اندرسون، 1995). آموزش کارکنان برای پذیرش و بکارگیری سیستمهای جدیدی نظیر ABC لازم است. به اعتقاد آندرسون (1995) آموزش مدیران به منظور استفاده و توسعه بکارگیری ABC ضروری است. این کار سرعت انطباق با سیستمهای جدید را افزایش میدهد و میزان پذیرش را نیز تسهیل میبخشد.
عوامل مبتنی بر فنآوری
عوامل مرتبط با فنآوری عمده مسایلی هستند که یک سازمان به دلیل بروز مسائل مرتبط با فنآوریهای جدید با آنها مواجه است. سطوح بالای میزان سربار و پیچیدگی و تنوع محصول به عنوان دلایل اصلی تلقی میشوند که لزوم ایجاد یک سیستم دقیق بهایابی نظیر ABC را فراهم میآورند (براون و دیگران، 2004: 329). در بانک مورد بررسی به دلیل رقم قابلملاحظه هزینههای سربار در سطوح ستادی و ادارات مرکزی، نحوه تخصیص از اهمیت قابل توجهی برخوردار است و منجر به محاسبه ارقام دقیقتری میشود. میزان سربار به تدریج به عنوان عامل با اهمیتی در بهای تمام شده محصولات تبدیل شده و باعث میشود که در سیستمهای سنتی بهایابی، احتمال ایجاد انحرافات در بهای تمام شده محصولات افزایش یابد. از این رو، سیستم ABC روش دقیقتری برای تخصیص هزینههای سربار بوده و در نتیجه نسبت به روشهای سنتی دارای مزیت است (کوپر، 1988، میشل، 1994، کلارک و دیگران، 1997، وان و بروکز، 1997، بورنناک، 1997، بوث و گیاکوب، 1998). طرفداران ABC معتقدند که پیچیدگی و تنوع بیشتر محصولات (خدمات) نیز منجر به افزایش احتمال ایجاد انحرافات بهای تمام شده در سیستم سنتی میشود (کپلن و کوپر، 1988، کوپر، 1988، بورنناک، 1997).
عوامل محیطی
به عواملی اطلاق میشود که در رابطه با محیط پیرامون یک واحد اقتصادی هستند. مهمترین عوامل محیطی شامل رقابت، نوع استراتژی و همچنین حمایت دولت میگردد. رقابت یک عامل مؤثر بر ارزش ABC است، چرا که هزینه اشتباهات سیستمهای بهای تمام شده سنتی با وجود رقابت افزایش مییابد (کوپر و کپلن، 1998: 11). با واگذاری بنگاهها (نظیر بانکها) به بخش خصوصی، رقابت سازندهای شکل میگیرد و بنگاههای اقتصادی را وادار مینماید تا مانع استفاده رقبا از اشتباهات سیستمهای بهایابی شوند. معیارهای اندازهگیری رقابت شامل تعداد رقبا و سهم بازار میباشد.
نوع استراتژی یک سازمان نیز بر بکارگیری نوآوریها مؤثر است. بهگونه کلی، سازمانها 4 نوع استراتژی دارند (گوسیلین، 1997): 1) آیندهنگری 2) تدافعی 3) تحلیلگری و 4) عکسالعملی. تفاوت اساسی میان این چهار طبقه در نرخ تغییر سازمانی است. استراتژی دسته اول پویا است و خود به دنبال ایجاد نوآوری و تغییر است. از این رو فرصتهای جدید را جستجو میکند. دسته دوم معمولاً خواهان کمترین تغییرات است و تولید انبوه با تنوع اندک را بیشتر مدنظر قرار میدهد. از این رو، در مقابل دسته اول قرار میگیرد. دسته سوم بین دسته اول و دوم قرار دارد. دسته چهارم اساساً چارچوب هوشمندانهای برای استراتژی خود ندارد و بر خلاف دستههای اول تا سوم منجر به عملکرد مؤثری نخواهد شد. بنابریان، انتظار میرود در میان دستههای فوق، دسته اول با احتمال بیشتری ABC را بکار گیرد. میزان حمایت دولت از استقرار چنین سیستمی نیز به عنوان یک عامل مؤثر محیطی نیز تلقی میشود. زیرا در بسیاری از واحدهای اقتصادی و از جمله بانک کشاورزی مالکیت عمده در اختیار دولت است و در نتیجه از این طریق میتواند موجب اتخاذ تصمیمهای جدید نظیر استقرار سیستم بهای تمام شده به منظور بهبود نظام بودجهبندی عملیاتی گردد.
عوامل فردی
به عواملی اطلاق میشود که مربوط به ویژگیهای افرادی است که در یک سازمان مشغول به کار هستند. در این مطالعه، منظور از عوامل فردی ویژگیهای فردی نظیر میزان تخصص افراد برای مشارکت در بکارگیری ABC در بانک و نیز میزان مسئولیتپذیری آنها است.
سودمندی اطلاعات ABC
سودمندی اطلاعات بهای تمام شده بر مبنای میزان تأثیرگذاری در تصمیمگیری و نیز میزان کارکرد سیستمها تعبیر شده است. در خصوص میزان تأثیرگذاری در تصمیمگیری مدیران، پیش از این مطالعهای در بانک کشاورزی انجام شده است (نمازی و ناظمی، 1390). در این تحقیق بر تعریف دوم از سودمندی، یعنی میزان کارکرد سیستم ABC تمرکز شده است. بدین منظور کارکرد سیستم در چهار وجه تعریف شده است (پیزینی، 2006): 1) سطح جزییات فراهم آمده، 2) توانایی ارائه جزییاتی از رفتار هزینهها، 3) فراوانی اطلاعات فراهم آمده و 4) میزان انحراف محاسبه شده. از این رو هر چه سیستم بهایابی جزئیات بیشتری ارائه نماید، طبقهبندی رفتار هزینهها را بهتر انجام دهد، تناوب ارائه اطلاعات بهای تمام شده بیشتر باشد و انحرافات را بیشتر محاسبه نماید، دارای کارکرد بهتری است.
پیشینه تحقیق
برخی از پژوهشگران معتقدند که ABC اطلاعات مناسبتری نسبت به سیستمهای بهای تمام شده سنتی فراهم میآورد (براون و دیگران، 2004). در کشورهای خارجی این موضوع از طریق مقایسه نتایج به صورت تجربی نیز مورد آزمون قرار گرفته و تأیید شده است ( بانکر و جانستون، 1993، نوریس، 1994، اندرسون، 1995، اسونسون، 1995، فاستر و اسونسون، 1997، مک گوئن و کلامر، 1997، بوث و گیاکوب، 1998 و مک گوئن، 1998). در ایران نیز در زمینه بانکداری، مطالعه بهای تمام شده خدمات بانکداری الکترونیک در بانک کشاورزی بر اساس دو سیستم سنتی و ABC انجام گرفته و نتایج مربوط مقایسه شده است (نمازی و ناظمی، 1391). یافتهها بیانگر وجود اختلاف معنیدار بین نتایج دو سیستم از نظر ارقام و اطلاعات و همچنین از نظر دیدگاه مدیران و کارکنان بود.
عوامل مؤثر بر بکارگیری ABC
براون و دیگران (2004) ضمن بررسی میدانی شرکتهای استرالیایی، اثرات هفت عامل سازمانی و فنآوری را از میان سایر عوامل بر تمایل اولیه برای بکارگیری ABC بررسی نمودند. این هفت عامل عبارتند از: حمایت مدیریت فوقانی، پشتیبانی درون سازمانی، اندازه، مشاوره، مزیت نسبی، میزان قابل توجه سربار و تنوع محصولات. یافتهها نشان میدهد که حمایت مدیریت فوقانی، پشتیبانی درونسازمانی و اندازه سازمانی مرتبط با تمایل به بکارگیری ABC میباشند.
بورنناک (1997) گزارش میدهد که تمامی شرکتهایی که ABC را در سازمان خود بکار گرفتهاند دارای مشاور بودهاند. برخی دیگر نشان دادهاند که اگرچه مشاوران بسیاری در پروژههای شرکتهای پذیرنده ABC حضور دارند، اما این تفاوت از نظر آماری معنیدار نیست (بوث و گیاکوب، 1998). اندرسون (1995) نیز دریافت که پس از شناسایی مشکلات سیستم بهایابی فعلی در نمونه مورد بررسی، انتخاب ABC تحت تأثیر نظر مشاوران بوده است. بوث و گیاکوب (1998) دریافتند که میزان استفاده از مشاوران در شرکتهای بکارگیرنده ABC نسبت به شرکتهایی که ABC را نپذیرفته اند، بیشتر است، امّا این تفاوت معنیدار نیست.
شواهد نشان میدهد که شرکتهایی که هزینه سربار بیشتری دارند، با احتمال بیشتری ABC را بکار میگیرند (بوث و گیاکوب، 1998). برخی دیگر مانند ون گوئن و بروکز (1997) هیچ ارتباطی میان سطح سربار و بکارگیری ABC نیافتند. این شواهد متناقض ممکن است ناشی از تعاریف متفاوت از میزان سربار و پذیرش ABC باشد.
در خصوص پیچیدگی و تنوع محصولات نیز شواهدی وجود دارد که نشان میدهد سیستمهای بهایابی سنتی منجر به خدشهدار شدن بهای تمام شده محصولات با افزایش پیچیدگی و تنوع محصولات میشوند (کوپر و کپلن، 1998). برخی نیز ارتباط مثبتی میان آنها و بکارگیری ABC یافته اند (بوث و گیاکوب، 1998).
اندرسون (1995) عوامل مؤثر بر پذیرش و بکارگیری ABC را با استفاده از پنج طبقه بررسی نمود که عبارتند از: ویژگیهای فردی، عوامل سازمانی، عوامل مربوط به فنآوری، عوامل محیطی و وظایف.
سودمندی اطلاعات بهای تمام شده
پیزینی (2006) رابطه میان کارکرد سیستم بهایابی، اعتقاد مدیران درباره مربوط بودن و سودمندی اطلاعات بهای تمام شده و عملکرد مالی واقعی را بررسی نمود. وی سودمندی اطلاعات سیستمهای بهایابی را منوط به چهار ویژگی میداند: 1) سطح جزییات فراهم آمده، 2) توانایی ارائه جزییاتی از رفتار هزینهها، 3) فراوانی اطلاعات جمعآوری شده و 4) گزارش انحرافات. نتایج این مطالعه نشان داد که ارزیابی مدیران از مفید بودن و مربوط بودن اطلاعات بهای تمام شده ارتباط مثبتی با میزان ارائه اطلاعات بهای تمام شده از جزییات، طبقهبندی بهتر هزینهها بر مبنای رفتار و گزارش مستمر اطلاعات هزینهها دارد. همچنین توانایی ارائه جزییات هزینهها، ارتباط معنیداری با معیارهای سنجش مالی شامل حاشیه سود، جریانهای نقدی و هزینههای اداری نیز دارد.
لونگ با مطالعه بانک نمونه، نحوه بکارگیری ABC در بهبود سودآوری بر حسب نوع مشتری را بررسی کرد. در این مطالعه نحوه بکارگیری انحرافات و ABC در تصمیم گیری مدیران آزمون شد.
روش تحقیق
هدف اصلی این تحقیق ارزیابی سودمندی اطلاعات سیستم ABC از دیدگاه مدیران و یافتن عوامل مؤثر بر بکارگیری آن در بانک کشاورزی ایران است. بنابراین، این تحقیق از نوع هدف، کاربردی است و از روش تحقیق "اقدامی" استفاده مینماید. همچنین به پژوهشهای نیمهتجربی تعلق دارد (اسمیت، 2003).
جامعه و نمونه آماری
در این تحقیق بانک کشاورزی ایران به عنوان جامعه آماری در سال 1388 انتخاب و ارقام بهای تمام شده برای آن سال محاسبه شد. ارزیابی سودمندی و نیز استخراج عوامل مؤثر بر بکارگیری سیستمهای بهایابی از طریق پرسشنامه و در میان کلیه مدیران و کارکنان حوزه مالی و بانکداری الکترونیک انجام شد. این افراد که از ادارات مرتبط با امور مالی و فنآوری اطلاعات انتخاب شدند، در سه رده شغلی اجرایی، تخصصی و مدیریتی و در ادارات کل امور مالی، اداره کل خدمات کارت، اداره کل رایانه و ارتباطات داده ای، اداره کل عملیات بانکداری الکترونیک، اداره کل مدیریت بانکداری الکترونیک، مرکز خدمات تلفن بانک و نیز اداره گسترش بانکداری الکترونیک مشغول در جلسات و سمتهای قبلی با ABC آشنا بودند. تعداد افراد واجد شرایط 316 نفر بود. علت انتخاب این ادارات این بود که در سؤالات پرسش نامه از بعد مالی نیاز به تخصص مالی و در سؤالات پرسش نامه از بعد عوامل مؤثر سازمانی، فن آوری، فردی و فن آوری نیاز به آشنایی به موضوع بانکداری الکترونیک در بانک کشاورزی وجود داشت. از این رو این افراد به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند. در نگاره شماره 2 اطلاعات مربوط به این افراد نشان داده شده است.
نگاره (2): آمار نیروی انسانی شاغل در هر یک از ادارات بانک نمونه مرتبط با موضوع تحقیق
ردیف |
نام ادارات |
رده شغلی |
جمع |
||||||||||||||
اجرایی |
تخصصی |
مدیریتی |
|||||||||||||||
1 2 3 4 5 6 7 |
اداره کل خدمات کارت اداره کل رایانه و ارتباطات داده ای اداره کل امور مالی اداره کل عملیات بانکداری الکترونیک اداره کل مدیریت بانکداری الکترونیک مرکز خدمات تلفنی بانکی گسترش بانکداری الکترونیک |
9 14 12 40 21 11 0 |
26 24 37 0 26 2 2 |
12 14 34 2 25 2 3 |
47 52 83 42 72 15 5 |
||||||||||||
جمع |
|
107 |
117 |
92 |
316 |
||||||||||||
جنسیت و وضعیت تحصیلی کارکنان
|
دیپلم |
فوق دیپلم و لیسانس |
فوق لیسانس به بالا |
جمع |
|||||||||||||
مرد |
زن |
مرد |
زن |
مرد |
زن |
مرد |
زن |
||||||||||
92 |
12 |
146 |
32 |
30 |
4 |
268 |
48 |
||||||||||
ترکیب نیروی انسانی از لحاظ سنوات خدمت |
زیر 5 سال |
5 تا 15 سال |
15تا25 سال |
بیش از 25 سال |
جمع |
||||||||||||
46 |
105 |
107 |
58 |
316 |
|||||||||||||
نگاره 2 اطلاعات مفیدی را ارائه. به عنوان نمونه نشان میدهد که 107 نفر در رده شغلی اجرایی، 117 نفر در رده تخصصی و 92 نفر در رده مدیریتی به پرسشنامه جواب دادهاند. بنابراین در هر رده شغلی به اندازه کافی پاسخ وجود داشته است. اکثر پاسخدهندگان دارای مدرک فوقدیپلم و لیسانس بودهاند. بنابراین ممکن است درک روشنتری از ABC داشته باشند و همچنین اکثر آنها بین 5 تا 15 سال سابقه کار داشتهاند، لذا دارای تجربه کافی بودهاند. در مجموع این اطلاعات پشتوانه تحقیقاتی را غنیتر میسازد.
فرضیههای تحقیق
بخش اول فرضیهها مربوط به آزمون کارکرد سیستمهای بهایابی است. با توجه به اهداف و پیشینه تحقیق و به دنبال مطالعه پیزینی (2006) در این مطالعه منظور از سودمندی سیستمهای بهایابی، ارائه جزییات بیشتر توسط یک سیستم بهایابی، ارائه طبقهبندی بهتر از نوع رفتار هزینهها، ارائه گزارشات بهای تمام شده با دفعات بیشتر و در نهایت ارائه اطلاعات مربوط به انحرافات هزینهها، میباشد. با توجه به این موضوع فرضیه زیر شکل گرفت:
الف) فرضیه مربوط به کارکرد سیستمهای بهایابی
فرضیه 1: بین کارکرد سیستمهای بهایابی ABC و اعتقاد مدیران درباره سودمندی اطلاعات رابطه معنیداری وجود دارد.
بخش دوم فرضیهها مربوط به آزمون عوامل مؤثر بر بکارگیری سیستم ABC در بانک کشاورزی است. در این رابطه مطابق با مطالعات پژوهشگران (براون و دیگران، 2004، اندرسون، 1995، شیلدز، 1995، کلارک و دیگران، 1997) چهار عامل سازمانی، محیطی، فنآوری و فردی به عنوان عوامل بالقوه مؤثر بر بکارگیری ABC انتخاب شد. سپس هر یک از عوامل مزبور به زیرمجموعههای خود مطابق با مطالعه براون و دیگران (2004) و به صورت نگاره شماره 1 تفکیک گردید.
طبق مطالعه براون و دیگران (2004) سه شرط زیر برای انتخاب آنها لحاظ گردید: 1) میزان ارتباط با استقرار ABC به عنوان یک پدیده نوین در سازمان، 2) میزان استفاده از آنها در متون پیشین ABC یا نوآوریهای سیستمهای اطلاعاتی و 3) داشتن شرایط مناسب برای سنجش آنها. با توجه به این مطالب فرضیههای زیر در ارتباط با عوامل مؤثر بر بکارگیری سیستمهای بهایابی تدوین شد:
ب) فرضیههای مربوط به عوامل مؤثر بر بکارگیری سیستمهای بهایابی
فرضیه 2: بین عوامل سازمانی (حمایت مدیران، پشتیبانی داخلی، استفاده از مشاوران، تخصصگرایی، تمرکزگرایی و آموزش) و تمایل مدیران و کارکنان به استفاده از ABC رابطه معنیداری وجود دارد.
فرضیه 3: بین عوامل مرتبط با فنآوری (میزان سربار، پیچیدگی و تنوع محصولات و خدمات) و تمایل مدیران و کارکنان به استفاده از ABC رابطه معنیداری وجود دارد.
فرضیه 4: بین عوامل محیطی (رقابت، استراتژی و نظام دولتی) و تمایل مدیران و کارکنان به استفاده از ABC رابطه معنیداری وجود دارد.
فرضیه 5: بین عوامل فردی (تخصص و مسئولیت) و تمایل مدیران و کارکنان به استفاده از ABC رابطه معنیداری وجود دارد.
روشهای جمع آوری اطلاعات
از مدیران و کارکنان حوزه مالی و بانکداری الکترونیک مصاحبه به عمل آمد و سؤالاتی در خصوص وضعیت فعلی بانک از جنبههای درونسازمانی، برونسازمانی و محیطی، فنآوری اطلاعات و ویژگیهای فردی پرسیده شد. مصاحبه با این هدف انجام شد تا ضمن دریافت اطلاعاتی راجع به کافی بودن معلومات افراد پاسخدهنده درخصوص سیستم ABC زمینهای فراهم شود تا آنها با آگاهی کافی به این سوالات پاسخ دهند. این مصاحبه به صورت ساختارنیافته انجام شد و اطلاعات لازم به منظور پاسخگویی افراد در اختیار آنها قرار گرفت. هدف از انجام این مصاحبه بیشتر فراهم آوردن مقدمات لازم برای تکمیل پرسشنامه بود. همچنین ضمن برگزاری جلسهای با حضور معاونین و کارشناسان بانکی، نحوه گردآوری و انجام محاسبات بهای تمام شده به روش ABC مطرح و پرسش و پاسخ نیز انجام گرفت. سپس از مدیران و کارشناسان حوزه مالی پرسشهایی بوسیله پرسشنامه در خصوص کارکرد سیستمهای بهایابی و عوامل مؤثر بر بکارگیری ABC به عمل آمد. این اطلاعات زمینه لازم را برای آزمون فرضیهها فراهم نمود.
به منظور تعیین روایی پرسشنامه، پس از تهیه آن بر مبنای مطالعات گذشته، به رؤیت و تأیید افراد صاحبنظر در بانک و اساتید خبره در دانشگاه نیز رسید و از روش "روایی صوری" استفاده بعمل آمد. همچنین به منظور سنجش پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ استفاده شد، زیرا این روش متداولترین روش ارزیابی پایایی در این گونه مطالعات است (اسمیت، 2003). آلفای کرونباخ در این مطالعه برابر 85/0 بدست آمد.
روشهای آماری تحقیق
به منظور آزمون فرضیه اول از "رگرسیون چند متغیره مرزبندی شده" و به منظور آزمون سایر فرضیهها از "تجزیه و تحلیل عاملی" استفاده شد. رگرسیون چند متغیره مرزبندی شده در شرایطی بکار میرود که به دلیل همخطی چندگانه بین متغیرهای مستقل امکان استفاده از رگرسیون خطی معمولی وجود نداشته باشد. این رگرسیون موجب کاهش حساسیت مدل نسبت به همخطی متغیرهای مستقل نیز میشود (مک گوئن و کلامر، 1997). تجزیه و تحلیل عاملی یک روش چند متغیره است، که سعی میکند الگوی همبستگی موجود در توزیع یک بردار تصادفی قابل مشاهده َX= ( X1, …, Xp) را بر حسب کمترین تعداد متغیرهای تصادفی غیرقابل مشاهده به نام عاملها توجیه کند.
گزارش یافته ها
آزمون فرضیه اول تحقیق
کارکرد سیستمهای بهایابی شامل سیستم بهای تمام شده سنتی و ABC به چهار بخش سطح جزییات، طبقهبندی هزینهها، تناوب گزارشات هزینه و تجزیه و تحلیل انحرافات تفکیک شد.
با استفاده از روش رگرسیون مرزبندی شده، به شیوهای که مانع از بروز مشکل همخطی چندگانه در میان سؤالات شود، کارکرد سیستم ABC از دیدگاه کارکنان و مدیران مالی بانک بررسی شد. نتایج مربوط در نگاره 3 نشان داده شده است.
نگاره (3): نتایج حاصل از فرضیه کارکرد سیستمهای بهایابی
شرح |
ضریب رگرسیون |
معنیداری |
رقم ثابت |
744/0 |
061/0 |
سطح جزییات |
033/0 |
482/0 |
طبقهبندی هزینه ها |
3/0* |
001/0 |
تناوب گزارشگری |
744/1* |
0000 |
گزارش انحرافات |
42/1-* |
000 |
ضریب تعیین (Adj R2) 81/0 |
*معنیداری در سطح اطمینان 95درصد را نشان میدهد.
نگاره 3 نشان دهنده وجود ارتباط بخشی از کارکرد سیستمهای بهایابی با میزان سودمندی آن از دیدگاه ارزیابان است، بهگونهای که طبقهبندی هزینهها، تناوب گزارشگری و گزارش انحرافات ارتباط معنیداری با متغیر وابسته دارند، اما در سطح جزییات ارتباط، تأیید نمیشود.
همچنین گزارش انحرافات ارتباط معنیدار منفی با متغیر وابسته دارد. از این رو، میتوان نتیجه گرفت که کارکرد سیستمهای بهایابی به طور کلی ارتباط معنیداری با میزان سودمندی دارد، اما از مجموع کارکرد سیستمها، طبقهبندی هزینهها و تناوب گزارشگری دارای ارتباط مثبت معنیدار و گزارش انحرافات دارای ارتباط منفی معنیدار هستند. وجود ارتباط منفی (برای گزارش انحرافات) میتواند نشانه آن باشد که در حال حاضر به دلیل وجود سیستم بودجهبندی که در ابتدای هر سال انجام میشود، اطلاعات مربوط به انحرافات از طریق آن حاصل میشود و از این رو در حال حاضر در اولویت افراد پاسخدهنده از نظر سودمندی اطلاعات نیست.
آزمون فرضیههای دوم تا پنجم
نگاره 4 نتایج حاصل از مطالعه عوامل مؤثر بر بکارگیری سیستمهای بهایابی از دیدگاه مدیران و کارشناسان حوزه مالی را نشان میدهد. توضیح این مطلب لازم است که سؤالات مربوط به نگاره 4 با استناد به مطالعات مربوط به مبانی نظری تحقیق و فرضیهها طراحی شدهاند و سپس با توجه به نظرات اساتید و کارشناسان خبره و با استفاده از روش "روش صوری" تعدیل شدهاند. اطلاعات این نگاره با استفاده از فن "تجزیه و تحلیل عاملی" نیز تکمیل شده است. یافتهها نشان میدهد که 6 عامل اصلی در بکارگیری سیستمهای بهایابی از دیدگاه پاسخدهندگان به ترتیب اهمیت عبارتند از: 1) رقابت بانکها در استقرار سیستم بهایابی، 2) تخصص کارکنان، 3) استفاده از نظرات متخصصین، 4) حمایت دولت، 5) وجود شرایط لازم برای آموزش کارکنان و 6) سهم هزینههای سربار. این عوامل با استفاده از ضرایب بدست آمده در هر ستون نگاره استخراج شدهاند، بهگونهای که هر چه این ضریب به یک نزدیکتر باشد، نشاندهنده آن است که عامل مربوط، دارای اهمیت بیشتری از دیدگاه پاسخدهندگان است.
نگاره (4): بررسی مهمترین عوامل مؤثر بر بکارگیری سیستم ABC با استفاده از تجزیه و تحلیل عاملی
موضوع سؤالات |
دستهبندی براساس تجزیه و تحلیل عاملی |
|||||
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
|
توانایی مالی بانک |
05/0 |
851/0 |
442/0- |
026/0 |
169/0- |
220/0 |
تخصص کارکنان |
344/0 |
974/0 |
201/0- |
324/0 |
799/0 |
034/0 |
استفاده از نظرات متخصصان |
106/0 |
02/0- |
930/0 |
009/0- |
345/0- |
055/0- |
ساختار غیر متمرکز |
134/0 |
489/0- |
490/0 |
273/0 |
531/0- |
38/0- |
تنوع محصولات و خدمات |
424/0 |
819/0 |
226/0 |
002/0- |
162/0 |
269/0 |
فرایند یکسان خدمات بانکی |
217/0 |
141/0- |
752/0 |
313/0 |
332/0 |
394/0 |
تفاوت در حجم و تعداد خدمات |
199/0 |
094/0 |
124/0 |
417/0 |
807/0- |
321/0 |
سهم خدمات از دوایر پشتیبانی کننده |
04/0- |
198/0 |
056/0- |
221/0 |
103/0- |
946/0 |
امکان استقرار سیستم بهایابی |
041/0 |
733/0 |
196/0 |
381/0 |
431/0 |
295/0 |
حمایت دولت |
001/0 |
031/0 |
063/0- |
986/0 |
130/0 |
019/0 |
استفاده از مشاوران فنی |
894/0 |
073/0 |
295/0- |
297/0 |
094/0- |
110/0- |
رقابت بانکها در استقرار سیستمهای بهایابی |
958/0 |
018/0 |
120/0 |
154/0- |
192/0 |
079/0- |
اولویت استقرار سیستم بهایابی |
831/0 |
214/0- |
356/0- |
240/0- |
243/0 |
142/0 |
استراتژی ایجاد نظام بهایابی |
486/0 |
269/0- |
781/0- |
127/0 |
177/0 |
180/0 |
فرهنگ سازمانی انعطاف پذیر |
683/0 |
486/0 |
352/0- |
319/0 |
237/0 |
114/0- |
استفاده از تخصص کارکنان |
257/0 |
920/0 |
085/0 |
200/0- |
025/0- |
197/0- |
انطباق با شرایط جدید توسط کارکنان |
05/0 |
851/0 |
442/0- |
026/0 |
169/0- |
220/0 |
وجود شرایط لازم برای آموزش کارکنان |
344/0 |
174/0 |
201/0- |
324/0 |
799/0 |
034/0 |
آخرین بخش از آزمون فرضیههای این تحقیق به بررسی عوامل مؤثر بر بکارگیری سیستمهای بهایابی از دیدگاه کارشناسان غیرمالی پرداخت و به حوزه فنآوری اطلاعات اختصاص یافت. بدینمنظور با توجه به متون موجود، 20 سؤال طراحی و از کارکنان حوزه بانکداری الکترونیک توسط پرسشنامه پرسیده شد. از طرف دیگر به دلیل وجود همبستگی میان متغیرهای مستقل از "رگرسیون مرزبندی شده" استفاده شد. نگاره 5 یافتهها را گزارش میدهد. توضیح این مطلب لازم است که سؤالات مربوط به پرسشنامه بر اساس مبانی نظری تحقیق و پس از نظرخواهی از استادان دانشگاهی و مدیران بانکی طراحی و از روش "اعتبار صوری" استفاده بعمل آمد. آلفای کرانباخ 85/0 حاصل شد.
|
نگاره (5): نتایج حاصل از آزمون عوامل مؤثر بر بکارگیری ABC
شرح |
ضریب بتا |
معنیداری |
رقم ثابت |
*324/3 |
000 |
آشنایی با الزامات و نیازهای کاربران |
*07/0- |
000 |
توانایی نگهداری، توسعه و بروزرسانی سیستمها |
319/0- |
238/0 |
آشنایی مدیران ارشد با نوآوریها |
*431/0 |
000 |
توانایی اثرگذاری بر تصمیمات مدیران |
*244/0- |
000 |
استفاده مدیران ارشد از نظرات متخصصین |
*424/0- |
001/0 |
انتظارات پایین مدیران ارشد از فنآوری اطلاعات به دلیل دانش کم |
*678/0 |
000 |
وجود ساختار غیر متمرکز |
*12/0- |
000 |
تنوع محصولات بانکی |
*262/0 |
003/0 |
طراحی، ارائه و پشتیبانی یکسان خدمات بانکی |
*535/0- |
000 |
تفاوت قابل ملاحظه در حجم و تعداد خدمات بانکی |
*36/0- |
000 |
سهم یکسان از دوایر پشتیبانی کننده (سربار) |
*488/0- |
000 |
ارائه پیشنهادات از جانب کارکنان به مدیران |
*52/0- |
000 |
اختیار عمل زیاد مدیران |
*168/1 |
000 |
تأکید بر بانکداری الکترونیک در استراتژی بانک |
*495/0 |
000 |
برنامه جامع بانکداری الکترونیک |
045/0 |
484/0 |
چشم انداز روشن برای بانکداری الکترونیک |
*729/0 |
000 |
توانایی مالی برای سرمایهگذاری در زیرساختها |
119/0 |
152/0 |
ارتباطات ساده بین واحدها |
*222/0- |
000 |
وظایف و شرح مسئولیتها در واحدها |
*757/0 |
000 |
فرهنگ انعطافپذیر سازمانی |
*304/0 |
000 |
نتایج مؤید آن است که به غیر از پرسشهای مربوط به توانایی نگهداری، توسعه و بروزرسانی سیستمها، وجود برنامه جامع بانکداری الکترونیک، و توانایی مالی برای سرمایهگذاری بر روی زیر ساختها، بقیه متغیرها دارای ارتباط معنیداری با تمایل به بکارگیری سیستم ABC هستند. از مجموع ضرایب بدست آمده، ضرایب سؤالات مربوط به میزان آشنایی مدیران با نوآوریها، انتظارات پایین مدیران ارشد از فنآوری اطلاعات، تنوع محصولات بانکی، اختیار عمل مدیران، تأکید بر فنآوری اطلاعات در استراتژی بانک، چشم انداز روشن بانکداری الکترونیک، فرهنگ انعطافپذیر سازمانی و وجود وظایف و شرح مسئولیتها در سازمانها دارای ضریب مثبت و بقیه منفی بودهاند.
به منظور آزمون فرضیه دوم، چهار عامل میزان تمرکزگرایی، حمایت و پشتیبانی مدیریت، تخصصگرایی و آموزش به عنوان عوامل سازمانی انتخاب و ارتباط آنها با تمایل به بکارگیری سیستمهای بهایابی آزمون شد. بخش حمایت مدیران دارای ارتباط مثبت معنی دار و دو شاخص "میزان تمرکزگرایی" و نیز "تخصص گرایی" دارای ارتباط معنی دار منفی ( به ترتیب دارای ضرایب 12/0- و 424/0- در نگاره شماره 5) با شاخص فوق بودهاند و از این رو نمیتوان گفت که فرضیه مورد ادعا در آن بخش تأیید میشود. اما در عین حال به دلیل ارتباط منفی میان سهم سربار (ضریب 488/0-) هر یک از خدمات بانکداری الکترونیک، این موضوع بخش دیگری از ارتباط معنیدار مثبت میان عامل محیطی هزینههای سربار و سیستمهای بهایابی را تأیید نمیکند.
همچنین این یافتهها وجود رابطه مثبت معنیدار میان عوامل فردی (تخصص و مسئولیت) و تمایل به بکارگیری سیستم بهایابی را تأیید میکند. از این رو فرضیه پنجم نیز تأیید میشود. یافتههای این بخش نشاندهنده ارتباط مثبت معنیدار میان پیچیدگی و تنوع محصولات و خدمات بانکی از یک سو و نیز تمایل به بکارگیری سیستم بهایابی بر مبنای فعالیت دارد که بخشی از فرضیه سوم را تأیید میکند. با تأیید ارتباط مثبت معنیدار میان موضوع بانکداری الکترونیک و سیستم بهایابی و تمایل به بکارگیری سیستم بهایابی به همراه سایر عوامل محیطی که در بخش قبل تأیید شده بود، فرضیه چهارم این تحقیق نیز مورد تأیید قرار میگیرد.
بحث و نتیجهگیری
در این تحقیق میزان کارکرد سیستم بهایابی ABC در بانک کشاورزی ایران به کمک چهار عامل "میزان توانایی سیستم در ارائه جزییات"، "میزان توانایی سیستم در طبقهبندی هزینهها"، "دفعات فراوانی ارائه گزارشات" و نیز "توانایی ارائه گزارش و تحلیل انحرافات" و ارتباط آن با میزان سودمندی آنها بررسی گردید. از دیدگاه مدیران مالی و کارشناسان، این سیستم میتواند بخشی از سطوح کارکرد سیستمهای بهایابی شامل طبقهبندی هزینهها و تناوب گزارشگری مالی را تأمین نماید، اما در شرایط فعلی فاقد توانایی برای ایفای دو ویژگی دیگر یعنی ارائه جزییات و گزارش انحرافات میباشد.
در این تحقیق افزون بر کسب نظرات مربوط به کارشناسان مالی بانک، به منظور مقایسه شواهد بدست آمده در سایر مطالعات در خصوص عوامل مؤثر بر بکارگیری سیستمهای بهایابی، از نظرات کارشناسان حوزه بانکداری الکترونیک نیز استفاده شد و پرسشهایی درباره عوامل سازمانی، عوامل مرتبط با فنآوری، عوامل محیطی و عوامل فردی از آنها پرسیده شد. یافتههای تحقیق وجود ارتباط مثبت میان عوامل فردی (شامل تخصص و نیز مسئولیت شغلی) و تمایل به بکارگیری سیستمهای بهایابی را تأیید میکند (فرضیه پنجم). این موضوع در خصوص فرضیه چهارم در رابطه با ارتباط با عوامل محیطی شامل رقابت، ارتباطات درون سازمانی، استراتژی و نظام دولتی نیز صادق است و این عوامل با تمایل به بکارگیری سیستمهای بهایابی ABC مرتبط هستند.
یافتهها حاکی از وجود ارتباط بخشی از عوامل مرتبط با فنآوری (شامل پیچیدگی و تنوع محصولات و خدمات بانکی) و تمایل به بکارگیری سیستم ABC است. نتایج حاصل از فرضیه دوم در خصوص ارتباط عوامل سازمانی با تمایل به استفاده از ABC، بیانگر وجود ارتباط بخشی از این عوامل شامل حمایت و پشتیبانی مدیریت با تمایل به بکارگیری ABC است و سایر عوامل زیرمجموعه شامل تخصصگرایی از دیدگاه کارشناسان حوزه بانکداری الکترونیک بیانگر رابطه معنیدار نیست.
مقایسه با مطالعات گذشته و ارزیابی نتایج
در این تحقیق همچنین همانند مطالعه براون و دیگران (2004) اثرات مربوط به عوامل سازمانی و فنآوری به همراه اثرات محیطی و فردی بر تمایل به استفاده از ABC بررسی شده است. براون و دیگران (2004) معتقد بودند که حمایت مدیران فوقانی، پشتیبانی درونسازمانی و اندازه سازمانی با تمایل به بکارگیری ABC ارتباط دارد. از این رو آنها تمایل به استفاده اندک از ABC را مرتبط با این عامل از مجموعه هفت عامل سازمانی و فنآوری دانستهاند. در این تحقیق تنها بعد "حمایت و پشتیبانی مدیران فوقانی" دارای ارتباط معنیدار با تمایل به استفاده از ABC بود. از این رو تنها از این جنبه با مطالعه براون و دیگران (2004) همخوانی دارد. لازم به ذکر است که براون و دیگران (2004) مطالعات خود را در شرکتهایی بکار گرفتهاند که در آنجا سیستم ABC استقرار یافته بود، اما در این تحقیق شرایط بالا وجود نداشته است و از این رو به نظر میرسد به منظور دستیابی به عوامل مؤثر باید مطالعات بیشتری در شرایط پس از استقرار سیستم انجام داد. افزون بر این، در این تحقیق امکان بررسی اثر اندازه بر بکارگیری ABC وجود نداشته است، زیرا در مطالعه براون و دیگران (2004)، چندین بنگاه اقتصادی با اندازههای مختلف وجود داشتهاند.
نتایج این تحقیق مشابه شواهد بدست آمده توسط بورنناک (1997) و بر خلاف نتایج بدست آمده در مطالعه بوث و گیاکوب (1998)، از جنبه تأثیر استفاده از مشاوران در بکارگیری ABC است. در این تحقیق نشان داده شد که نظر ارزیابان بانکی به استفاده از مشاوران در بکارگیری ABC مساعد است. به نظر میرسد این امر به این دلیل باشد که بسیاری از پروژههای بانک در حال حاضر برونسپاری میشوند و از این رو نظر افراد در بانک برای برونسپاری چنین پروژههایی مساعد است.
پیشنهادها
پیشنهاد میشود میزان سودمندی اطلاعات ABC در بانک کشاورزی پس از استقرار آن در عمل مورد بررسی قرار گیرد. بررسی عوامل مؤثر بر بکارگیری آن نیز پس از استقرار سیستم به نحو بهتری قابل ارزیابی است. به پژوهشگران آتی نیز توصیه میشود، متغیرهای این مطالعه در سایر بانکها و همچنین سایر صنایع در سطح ملی و بین المللی بکارگرفته شود و با یافتههای این تحقیق نیز تطبیق داده شود.