نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استاد حسابداری دانشگاه الزهرا
2 دانشجو دکتری حسابداری دانشگاه الزهرا
3 دانشجو دکتری حسابداری دانشگاه علامه طباطبایی
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
The impact of corporate disclosure quality on macroeconomic issues, including tax noncompliance, is so important to know. According to the growing importance of tax as one of the governmental major financial resources and revenues, it is very important to identify strategies for decrease of tax noncompliance which reduces tax revenues. High quality disclosure of information can be viewed as a regulatory factor that controls the behavior of corporate management and reduces incentives for tax noncompliance, so it is expected that enhancement of corporate disclosure quality will reduce the corporate tax noncompliance. This study, using Panel Data Analysis, examines the impact of corporate disclosure quality on reducing tax noncompliance in Iran. To achieve this, we investigated 40 firms listed in TSE for a period from 2007 to 2011. This study uses timeliness and reliability as two different criteria of disclosure quality and uses a criterion based on the difference between decided and declared tax for measuring tax noncompliance. The results indicate a positive effect of corporate disclosure quality on corporate tax noncompliance reductio.
کلیدواژهها [English]
1- مقدمه
نیل به اهداف بلندمدت اقتصادی در گرو عملکرد مناسب بازارهای مالی و عملکرد مناسب بازارهای مالی به ویژه بازار سرمایه، در گرو وجود اطلاعاتی با کیفیت بالا است. افشای باکیفیت اطلاعات مالی برای استفادهکنندگان برونسازمانی به صورت قابلاتکا و بهموقع نیز بر عهده گزارشگری مالی میباشد (مرادزادهفرد و ابوحمزه، 1390). افشای باکیفیت اطلاعات، احتمال کشف موارد گریز مالیاتی شرکت را افزایش داده و از این طریق انگیزه مدیریت را برای اقدام به گریز از مالیات کاهش میدهد و در نهایت موجب افزایش درآمدهای مالیاتی دولت میشود.
در تمام کشورها، دولتها از یک طرف عهدهدار منابع عمومی ملتها هستند و از طرف دیگر مسئول تامین خواستهها و نیازهای مردم میباشند، لذا برای انجام مسئولیتها و تعهدات خود نیازمند منابع مالی مکفی هستند. منابع درآمدی که دولتها در بودجه کشورها پیشبینی نموده و به آنها تکیه مینمایند شامل درآمدهای مالیاتی و درآمدهای غیرمالیاتی از جمله درآمدهای نفتی میباشد (زهی و خانلی، 1389).
درآمد مالیاتی یکی از مهمترین و قابلاتکاترین منابع درآمدی دولتها است. افزایش درآمدهای مالیاتی و کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی، شکاف طبقاتی در جامعه و اثرات مخرب برخی از پیامدهای نامناسب اقتصادی از جمله تورم را کاهش میدهد. اگر عدالت مالیاتی محقق شود، یعنی تمام اقتصاد مالیات دهد و گریز مالیاتی وجود نداشته باشد، میتوان اثرات نامطلوب و مضر توزیعی تورم و افزایش نقدینگی را کاهش داد.
مطابق با تعریف صندوق بینالمللی پول، «مالیات عبارت است از وجوه اجباری، غیرجبرانی و غیرقابل برگشت که دولت برای مقاصد عمومی مطالبه مینماید». اهداف دولتها از وضع مالیات عبارتند از: تامین قسمتی از هزینههای بخش عمومی مخصوصا هزینههای جاری دولت، تعدیل توزیع درآمد و ثروت در جامعه و بهبود شاخصهای اقتصادی از جمله نرخ تورم، نرخ بیکاری، نرخ سرمایهگذاری، مهار برخی پدیدههای نامطلوب اقتصادی مانند رکود یا تورم، کنترل حجم واردات و صادرات و بهطور کلی تامین نیازهای جامعه (شهبازیان، 1373).
نتایج حاصل از بررسی ترکیب درآمدهای دولت ایران نشان میدهد که میزان درآمدهای مالیاتی در قیاس با سایر منابع درآمدی همچون درآمدهای نفتی و گازی، بسیار ناچیز است (شمیرانی و اسدزاده بالی، 1387). این امر نشان میدهد که با وجود ظرفیتهای بالای مالیاتی در کشور، درآمدهای مالیاتی منبع مناسب و قابل اتکایی برای تامین مالی دولت محسوب نمیشوند، درحالیکه در شرایط کنونی که وجود تحریمهای جهانی موجب کاهش درآمدهای نفتی و فشار بر بودجه کشور شده، افزایش سایر منابع درآمدی از جمله درآمدهای مالیاتی ضرورت یافته است.
یکی از مهمترین راههای افزایش درآمدهای مالیاتی، تلاش جهت کاهش پدیده شوم گریز مالیاتی است. مفهوم گریز مالیاتی شامل یک طیف وسیع از اجتناب مالیاتی تا فرار مالیاتی است. هرچند اجتناب مالیاتی و فرار مالیاتی هر دو از مصادیق گریز مالیاتی هستند اما تفاوت اساسی آنها در این است که اجتناب مالیاتی، عدم تمکین قانونی است در حالی که فرار مالیاتی، عدم تمکین غیرقانونی است.
یکی از راههای کاهش گریز مالیاتی، افزایش کیفیت افشای شرکتی است. کیفیت افشای شرکتی را میتوان با ارزیابی میزان آگاهیبخشی آن ارزیابی کرد (لوبو و ژو، 2001). این آگاهیبخشی تا حد زیادی به جزییات، بهموقع بودن و شفافیت افشای شرکتی بستگی دارد. همچنین در دسترس بودن مدیریت جهت پاسخگویی به پرسشهای تحلیلگران میتواند به ارتقای کیفیت افشا بیانجامد.
به طور کلی افزایش کیفیت افشای شرکتی، احتمال کشف موارد گریز مالیاتی شرکت توسط ماموران مالیاتی را افزایش داده و لذا انگیزه مدیران را برای گریز از مالیات کاهش میدهد. بدین ترتیب مدیران شرکتها ملزم به رعایت قوانین و مقررات مالیاتی شده و گریز مالیاتی کاهش مییابد.
از طرفی در سالهای اخیر، ورشکستگیهای بزرگ و ناگهانی، کیفیت افشای اطلاعات در گزارشهای سالانه را مورد تردید قرار دادند. از اینرو، آگاهی از اینکه کیفیت افشای اطلاعات چه تأثیری بر اقتصاد از جمله بر کاهش گریز مالیاتی دارد، اهمیت بسیاری دارد. چنانچه تأثیر مثبت کیفیت افشای شرکتی بر کاهش گریز مالیاتی مشخص شود، میتوان با وضع قوانین و الزاماتی در پذیرش شرکتها و نحوه ارایه و افشای اطلاعات، به افزایش درآمدهای مالیاتی کمک نمود. این تحقیق به بررسی تأثیر کیفیت افشای شرکتی بر کاهش گریز مالیاتی شرکتی میپردازد.
2. مبانی نظری
با توجه به اهمیت موضوع کاهش گریز مالیاتی و تأثیر بهسزای کیفیت افشا بر آن، در این تحقیق تأثیر کیفیت افشای شرکتی بر کاهش گریز مالیاتی شرکتی بررسی میشود. در این رابطه، ابتدا به بررسی مفاهیم گریز مالیاتی شرکتی و کیفیت افشای شرکتی به صورت جداگانه پرداخته و سپس مبانی نظری در خصوص تأثیر کیفیت افشا بر گریز مالیاتی بیان میشود.
1-2. گریز مالیاتی (عدم تمکین) شرکتی
رفتار مودیان مالیاتی در برابر قانون مالیات در یک طیف وسیع از تمکین تا عدم تمکین (گریز مالیاتی) قرار دارد:
الف) در یک سوی طیف رفتاری مودیان، تمکین مالیاتی قرار گرفته است. هرچند تعریف پذیرفتهشدهای در مورد مفهوم تمکین مالیاتی در ادبیات حسابداری وجود ندارد اما از یک منظر کلی تمکین مالیاتی یعنی رعایت قوانین مالیاتی از سوی مودی (شمیرانی و اسدزاده بالی، 1386) که در نهایت موجب افزایش درآمدهای مالیاتی دولت میشود.
در ایران طبق ماده 105 ق. م. م1، جمع درآمد شرکتها و درآمد ناشی از فعالیتهای انتفاعی سایر اشخاص حقوقی که از منابع مختلف در ایران یا خارج از ایران تحصیل میشود، پس از وضع زیانهای حاصل از منابع غیرمعاف و کسر معافیتهای مقرر به استثنای مواردی که طبق مقررات این قانون دارای نرخ جداگانهای میباشد، مشمول مالیات به نرخ 25 درصد خواهند بود.
رعایت قوانین و مقررات مالیاتی توسط شرکت یعنی انطباق هرچه بیشتر مالیات ابرازی (که براساس قوانین و مقررات تعیین شده و توسط شرکت در اظهارنامه مالیاتی موضوع ماده 110 قانون مالیاتهای مستقیم درج میشود) با مالیات قطعی (که از جانب ماموران مالیاتی سازمان امور مالیاتی کشور تشخیص داده شده و قطعی میشود) که این در واقع همان تمکین مالیاتی از سوی مودی است.
ب) در سوی دیگر طیف رفتاری مودیان، عدم تمکین (گریز مالیاتی) قرار دارد. در خصوص مفهوم عدم تمکین یا گریز مالیاتی نیز تعریف پذیرفتهشدهای در ادبیات حسابداری وجود ندارد؛ اما این تحقیق به پیروی از تحقیق هانلن و هیتزمن (2009) گریز مالیاتی را در یک طیف وسیع تعریف مینماید. بدین ترتیب گریز مالیاتی یا عدم تمکین به معنی عدم رعایت قوانین و مقررات مالیاتی کشور و در واقع گریز از مالیات توسط مودیان مالیاتی است. در واقع میزان گریز مالیاتی که با «شکاف مالیاتی» اندازهگیری میشود عبارتست از «تفاوت مالیاتی که توسط نظام مالیاتی وصول شده با مالیاتی که در صورت تمکین کامل مودی قابل وصول میباشد».
بهطور کلی، گریز مالیاتی تلاش برای کاهش در پرداخت مالیاتها تعریف میشود. این تعریف که برگرفته از تحقیق دیرنگ و همکاران (2008) است، شامل تمام رفتارهایی است که بر میزان مالیات تأثیر میگذارند و بین فعالیتهای قانونی و فعالیتهای غیرقانونی با هدف کاهش مالیات، تفاوتی قایل نمیشود. آنها مفهوم گریز مالیاتی را یک طیف وسیع از رفتارهای مالیاتی تعریف میکنند که یک سوی آن اعمال قانونی برای کاهش مالیات (اجتناب مالیاتی) و سوی دیگر آن اعمال غیرقانونی با هدف کاهش مالیات (فرار مالیاتی) قرار دارد.
طی دو دهه گذشته، مطالعات متعددی دلایل قابل تاملی برای پاسخ به این پرسش پیدا نمودند که چرا برخی از شرکتها بیشتر از سایر شرکتها از مالیات میگریزند. مطالعات اولیه برای یافتن پاسخ این پرسش بر ویژگیهای شرکت به عنوان شاخصهای معرف فرصت، انگیزه و منابع طراحی برنامه مالیاتی تمرکز نمودند (زیمرمن 1983، گوپتا و نیوبری 1997 و رگو 2003) و مطالعات اخیر برای پاسخ به این پرسش به بررسی و آزمون تأثیر وجود تضاد منافع ناشی از وجود رابطه نمایندگی بر رفتار گریز مالیاتی شرکتی پرداختند.
2-2. کیفیت افشای شرکتی
افشا یکی از اصول اساسی حسابداری است که بر کلیه جوانب گزارشگری مالی تأثیر دارد. اصل افشا ایجاب میکند که کلیه واقعیتهای بااهمیت مربوط به رویدادها و فعالیتهای مالی واحدتجاری به شکل مناسب و کامل گزارش شود. براساس این اصل، صورتهای مالی اساسی باید حاوی تمامی اطلاعات بااهمیت، مربوط و بهموقع بوده و این اطلاعات به گونهای قابل فهم و حتیالامکان کامل ارایه شود تا امکان اتخاذ تصمیمهای آگاهانه را برای استفادهکنندگان فراهم سازد (نشریه 76 سازمان حسابرسی 1372).
افشا عبارت از توزیع عمومی اطلاعات به صورت داوطلبانه یا در رعایت قوانین و مقررات وضع شده، است؛ هرچند که این اطلاعات عرفا میتواند محرمانه نگهداری شود (مدیروس و کوینتریو، 2005). البته منظور حسابداران از افشای اطلاعات، محدود به انتشار اطلاعات مالی واحد تجاری در قالب گزارشهای مالی است (هندریکسن و ونبردا، 1992).
مطابق متون حسابداری میتوان افشا را وابسته به اهداف کیفی اطلاعات حسابداری از قبیل جامعیت، مربوط بودن، اهمیت، قابلیت اتکا و قابلیت مقایسه دانست. خصوصیات کیفی اصلی مرتبط با محتوای اطلاعات، "مربوط بودن" و "قابل اتکا بودن" است. اطلاعاتی مربوط تلقی میشود که بر تصمیمهای اقتصادی استفادهکنندگان در ارزیابی رویدادهای گذشته، حال و آینده یا تایید یا تصحیح ارزیابیهای گذشته آنها موثر واقع شود. از طرفی اطلاعاتی قابل اتکا است که عاری از اشتباه و تمایلات جانبدارانه بااهمیت باشد و بهطور صادقانه معرف آن چیزی باشد که مدعی بیان آن است یا بهگونهای معقول انتظار میرود بیان کند. البته گاهی لازم است مدیریت نوعی موازنه بین مزیتهای نسبی "گزارشگری به موقع" و "ارایه اطلاعات قابل اتکا" برقرار نماید.
اصطلاحات "شفافیت"، سیستم افشا و "کیفیت" اطلاعات حسابداری به طور مشترک و قابل جایگزین استفاده میشوند اما ارایه یک تعریف دقیق و روشن از شفافیت یا کیفیت که مورد قبول همگان قرار گیرد، کمی دشوار است (کوتاری، 2000).
شفافیت شرکتی مفهوم مهمی است که نقش مهم و کلیدی در تخصیص بهینه منابع در اقتصاد ایفا مینماید (وانگ، 2010). بال، کوتاری و رابین (2000) و بال، رابین و وو (1999) شفافیت را به عنوان ترکیبی از ویژگیهای بهموقع بودن و محافظهکاری تفسیر مینمایند. بهموقع بودن اشاره دارد به این که وقایع اقتصادی دوره جاری به چه میزان در صورتهای مالی آن دوره، جای داده شدهاند و منظور از محافظهکاری، سرعت بیشتر در انعکاس اخبار بد اقتصادی نسبت به اخبار خوب در گزارشگری مالی است. بارث و شیپر (2008) نیز شفافیت را حدودی تعریف مینمایند که گزارشهای مالی، امور اقتصادی اساسی شرکت (منابع شرکت، ادعا نسبت به آن منابع و تغییرات در منابع) را بهگونهای که برای استفادهکنندگان به سهولت قابل فهم باشد، ارایه مینمایند.
سینقاوی و دزایی (1971) کیفیت افشا را به ویژگیهای کیفی اطلاعات از جمله کامل بودن، دقت و قابلیت اتکا نسبت میدهند. طبق نظر دیاموند و وریشیا (1991)، کیفیت افشا عبارت از میزان درستی باور سرمایهگذاران بیرونی درباره ارزش اوراق بهادار پس از دریافت اطلاعات افشا شده، است. هاپکینز (1996) کیفیت افشا را سهولت مطالعه و تفسیر صورتهای مالی توسط سرمایهگذاران تعریف نموده است. مطابق نظر براون و هیلجیست (2006)، کیفیت افشا آگاهی بخشی کلی افشاییات شرکت را نشان میدهد و به حجم اطلاعات افشا شده، بهموقع بودن اطلاعات و دقت آن بستگی دارد. همچنین صورتهای مالی با کیفیت از نظر پانال و شیپر (1999)، صورتهای مالی هستند که دارای سه ویژگی شفافیت، افشای کامل و قابلیت مقایسه باشند. برخی نیز کیفیت افشا را منوط به انتشار مستمر اطلاعات بهموقع و آگاهیبخش میدانند. از نظر آنها در شرکتهایی که کیفیت افشا بالا است احتمال خودداری از افشای اطلاعات نامساعد ولی با ارزش، بسیار کم است (سنگوپتا، 1998).
بهواسطه مشکل بودن ارزیابی مستقیم کیفیت افشا، برخی محققان فرض کردهاند که حجم و مقدار افشا میتواند نشاندهنده کیفیت افشا باشد. این نگرش توسط بوتوسان (1997) مطرح شده است، زیرا وی مشاهده کرد که علیرغم مهم بودن کیفیت افشا، ارزیابی آن بسیار مشکل است. به هر حال باید تاکید شود که مجموعه مشخصی از ویژگیهای کیفی افشا و وزن معینی برای هر یک از آنها وجود ندارد که بتوان آن را به سادگی اندازهگیری نمود؛ زیرا کیفیت امری ذهنی است و بستگی به موقعیت دارد (بیاتی، 2004).
3-2. کیفیت افشای شرکتی و گریز مالیاتی شرکتی
مالیات بیانگر تحمیل یک هزینه قابل توجه به واحد تجاری و سهامداران است. از منظر سنتی، فعالیتهای گریز مالیاتی به عنوان ابزار صرفه مالیاتی در نظر گرفته میشوند. از این منظر، انگیزه مدیران برای گریز از مالیات و کاهش انتقال منافع به دولت، حداکثرسازی ثروت سهامداران و افزایش ارزش شرکت است (وانگ، 2010).
هرچند فعالیتهای گریز مالیاتی عموما باید منجر به افزایش ثروت سهامداران شوند، اما تحقیقات موجود در ادبیات موضوع که گریز مالیاتی را در چارچوب نظریه نمایندگی بررسی مینمایند، منظر دیگری را مطرح نموده و نشان میدهند که انگیزه مدیران برای گریز از مالیات همیشه و لزوما حداکثرسازی ثروت سهامداران نبوده و مدیران فرصتطلب ترفندهای گریز مالیاتی را جهت افزایش منافع شخصی خود و نه برای افزایش منافع سهامداران بهکار میبرند (دزایی و دارماپالا، 2009).
از این منظر که مبتنی بر نظریه نمایندگی و جایگزین منظر سنتی است، هزینههای تحمیلی ناشی از گریز مالیاتی اعم از هزینههای مستقیم مرتبط با آن (شامل هزینههای برنامهریزی مالیاتی، جرایم مالیاتی تشخیصی توسط اداره مالیات و... )، هزینههای غیرمالیاتی و بهخصوص هزینههای نمایندگی ناشی از آن، ممکن است بیشتر از صرفه مالیاتی باشد که در نتیجه گریز مالیاتی به سهامداران تعلق میگیرد. بنابراین در نهایت گریز مالیاتی میتواند موجب کاهش ارزش شرکت شود.
طبق نظریه نمایندگی، درنتیجه تفکیک مالکیت از مدیریت و شکلگیری رابطه نمایندگی، تضاد منافع و مشکلات نمایندگی بین مدیران، سهامداران و سایر ذینفعان (از جمله دولت) به وجود میآید. یکی از مشکلات نمایندگی، عدم تقارن اطلاعاتی است که در محیط اطلاعاتی غیرشفاف افزایش مییابد. این مشکل، در نبود اطلاعات کامل و شفاف ظاهر شده و وضعیتی را ایجاد میکند که در آن، دو طرف معامله از همه حالتهای ممکن بیاطلاعاند و نمیتوانند همه نتایج قطعی و مطمئن را مورد توجه قرار دهند (اسکات، 2003).
بنابراین یکی از راهکارهای کاهش عدم تقارن اطلاعاتی، افزایش شفافیت و کیفیت افشای اطلاعات است. افشای اطلاعات با کیفیت و شفافیت گزارشگری مالی میتواند دقت اطلاعات در دسترس عموم را درخصوص فعالیتها و تصمیمات مدیریت (هیلی و پالپو 2001، بنز و موناهن 2004، فرانسیس و مارتین 2010) و احتمال کشف موارد گریز از مالیات را توسط ماموران مالیاتی افزایش دهد. این امر صرف ریسک ناشی از فعالیتهای فرصتطلبانه مدیریت را کاهش داده (بوشمن و اسمیت، 2001و2003) و موجب کاهش انگیزه وی برای گریز از مالیات میشود.
در واقع شفافیت و کیفیت افشا، به عنوان سازوکارهای نظارتی جهت محافظت از حقوق سهامداران در مقابل تضاد منافع، عمل نموده و رفتارهای مدیریت را کنترل مینمایند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که نقش نظارتی کیفیت افشا در نهایت موجب کاهش موارد تخلف از قوانین و مقررات مالیاتی توسط مدیران شرکتها میشود. در چنین شرایطی انتظار میرود که خروجی فعالیتهای داخلی شرکت (اظهارنامه مالیاتی، سود ابرازی و در نهایت مالیات ابرازی شرکت) مطابق با قانون مالیاتهای مستقیم بوده و با آنچه توسط ماموران مالیاتی سازمان امور مالیاتی تعیین میشود (مالیات قطعی) کمترین اختلاف را داشته باشد و این به معنای کاهش گریز مالیاتی شرکتی در نتیجه افزایش کیفیت افشای شرکتی میباشد.
3. پیشینه
جهت بررسی پیشنه موضوع میتوان به دو دسته از تحقیقات اشاره نمود. دسته اول، تحقیقات مرتبط با گریز مالیاتی شرکتی و دسته دوم، تحقیقات مرتبط با کیفیت افشای شرکتی است که در ادامه به آنها اشاره میشود. همچنین تحقیقات خارجی مربوط به تأثیر کیفیت افشا بر گریز مالیاتی نیز مورد توجه قرار میگیرد.
1-3. گریز مالیاتی شرکتی
هوپس و دیگران (2012) به بررسی تأثیر انجام حسابرسی مالیاتی بر کاهش گریز مالیاتی شرکتی پرداختند. آنها شواهدی ارائه نمودند مبنی بر اینکه افزایش نظارت مالیاتی (حسابرسی مالیاتی) موجب کاهش گریز مالیاتی شرکتی و قانونمند شدن شرکتها میشود.
ویلسن (2009) نشان داد که شرکتها همیشه هزینههای ناشی از گریز مالیاتی شامل جریمههای سنگین و مجازاتهایی که اداره مالیات به دلیل عدم رعایت قوانین و مقررات و کمتر نشان دادن سود به شرکتها تحمیل مینماید را در نظر میگیرند. حسابرسی مالیاتی موجب کشف موارد عدم رعایت قوانین و مقررات و تحمیل هزینه به شرکت میشود، لذا میتواند عاملی برای کاهش گریز مالیاتی شرکتها باشد.
سید نورانی (1388) عدم تمکین را با میزان شکاف مالیاتی برابر میداند و شکاف مالیاتی را شامل فرار مالیاتی، مالیاتهای معوق، خطای مودیان در اظهار و پرداخت مالیات و خطای ممیزان در تشخیص و دریافت مالیات میداند که به عدم تمکین مالیاتی (گریز مالیاتی) مودیان میانجامد.
خانجان (1383) سطح شکاف مالیاتی بالفعل را به عنوان شاخصی از عدم تمکین در شهرستان مشهد ارائه میکند. وی مالیاتهای معوق را مالیاتهایی معرفی میکند که به مرحله تشخیص مالیات رسیدهاند اما وصول آنها به تاخیر افتاده است.
2-3. کیفیت افشای شرکتی
اسپینوسا و همکاران (2008) به بررسی رابطه بین افشا و نقدشوندگی پرداختند. آنها بورس مادرید با ویژگیهای نهادی خاص را مورد بررسی قرار دادند و از روشهای مناسب تحلیل دادههای مختلط بهره گرفتند و به شواهدی دال بر وجود رابطه مثبت بین افشا و نقدشوندگی دست یافتند.
چانگ و همکاران (2008) دریافتند که شکاف قیمتی با افشای اطلاعات رابطه منفی دارد. به بیان دیگر با افزایش کیفیت افشای شرکتی، عدم تقارن اطلاعاتی کاهش مییابد.
اسپینوسا و ترومبتا (2007) با بررسی شرکتهای اسپانیایی به این نتیجه رسیدند که رابطه بین افشا و هزینه سرمایه شرکت، تحت تأثیر سیاست حسابداری اتخاذ شده قرار دارد.
ژانگ و دینگ (2006) به بررسی رابطه بین افشا و هزینه سرمایه شرکتها در چین پرداختند. نتایج تحقیق آنها نشان دهنده وجود رابطه منفی بین افشا و هزینه سرمایه شرکتها میباشد.
براون و هیلجیست (2006) به مطالعه چگونگی ارتباط بین کیفیت افشای شرکتی و عدم تقارن اطلاعاتی پرداختند. نتایج مطالعه آنها نشاندهنده وجود رابطه منفی بین کیفیت افشای شرکتی و عدم تقارن اطلاعاتی میباشد.
مرادزادهفرد و ابوحمزه (1390) اثر کیفیت افشای شرکتی بر نقدشوندگی سهام را بررسی نمودند. در این تحقیق، به منظور تفکیک آثار اجزای گوناگون کیفیت افشا، از دو معیار بهموقع بودن و قابل اتکا بودن، استفاده شد و نقدشوندگی سهام با استفاده از پانزده معیار مختلف معاملاتی و اطلاعاتی اندازهگیری شد. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که قابل اتکا بودن افشای شرکتی اثر مثبت بر نقدشوندگی سهام شرکتها دارد.
نوروش و حسینی (1387) به بررسی رابطه بین کیفیت افشای شرکتی (شامل قابلیت اتکا و بهموقع بودن) و مدیریت سود پرداختند. یافتههای این تحقیق نشان میدهد که بین کیفیت افشای شرکت و مدیریت سود رابطه منفی معنیدار وجود دارد.
دستگیر و بزاززاده (1385) به بررسی تأثیر افشا بر ریسک سیستماتیک شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. آنها دریافتند که میزان افشای اطلاعات در صورتهای مالی سالانه، تأثیری بر ریسک سیستماتیک شرکتها ندارد.
دستگیر و بزاززاده (1382) به بررسی تأثیر افزایش میزان افشا (اجباری) بر هزینه سهام عادی شرکتها پرداختند. نتایج این تحقیق مبنی بر وجود رابطه معکوس بین میزان افشا و هزینه سهام عادی شرکتها است. تحقیق مذکور به طور غیرمستقیم نیز به ارزیابی کارآمدی صورتهای مالی پرداخته است.
بهطور کلی بخش عمدهای از تحقیقات گذشته پیامدهای شفافیت شرکتی در بازار سرمایه را بررسی نمودند. آنها به بررسی این موضوع پرداختند که چگونه شفافیت یا اجزای آن بر نقدشوندگی و هزینه سرمایه اثر میگذارد. اما تأثیر شفافیت شرکتی به پیامدهای معمول اقتصادی محدود نمیشود، بلکه شفافیت شرکتی میتواند از طریق هدایت هرچه بهتر استفادهکنندگان درونی در اتخاذ سرمایهگذاریهای بهتر و مدیریت اثربخش داراییهای موجود، بر عملکرد اقتصادی موثر باشد (بوشمن و اسمیت، 2001).
مطالعات اخیر بررسی نمودند که شفافیت شرکتی چگونه از طریق نقش کنترلی و نظارتی خود میتواند عملکرد شرکت را بهبود بخشد. فرانسیس و مارتین (2010) نقش نظارتی شفافیت شرکتی را که از طریق سود حسابداری محافظهکارانه در محیط ایفا مینماید، بررسی نمودند. دسته دیگری از تحقیقات نشان دادند که شرکتهای باگزارشگری مالی شفاف انحراف کمتری از سرمایهگذاریهای پیشبینی شده داشته و کمتر در معرض حساسیت جریانهای نقدی سرمایهگذاری میباشند (بیدل و هیلاری، 2006 و بیدل و دیگران، 2009).
3-3. کیفیت افشای شرکتی و گریز مالیاتی شرکتی
وانگ (2010) معتقد است که شرکتهای شفاف که به طور بالقوه مشکلات نمایندگی کمتری دارند نسبت به سایر شرکتها بیشتر از مالیات میگریزند. این نتایج حاکی از این امر است که مدیران اساسا به منظور افزایش ثروت سهامداران شرکت، درگیر رفتارهای گریزگونه میشوند. همچنین نشان داد که سرمایهگذاران برای گریز مالیاتی یک صرف ارزشی قائل میشوند که البته با عدم شفافیت کاهش مییابد. نتایج تحقیق وی مطابق با این نظریه است که شفافیت شرکتی، نظارت بر رفتارهای مدیریت را تسهیل نموده و بنابراین نگرانی سرمایهگذاران بیرونی را در خصوص هزینههای نمایندگی پنهانی مرتبط با گریز مالیاتی، کاهش میدهد.
ادبیات موضوع بیان مینماید که تحلیلگران مالی بازار اغلب به عنوان ناظران خارجی بر مدیران شرکتها تلقی میشوند (جنسن و مکلینگ 1976 و چونگ و جو 1976). برگر و هان (2007) نشان دادند که مدیران فرصتطلب کمتر به افشای اطلاعات میپردازند. بنز و موناهان (2004) نیز دریافتند که الزام مدیران به افشای اطلاعات، برای سهامداران یک ابزار نظارتی جهت کنترل رفتار مدیران است، لذا تمایل مدیران برای اعمال فرصتطلبانه از جمله گریز از مالیات کاهش مییابد.
تحقیق حاضر به بسط موضوع از طریق بررسی تأثیر نظارتی کیفیت افشای شرکتی بر رویکرد مدیریت شرکت درخصوص مالیات و کاهش گریز مالیاتی شرکتی میپردازد. در واقع مالیات شرکت موضوعی است که در آن به شدت عدم تقارن اطلاعاتی و تضاد منافع بین مدیران و سرمایهگذاران بیرونی وجود دارد؛ چراکه مدیران فرصتطلب در شرایط غیرشفاف میتوانند از طریق گریز مالیاتی منافع شخصی کسب نموده و با تحمیل هزینههای مالیاتی و غیرمالیاتی به شرکت، ثروت سهامداران را کاهش دهند.
4. روش شناسی تحقیق
1-4. فرضیه تحقیق
جهت نیل به هدف تحقیق، فرضیه تحقیق به صورت زیر بیان میشود:
فرضیه: افزایش کیفیت افشای شرکتی موجب کاهش گریز مالیاتی شرکتها میشود.
2-4. جامعه آماری و نمونه
جامعه آماری این تحقیق کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد. شرکتهایی که شرایط زیر را به طور همزمان داشتهاند، به عنوان نمونه انتخاب شدهاند:
با توجه به محدودیتهای فوق، تعداد 40 شرکت در دوره زمانی پنج سال، از سال 1386 لغایت 1390، به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند که در نهایت 89 سال-شرکت بدست آمده و به دلیل محدود بودن تعداد اعضای جامعه، صددرصد آن به عنوان نمونه در نظر گرفته شد.
3-4. روشهای گردآوری دادهها
جهت جمعآوری دادههای مرتبط با امتیاز افشای شرکتها به تفکیک به موقع بودن و قابل اتکا بودن و همچنین امتیاز نهایی آنها، از امتیازهای محاسبه شده توسط سازمان بورس و اوراق بهادار، به عنوان تنها مرجعی که تاکنون در کشور اقدام به این کار نموده است، استفاده شد. به منظور جمعآوری سایر دادههای مورد نیاز از جمله اطلاعات مربوط به تمکین مالیاتی شرکتها نیز از سایتهای اطلاعرسانی سازمان بورس استفاده شد. در نهایت دادهها با استفاده از الگوی تحلیل دادههای ترکیبی بوسیله نرم افزار Excel و Eviews7 مورد پردازش قرار گرفتند.
4-4. روش آزمون فرضیه تحقیق
مدل کلی تحقیق برای آزمون فرضیههای تحقیق، به صورت زیر میباشد:
TNCig =C +α0LEV +α1SIZE +α3DQ + εit
که در ادامه به تعریف متغیرهای مدل پرداخته میشود.
5-4. تعریف عملیاتی متغیرهای تحقیق
1-5-4. متغیر وابسته: شاخص گریز مالیاتی شرکتی
برای محاسبه شاخص گریز مالیاتی (عدم تمکین مالیاتی) TNCig ابتدا مالیات ابرازی توسط مودی را از مالیات قطعی تشخیصی توسط ممیز مالیاتی کسر میکنیم، عدد بدست آمده نشان دهنده میزان گریز مالیاتی مودی است. سپس برای شرکتهای نمونه مقدار متوسط گریز مالیاتی را محاسبه و آن را از گریز مالیاتی هر مودی کسر میکنیم و در ادامه مقادیر منفی تفاضل از میانگین گریز مالیاتی که نشاندهنده تمکین کامل مودی مربوطه است را مساوی صفر قرار داده و مقادیر مثبت را همان مقدار محاسبه شده در نظر میگیریم. سپس این مقادیر جدید بدست آمده را به یک نرمال میکنیم یا به عبارت دیگر این دادهها را بین صفر و یک مرتب میکنیم.
دادهها را به این دلیل به یک نرمال میکنیم که مقیاس دادهها کوچکتر شود و نیز تصویر روشنتری نسبت به گریز مالیاتی مودیان داشته باشیم. بدینترتیب که مودیانی که عدد شاخص گریز (عدم تمکین) برای آنها صفر است، از دسته مودیانی هستند که بهطور کامل تمکین کردهاند و آنهایی که عدد شاخص گریز (عدم تمکین) آنها بین صفر و یک است، هرچه به صفر نزدیکتر باشند سطح تمکین آنها بیشتر و هرچه به یک نزدیکتر باشند سطح تمکین آنها کمتر است (زنگنه، 1389).
2-5-4. متغیر مستقل: کیفیت افشای شرکتی (به موقع بودن و قابل اتکا بودن)
در این پژوهش از امتیازهای سالیانه کیفیت افشای شرکتی که برای شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران محاسبه شده، به عنوان شاخص اندازهگیری کیفیت افشا (قابلیت اتکا و به موقع بودن) استفاده شده است.
امتیازهای کیفیت افشای شرکتهای پذیرفته شده در بورس برای دورههای 3، 6، 9 و 12 ماهه محاسبه و توسط سازمان بورس و اوراق بهادار برای سالهای 1382 به بعد منتشر شده است. این امتیازها، ارزیابی بورس درباره میزان آگاهیبخشی افشای شرکتی را منعکس مینماید. امتیازهای مذکور، بر اساس میانگین وزنی معیارهای بهموقع بودن و قابل اتکا بودن اطلاعات افشا شده توسط شرکتهای پذیرفته شده در بورس، محاسبه میشود. تاخیر در ارسال اطلاعات به بورس در مقایسه با مهلتهای زمانی مقرر و تفاوت در سودهای محقق شده نسبت به پیشبینیها برای محاسبه بهموقع بودن و قابل اتکا بودن افشای اطلاعات استفاده شده است (نوروش و حسینی، 1387).
3-5-4. متغیرهای کنترل: اهرم و اندازه
درجه اهرم برابر حاصل تقسیم بدهیها به جمع حقوق صاحبان سهام شرکت است. متغیر اندازه نیز برابر لگاریتم طبیعی جمع داراییهای شرکت میباشد.
5. یافتههای تحقیق
1-5. آمار توصیفی
نگاره 1 آمار توصیفی متغیرهای پژوهش را نمایش میدهد.
نگاره (1): آمار توصیفی
|
گریز مالیاتی |
امتیاز کیفیت افشا |
درجه اهرم |
اندازه |
میانگین |
035/0 |
55/42 |
71/1 |
60/13 |
میانه |
0 |
42 |
29/1 |
24/13 |
ماکسیمم |
1 |
89 |
91/8 |
19/18 |
مینیمم |
0 |
1 |
25/0 |
98/10 |
انحراف معیار |
12/0 |
9/17 |
57/1 |
54/1 |
ضریب چولگی |
26/6 |
083/0- |
41/2 |
76/0 |
ضریب کشیدگی |
69/47 |
78/2 |
64/9 |
46/3 |
2-5. نتایج آزمونها
برای تحلیل دادههای ترکیبی ابتدا باید وجود اثرات ثابت مقطعی را برای امکانپذیر بودن استفاده از این مدل آزمون نمود. بدین منظور از آزمون اضافی اثرات ثابت مقطعی استفاده مینماییم که نتایج آن در نگاره 2 نشان داده شده است.
نگاره (2): نتایج آزمون اضافی اثرات ثابت
آزمون اثرات |
آماره |
درجه آزادی |
خطا |
مقطعی F |
57/1 |
43/39- |
07/0 |
کای مربع مقطعی |
77/78 |
39 |
0002/0 |
نتایج آزمون کایمربع نشاندهنده رد فرض H0 (مبنی بر عدم وجود اثرات ثابت) میباشد. با توجه به نتیجه آزمون فوق، حال باید بررسی کنیم که بین مدل اثرات ثابت و اثرات تصادفی کدامیک مناسبتر است. برای این منظور از آزمون هاسمن استفاده مینماییم. نتایج این آزمون در نگاره 3 نشان داده شده است.
نگاره (3): نتایج آزمون هاسمن
خلاصه آزمون |
آماره کای مربع |
درجه آزادی |
خطا |
Cross-section random |
31/16 |
3 |
001/0 |
نتایج آزمون کای مربع نشاندهنده رد فرض H0 (مبنی بر مناسب بودن مدل اثرات تصادفی) میباشد لذا استفاده از مدل اثرات ثابت برای آزمون فرضیات این پژوهش مناسب میباشد.
با توجه به عدم وجود اطلاعات مربوط به برگ مالیات قطعی برای برخی سالها تعداد کل مشاهدات برابر 89 سال-شرکت شد که این امر مستلزم استفاده از الگوی نامتوازن در برآورد مدل است.
برای آزمون فرضیه اصلی از طریق تحلیل Panel نتایج به شرح نگاره 4 حاصل گردید:
نگاره (4): نتایج تحلیل مدل Panel
متغییر |
ضریب |
انحراف معیار |
آماره t |
خطا |
ثابت |
356/0- |
8/0 |
442/0- |
66/0 |
امتیاز کیفیت افشا |
001/0- |
0006/0 |
8188/1 |
07/0 |
درجه اهرم |
1375/0 |
062/0 |
2098/2 |
03/0 |
اندازه |
008/0 |
058/0 |
137/0 |
89/0 |
اثرات ثابت مقطعی |
||||
ضریب تعیین |
72/0 |
جمع مربعات پسماندها |
36/0 |
|
ضریب تعیین اصلاح شده |
47/0 |
دوربین واتسون |
88/1 |
|
آماره F |
87/2 |
خطای آماره F |
0003/0 |
باتوجه به نتایج بدست آمده، درسطح معناداری 10درصد کل مدل (با استفاده از آماره F) معنیدار میباشد. با توجه به احتمال آماره t، فرضیه تحقیق تایید میشود. یعنی افزایش کیفیت افشای شرکتی موجب کاهش گریز مالیاتی شرکتها میشود. از سوی دیگر رابطه مثبت و معنی دار بین درجه اهرم نشان میدهد هرچه درجه اهرم شرکت بالاتر باشد ریسک شرکت بیشتر شده و احتمال گریز مالیاتی آن افزایش مییابد.
6. نتیجهگیری و پیشنهادها
در این تحقیق به بررسی تأثیر کیفیت افشای شرکتی بر کاهش گریز مالیاتی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته شد. نتایج آماری بدست آمده بیانگر تأثیر مثبت کیفیت افشای شرکتی بر کاهش گریز مالیاتی شرکتها است. بدینترتیب که شرکتهایی که از امتیاز کیفیت افشای بالاتری برخوردارند نسبت به سایر شرکتها گریز مالیاتی کمتری دارند.
نتیجه بدست آمده از این تحقیق نشان میدهد که افزایش کیفیت افشای شرکتی و وجود اطلاعات مربوط و قابل اتکا، تأثیر بهسزایی بر کاهش گریز مالیاتی شرکتها دارد. به عبارت دیگر تحقیق حاضر، تأثیر کیفیت افشای شرکتی بر کاهش گریز مالیاتی را تایید مینماید که این امر در تایید پژوهشهای صورت گرفته توسط بنز و موناهان (2004) و برگر و هان (2007) میباشد. آنها نشان دادند که مدیران فرصتطلب کمتر به افشای اطلاعات میپردازند، لذا الزام مدیران به افشای اطلاعات، یک ابزار نظارتی جهت کنترل رفتار آنها برای سهامداران است و در این شرایط تمایل مدیران برای گریز از مالیات کاهش مییابد. نتیجه این پژوهش نیز مشابه نتیجه پژوهش وانگ (2010) است مبنی بر اینکه شفافیت شرکتی، نظارت بر رفتارهای مدیریت را تسهیل مینماید.
در واقع کیفیت افشای شرکتی با هدف حمایت از حقوق سهامداران در مقابل تضاد منافع، بر رفتارهای مدیریت، کنترل و نظارت نموده و با ایفای نقش نظارتی موجب کاهش موارد تخلف از قوانین و مقررات مالیاتی توسط مدیران شرکتها میشود. در این شرایط و مطابق با انتظارات حاصل از مبانی نظری، خروجی فعالیتهای داخلی شرکت (اظهارنامه مالیاتی، سود ابرازی و در نهایت مالیات ابرازی شرکت) مطابق با قانون مالیاتهای مستقیم بوده و با آنچه توسط ماموران مالیاتی سازمان امور مالیاتی تعیین میشود (مالیات قطعی) کمترین اختلاف را نشان میدهد که این به معنای کاهش گریز مالیاتی شرکتی در نتیجه افزایش کیفیت افشای شرکتی میباشد.
با توجه به تأثیر بهسزای افزایش کیفیت افشای شرکتی بر کاهش گریز مالیاتی شرکتها، وضع الزامات و مقررات بیشتر از جانب سازمانهای ذیربط در راستای افشای با کیفیت اطلاعات، سهم بهسزایی در افزایش درآمدهای مالیاتی دولت خواهد داشت. چراکه افزایش کیفیت افشای اطلاعات مالی شرکتها، کاهش هزینههای تشخیص و وصول مالیات، تسریع در قطعیت و وصول مالیات، افزایش احتمال کشف موارد عدم رعایت قوانین و مقررات مالیاتی شرکتها، افزایش انگیزه رعایت قوانین و مقررات مالیاتی توسط شرکتها، رعایت حقوق دولت از جانب مودیان، افزایش رضایتمندی مودیان مالیاتی، افزایش فرهنگ مالیاتی و در نتیجه کاهش گریز مالیاتی مودیان میشود.
به طور کلی شواهد این تحقیق نشان میدهد که افزایش کیفیت افشای شرکتی موجب کاهش گریز مالیاتی شرکتها و متعاقبا افزایش درآمدهای مالیاتی دولت میشود. لذا براساس نتیجه بدست آمده از این تحقیق پیشنهاد میشود که سازمان بورس و اوراق بهادار تاکید و الزام بیشتری بر کیفیت افشای شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار اعمال نماید.
جهت تکمیل این پژوهش و انجام پژوهشهای بیشتر در حوزههای مرتبط، پیشنهادهای زیر ارایه میشود:
پی نوشت
1 |
قانون مالیاتهای مستقیم |
|
|