Document Type : Research Paper
Authors
Abstract
Keywords
مقدمه
شفافیت اطلاعاتی شرکتها یکی از سازوکارهای حمایت از حقوق سرمایهگذاران است. سرمایهگذاران مخاطرۀ ورود سرمایههای به زحمت به دست آمده خود را به این بازارها پذیرفته و به اطلاعاتی که از طرف شرکتها منتشر میشود و اغلب تحت نظارت مراجع نظارتی بازار سرمایه قرار میگیرد، تکیه میکنند (خالقی مقدم، 1387). اهمیت افشای مناسب و شفافیت اطلاعات، ضرورت تدوین سیاستهای مشخص و ساختارهای سازمانی مناسب را برای ارزیابی و بهبود شفافیت توجیه میکند. برای تدوین چنین سیاستهایی ابتدا لازم است شاخص یا معیاری برای اندازهگیری میزان شفافیت اطلاعاتی تدوین شود. با این وجود، پیچیدگی و جوانب مختلف شفافیت باعث شده است سنجش و ارزیابی آن کار بسیار مشکلی باشد.
تحقیقات و فعالیتهای زیادی در سطح جهان به منظور ایجاد شاخصهای شفافیت و افشاء و نیز استفاده از چنین شاخصهایی برای اندازهگیری سطح افشاء شرکتها صورت گرفتهاست. نتایج فعالیتهای انجام شده در این زمینه، چندین مدل ارزیابی و رتبهبندی شفافیت اطلاعاتی شرکتهاست که توسط سازمانها و نهادهای مختلف و برخی مؤسسات رتبهبندی بهمنظور ایجاد فضای رقابتی سالم بین شرکتها تدوین شده است و با استفاده از این شاخصها به بررسی، ارزیابی و رتبهبندی کفایت افشاء و شفافیت اطلاعاتی شرکتها میپردازند. از جمله این شاخصها میتوان به شاخص شفافیت و افشاء مؤسسه استاندارداند پورز1، شاخص مؤسسه تحقیقات و مدیریت سرمایهگذاری امریکا2، شاخص جامع گزارشگری تجاری کمیته جنکینز (کمیتهای تخصصی تشکیل شده توسط انجمن حسابداران رسمی آمریکا برای تعیین نیازهای اطلاعاتی سرمایهگذاران)، اشاره کرد. همچنین در بسیاری از کشورها، اعم از کشورهای درحالتوسعه و کشورهای توسعهیافته، محققان با توجه به ساختار، محیط گزارشگری و الزامات افشاء کشور خود اقدام به تدوین مدل ملی خاص آن کشور نمودهاند. هر کدام از این شاخصها ابعاد، حوزههای اطلاعاتی و مؤلفههای مختلفی را در این زمینه لحاظ کردهاند.
بحرانهای مالی متعدد در دهههای اخیر و رسواییهای بزرگ مالی همچون رسوایی شرکت انرون، باعث شد اهمیت شفافیت اطلاعاتی بیش از قبل روشن شود (بیلینگ و کاپی، 2009). در بلندمدت، شرط اصلی رونق بازارهای سرمایه، محیط اطلاعاتی شفاف است. شرکتهایی که گزارشگری مالی شفاف و قابل قبولی ندارند، با ریسک تأمین اعتبار مواجه شده و اطمینان سهامداران را از دست میدهند. چنین شرایطی در نهایت درجه اعتبار و میزان نقدشوندگی را در بازار سرمایه به شدت کاهش میدهد (مدهانی، 2009). با این حال هنوز در ایران شاخص جامعی که شفافیت اطلاعاتی شرکتها را اندازهگیری کند و مبنای تصمیم و اعتماد سرمایهگذاران قرار گیرد وجود ندارد. مطالعه و بررسی عمیق مدلهای شفافیت موجود در ادبیات مربوطه، در کشورهای توسعهیافته به عنوان الگوی اصلی و در کشورهای درحالتوسعه با توجه به وجوه مشترک بیشتر با شرکتهای ایرانی، یکی از اولین گامها در این جهت است. برای ایجاد بینش لازم در زمینه شفافیت و افشای اطلاعات و جهتگیری مناسب به منظور تبیین مفهوم شفافیت اطلاعاتی در محیط گزارشگری ایران و در انتهای این مسیر تدوین یک مدل جامع شفافیت اطلاعاتی ملی، به نظر میرسد بررسی مدلها و شاخصهای اندازهگیری شفافیت در سطح دنیا، مؤلفهها و ابعاد موجود در این شاخصها و میزان افشای گزارش شده توسط این شاخصها مفید و روشنگر باشد.
لذا هدف این پژوهش مطالعۀ دقیق و مقایسۀ تطبیقی مؤلفهها و ابعاد در نظر گرفته شده در شاخصهای سنجش شفافیت اطلاعاتی کشورهای مختلف، و ارزیابی گستره و جامعیت این شاخصهاست. در این زمینه برای مقایسه جامعیت شاخصهای شفافیت اطلاعاتی تدوین شده، شاخصهای موجود در ادبیات مربوطه در کشورهای درحالتوسعه و کشورهای توسعهیافته مقایسه میشود. در گام بعدی با توجه به اینکه شفافیت اطلاعاتی یکی از ابزارهای تحقق تقارن اطلاعاتی و کارایی بازار سرمایه و توسعه یافتگی کشور است و با در نظر گرفتن این حقیقت که شرط لازم برای تخصیص بهینه سرمایه بین بنگاههای اقتصادی، وجود و افشاء اطلاعات قابل اتکا، به موقع و در دسترس همگان است، به بررسی میزان شفافیت اطلاعاتی محاسبه و گزارش شده در ادبیات موجود برای کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه، پرداخته میشود.
مبانی نظری و پیشینه پژوهش
با وجود اینکه واژه شفافیت در سیستمهای افشای اطلاعات مالی و غیر مالی و نیز در استانداردهای حسابداری کاربرد فراوان دارد، ولی برای این واژه تعریف مشترکی که همگان در مورد آن اتفاق نظر داشته باشند وجود ندارد. به عنوان نمونه ویش واناث و کافمن (۱۹۹۹) و کافمن (۲۰۰۲) برای تعریف این واژه بر ذینفعان اطلاعات تاکید دارند و شفافیت را افزایش جریان به موقع و قابل اتکای اطلاعات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی که در دسترس همه ذینفعان مربوط باشد تعریف کردهاند. در تعریف فلورینی (2002) از شفافیت، پاسخگویی بر جستهتر شده است. وی شفافیت را به عنوان افشای اطلاعات توسط شرکتها که برای ارزیابی آنها مربوط باشد تعریف کرده است. کُهلر (1983) شفافیت را درحسابداری چنین تعریفمی کند: نمایش واضح یک واقعیت یا یک وضعیت در ترازنامه و یا صورت مالی دیگر و یا یادداشتهای همراه آنها و یا در گزارش حسابرسی.
صرفنظر از تعریف این واژۀ گسترده، پژوهشگران بسیاری در سراسر جهان سعی در اندازهگیری این مفهوم به شیوهها و در قالبهای مختلف کردهاند. ابعادی که محققان برای شاخصهای اندازهگیری میزان شفافیت اطلاعاتی و افشاء اطلاعات استفاده کردهاند در یک نگاه کلی شامل افشاء اطلاعات مالی و غیر مالی شرکتها است، با این حال در پژوهشهای مختلف، گسترۀ این اطلاعات و نیز ابعاد، گروهها و مؤلفههای مختلفی برای تعریف و اندازهگیری سطح افشاء و شفافیت اطلاعاتی شرکتها انتخاب و استفاده شده است. در حالیکه برخی محققان از جمله پاتن و زلنکا (1997)، اوسو آناش (1998)، والاس و ناصر (1995)، چن و جاگی (2000)، دامنۀ شفافیت و افشای اطلاعات توسط شرکتها را محدود به اطلاعات اجباری و الزامی توسط نهادهای قانونگذار و قوانین مربوطه دانستهاند و شاخص شفافیت اطلاعاتی را محدود به این نوع اطلاعات کردهاند، پژوهشگران دیگری از جمله حسین و همکاران (1994)، رافونیر (1995)، فرت (1984)، دپورس (2000)، هو و وانگ (2001)، فرگوسن و همکاران (2002)، کاهان و همکاران (2005)، حسین و ریاض (2007)، اختارودین و همکاران (2009)، آریزا (2012) و بسیاری دیگر از پژوهشگران با این استدلال که میزان افشای اطلاعاتِ اختیاری است که میتواند سطح شفافیت اطلاعاتی یک شرکت را نشان دهد، شاخصهایی شامل مؤلفههای اطلاعاتی اختیاری تعریف و تدوین کردهاند. در دستهای دیگر از تحقیقات، با نگاهی وسیعتر به مفهوم افشاء روبرو میشویم. در این تحقیقات، شاخصهای اندازهگیری سطح شفافیت اطلاعاتی، هم اطلاعات اجباری و هم اطلاعات اختیاری را در بر میگیرد. از جمله این پژوهشها میتوان به کوک (1989)، کوک (1992)، مالون و همکاران (1993)، گینر (1997)، والاس و ناصر (1995)، جاگی و لا (2000) اشاره کرد.
نحوه تعیین مؤلفههای افشاء در شاخصهای شفافیت
پژوهشگران برای اندازهگیری سطح افشاء و شفافیت اطلاعاتی شرکتهای موجود در نمونه انتخابی به طور کلی از دو روش استفاده کردهاند. روش اول استفاده از معیارها و شاخصهای اندازهگیری سطح افشاء که توسط مؤسسات تخصصی یا سایر محققان تدوین شده است. در روش دوم محقق با استفاده از یک معیار خود ساخته، دست به اندازهگیری سطح افشای شرکتها نموده است که تدوین این معیار خودساخته، خود به روشهای مختلفی انجام شده است. هیلی و پالپو (2001) معتقدند هر کدام از این دو رویکرد محدودیتهای خاص خود را دارد.
برخی از پژوهشگران که از رتبههای افشای اعلامشده موجود توسط مؤسسات پیشرو در این زمینه استفاده کردهاند شامل یو (2005) لانگ و لاندهولم (1993 و 1996)، سنگوپتا (1998)، بوشی و نو (2000) هستند که از شاخص مؤسسه تحقیقات و مدیریت سرمایهگذاری استفاده کردهاند. این مؤسسه تا سال 1996 فعال بوده و شرکتها را بر اساس افشای اطلاعات اختیاری برای صنایع مختلف رتبهبندی میکرد. شاخص این مؤسسه شامل 86 مؤلفه افشاء درگروههای موارد با اهمیت مالی، تجزیه و تحلیلهای مدیریت، اطلاعات در مورد مدیران و اعضای هیأت مدیره، بیانیه اهداف شرکت، گزارشگری بخشها و غیره است. این درحالیاست که برخی محققان دیگر به این روش انتقاداتی وارد میکنند از جمله بوتوسان (1997) اعتقاد دارد گر چه مؤسسۀ تحقیقات و مدیریت سرمایهگذاری یک سری زمانی نسبتاً طولانی از رتبههای افشای طیف وسیعی از صنایع ارائه میدهد اما نمونه این مؤسسه محدود به بزرگترین و پرسرمایه ترین شرکتها در هر صنعت است و به نظر نمیرسد استفاده از دادههای این مؤسسه شرط پراکندگی مقطعی کافی در سطوح افشاء نمونه شرکتها را برآورده کند. تعداد زیاد دیگری از پژوهشگران از شاخصهای قبلی موجود در ادبیات برای اندازهگیری سطح افشاء نمونه شرکتهای انتخابی در تحقیق خود استفاده کردهاند. از جمله این نمونهها میتوان به سینگوی (1968)، سینگوی و دسای (1971) که برای اندازهگیری سطح افشاء از شاخص موزون تدوین شده توسط سرف (1961) استفاده کردند، چن و جاگی (2000) از شاخص والاس و ناصر (1995) بهره بردند، اشاره کرد. همچنین چن و همکاران (2007)، آکسو و کسداگ (2005)، خالقی مقدم و خالق (1387)، الله داد (1388)، از شاخص شفافیت و افشاء مؤسسه استاندارداند پورز استفاده کردند، یورکوئیزا و همکارانش (2010) از ترکیب شاخص شفافیت اطلاعاتی و افشاء مؤسسه استاندارداند پورز و انجمن تحقیقات و مدیرت سرمایهگذاری استفاده کرده و کاهان و همکارانش در سال 2005 شاخص بوتوسان (1997) را بهکار بردند.
برخی محققان با نگاهی دقیقتر به بررسی شاخصها و مؤلفههای مختلف موجود در ادبیات اقدام به تدوین شاخصی جامعتر برای اندازهگیری سطح افشاء شرکتها نمودند. به عنوان مثال بوتوسان (1997) در پژوهش خود که برنده مقاله سال 1996 انجمن حسابداری امریکا شد، تعیین مؤلفههای مورد نیاز و تدوین شاخص شفافیت و افشاء مورد نظرش را به این شرح توصیف میکند که برای تدوین یک شاخص خود ساخته برای تعیین مؤلفههای شاخص از گزارش کمیته جنکینز انجمن حسابداران خبره امریکا (1994)، پرسشنامه بین المللی SRI برای تعیین نیازهای اطلاعاتی سرمایهگذاران (1987)، گزارش سالانه انجمن حسابداران خبره کانادا (1991)، گزارشهای کمیته اطلاعات شرکتی مؤسسه تحقیقات و مدیریت سرمایهگذاری، فرم رتبه بندی زیرکمیته صنعت ماشین آلات این مؤسسه، مصاحبه با اعضای این کمیته و برخی تحقیقات پیشین استفاده کرده است.
برخی از محققان بعد از تشخیص مؤلفههای افشا، اقدام به نظرسنجی از استفادهکنندگان از اطلاعات و خبرگان برای حذف یا اضافه کردن مؤلفهها و یا برای تعیین درجه اهمیت هر مؤلفه و وزنگذاری شاخص نمودهاند. به عنوان مثال باراکو (2007) با مطالعه وسیع شاخصهای افشای موجود در ادبیات لیستی از مؤلفهها تهیه کرده و مؤلفههایی که بیش از یکبار در ادبیات تکرار شده است را به عنوانمؤلفههای افشای شاخص خود انتخاب کرد (این روش در تحقیقات فریر و مت (1986) و حسین و همکاران (1994) نیز استفاده شد). سپس برای تعیین وزن و اهمیت هر مؤلفه از دیدگاه استفادهکنندگان از اطلاعات افشایی شرکتها، از نظرات کارمندان اعطای وام در بانک کنیا بهره گرفت. هو و ونگ (2001) نیز پس از تعیین لیست مؤلفهها با استفاده از ادبیات، برای حذف مؤلفههای بی اهمیت و تعیین وزن مؤلفهها از طیف لیکرت و از نظرات تحلیلگران مالی استفاده کرد. روش مشابهی برای تعیین وزن و اهمیت هر مؤلفه توسط ناصر و نسیبه (2003)، فرت (1978)، بازبی (1975)، سرف (1961) سینگوی و دسای (1971) و استانگا (1976) استفاده شد.
هیلی و پالپو (2001) معتقدند مطالعاتی که شاخصهای اندازهگیری خود ساخته داشتهاند با مجموعه متفاوتی از مشکلات روبرو بودهاند. از آنجا که محققان معیار خود را برای افشای اختیاری تدوین کردهاند، این اعتماد که اندازهگیری به درستی آنچه در نظر داشته را اندازه گرفته است، افزایش مییابد، با این حال به همان اندازه که ایجاد معیارها شامل قضاوتهایی از طرف محققان است، نتایج ممکن است سختتر قابل تکرار باشد. رتبه بندی تحلیلگران بر اساس معیارهای خود ساخته احتمال دارد که اندازهگیری نامناسبی از افشاء ارائه کند. این موضوع ممکن است قدرت آزمونهایی که برای بررسی انگیزهها برای افشای اختیاری استفاده میشود را کاهش دهد.
ابعاد و حوزههای اطلاعاتی در شاخصهای شفافیت
شاخصهای مختلف تدوین شده در سطح جهان برای تعیین سطح افشاء و شفافیت اطلاعاتی شرکتها، ابعاد، مؤلفهها و گروههای اطلاعاتی مختلفی را در نظر گرفتهاند و از ابعاد مختلف به اطلاعات نگاه کردهاند. افشاء اطلاعات مربوط به عملکرد مالی ابتداییترین گروه اطلاعات است که تقریباً همۀ تحقیقات بررسی شده آن را در شاخص شفافیت اطلاعاتی خود گنجاندهاند، گروه بعدی اطلاعات که بیشتر شاخصهای افشاء به آن پرداختهاند شامل اطلاعات مربوط به اعضای هیأت مدیرۀ شرکت، اهداف و استراتژیهای شرکت، ساختار مالکیت، اطلاعات راهبری شرکتی و مسئولیت اجتماعی شرکت است. تعداد کمی از تحقیقات نیز به اطلاعات مربوط به ریسکهای موجود و روشهای اخذ شده در جهت مدیریت ریسک، اطلاعات مربوط به معاملات ارزی و تسعیر ارز و اطلاعات مربوط به ادغام و تملک پرداختهاند. طبقهبندی جامعی در نگارۀ (1) ارائه شده که در بخشهای بعدی مقاله به آن پرداخته میشود.
نگاره (1): ابعاد اطلاعاتی شناسایی شدۀ موجود در شاخصهای شفافیت
ابعاد و گروه ها |
میانگین تعداد مؤلفه در کشورهای توسعهیافته |
میانگین تعداد مؤلفه در کشورهای درحالتوسعه |
|
1 |
اطلاعات کلی در مورد شرکت |
875/0 |
03/1 |
2 |
اطلاعات در مورد اهداف و استراتژی ها |
68/2 |
13/1 |
3 |
اطلاعات در مورد وضعیت رقابتی و بازارها |
4/4 |
66/2 |
4 |
اطلاعات در مورد منابع انسانی |
93/0 |
53/1 |
5 |
اطلاعات مربوط به سهام و سهامداران |
62/3 |
7/5 |
6 |
اطلاعات مربوط به اعضای هیات مدیره، مدیرعامل و مدیران ارشد |
96/1 |
23/2 |
7 |
اطلاعات مربوط به پرداختها و پاداشهای هیات مدیره |
81/0 |
53/1 |
8 |
اطلاعات مربوط به جلسات هیأت مدیره و مجامع سهامداران |
37/2 |
06/1 |
9 |
افشای درست و کامل اقلام ترازنامه |
75/4 |
6/1 |
10 |
اطلاعات مربوط به تولید و فروش |
25/1 |
26/1 |
11 |
اطلاعات مربوط به سود و عملکرد |
53/1 |
27/1 |
12 |
ارائه نسبتها و شاخصهای مالی |
22/2 |
23/2 |
13 |
افشاء اصول و رویههای حسابداری |
19/1 |
27/1 |
14 |
افشاء چشم انداز مالی و پیش بینی ها |
97/1 |
30/1 |
15 |
اطلاعات تاریخی و بحث و تجزیه و تحلیل |
13/1 |
87/0 |
16 |
اطلاعات مربوط به هزینههای سرمایهای و طرحهای توسعه |
56/2 |
37/1 |
17 |
اطلاعات مربوط به انواع ریسک و مدیریت آن |
69/0 |
87/0 |
18 |
اطلاعات مربوط به ارزهای خارجی و نرخ تسعیر |
84/0 |
20/0 |
19 |
اطلاعات مربوط به محصولات جدید |
44/0 |
10/0 |
20 |
اطلاعات بازار سهام |
06/1 |
50/0 |
21 |
افشاء و طبقه بندی کامل هزینه ها |
00/1 |
10/0 |
22 |
اطلاعات مربوط به ابزارهای مالی و تامین مالی خارج از ترازنامه |
44/0 |
00/0 |
23 |
اطلاعات مربوط به راهبری شرکتی و مسائل نظارتی |
31/2 |
73/3 |
24 |
اطلاعات مروبط به مسائل اخلاقی، اجتماعی و محیطی |
06/1 |
90/1 |
25 |
ویژگیهای اطلاعات و نحوه ارائه |
34/1 |
47/1 |
26 |
اطلاعات مربوط به محیط و صنعت فعالیت |
34/2 |
13/1 |
27 |
اطلاعات شرکتهای فرعی و وابسته |
09/1 |
60/0 |
وزن مؤلفههای افشاء در شاخصهای شفافیت
در زمینه شاخصهای افشاء موضوع موزون یا غیر موزون بودن شاخص و در صورت انتخاب شاخص موزون، نحوۀ تعیین اهمیت مؤلفهها توسط خود تحلیلگر و یا استفاده از نظرات افراد خارجی از جمله تحلیلگران مالی وکارمندان اعطای تسهیلات بانکی، همیشه بحثبرانگیز بوده است (باراکو، 2007). برخی محققان از شاخصهای شفافیت و افشاء موزون استفاده کردهاند (به عنوان مثال بوتوسان (1997)، بازبی (1974)، چوی (1973)، فریر و مت (1986)، فرت (1984)، هو و ونگ (2001) و گینر (1997)). برخی دیگر از محققان اهمیت و وزن همۀ مؤلفهها را برابر فرض کرده و از شاخصهای بدون وزن برای سنجش شفافیت و سطح افشاء شرکتها استفاده کردهاند (به عنوان مثال رافونیر (1995)، حسین و همکاران (1994)، کوک (1992)، حنیفا و کوک (2002)، فرگوسن و همکاران (2002)). اساس روش غیر موزون این است که تمام مؤلفههای موجود در مدل از اهمیت یکسانی برای میانگین استفادهکنندگان برخوردارند (چو و وانگ بورن1987).
هر دو روش موزون و غیر موزون کاستیهایی دارند. شاخصهای موزون تحت تأثیر داوری، تعصب و گرایشهای استفادهکنندگان خاص هستند. از طرفی شاخصهای غیرموزون از این نظر که اهمیت همۀ مؤلفهها را یکسان در نظر میگیرند مورد انتقادند (باراکو، 2007). با این حال طرفداران این روش معتقدند شاخص بدون وزن روی میزان نسبی افشاء تمرکز میکند به جای اینکه ذهنیت استفادهکنندگان از فایده نسبی هر مؤلفه را در وزن دخالت دهد (کوک، 1989). به عبارتی مزیت مشخص روش غیرموزون این است که تحلیلی مستقل از درک و احساس گروه استفاده کننده خاص ارائه میدهد. (چو و وانگ بورن1987).
از طرف دیگر طرفداران روش موزون معتقدند در این روش هم نمره و هم اهمیت مؤلفه مشخص میشود (رابین و آستین، 1986) در حالیکه مخالفان روش موزون استدلال میکنند که وزن دادن نمیتواند به طور با اهمیتی نتایج را اصلاح کند (والاس و ناصر، 1995؛ چو و ونگ، 1987). با اینحال در واقع اکثر نویسندگان به علت ذهنی یا فردی بودنی که شاخصهای موزون دارند، شاخصهای غیرموزون را استفاده میکنند (یورکوییزا، 2010 به نقل از احمد و کورتیز 1999)
برخی دیگر از پژوهشگران نیز از هر دو روش استفاده کردهاند و به این نتیجه رسیدهاند نتایج حاصل از شاخصهای موزون و غیرموزون یا بسیار کم بوده و یا تفاوتی مشاهده نشده است. از جمله این پژوهشگران میتوان به باراکو (2007)، چو (1987)، رابین (1986)، ناصر و نسیبه (2003)، چو و ونگ بورن (1987)، زارزسکی (1996) اشاره کرد. بوخ و همکاران (2005) و فرت (1979) معتقدند دلیل یکسانی نتایج حاصل از شاخصهای موزون و غیرموزون این است که یک لسیت گسترده از موارد افشاء منجر به یک تساوی تدریجی میشود.
فرضیههای پژوهش
همانطور که گفته شد پژوهشهای بسیاری در سطح جهان برای تعیین میزان شفافیت و سطح افشاء اطلاعات شرکتها انجام شده است. برای ایجاد ابزاری بدین منظور، شاخصها و مدلهای سنجش، اندازهگیری و رتبهبندی سطح افشاء و شفافیت اطلاعاتی شرکتها توسط محققان و مؤسسات تحقیقاتی و رتبهبندی مختلف تدوین و استفاده شده است. با بررسی این شاخصها در سطح جهان میتوان گفت هر کدام از آنها، به برخی ابعاد و جنبههای مختلفی از افشاء توجه کرده و از زاویهای خاص به موضوع نگریستهاند. برخی از شاخصها نگاهی کلی به موضوع دارند در حالی که برخی دیگر جامعتر بوده و ابعاد بیشتری را در بر گرفتهاند. با توجه به پیشرو بودن کشورهای توسعهیافته در زمینههای مختلف، به نظر میرسد شاخصهای تدوین شده توسط مؤسسات موجود در این کشورها و محققان این نوع کشورها، جامعتر و گستردهتر باشد. همچنین شاخصهای افشاء شامل گروهها و ابعاد مختلف اطلاعاتی هستند و میزان تمرکز شاخصها روی هر کدام از ابعاد و گروههای اطلاعات متفاوت است. در این پژوهش که به مطالعه تطبیقی ادبیات افشاء در سطح جهان میپردازد، به منظور بررسی دقیق شاخصهای افشای طراحی شده در کشورهای مختلف، بررسی میزان گستردگی و نیز تمرکز این شاخصها بر ابعاد مختلف اطلاعات، فرضیۀ اول و دوم تحقیق به شرح زیر تدوین شدهاست.
فرضیه اول: میزان گستردگی شاخصهای شفافیت و افشاء اطلاعات در کشورهای توسعهیافته بیشتر از کشورهای درحالتوسعه است.
فرضیه دوم: میزان تمرکز شاخصهای شفافیت و افشاء اطلاعات بر ابعاد اطلاعاتی در کشورهای توسعهیافته و کشورهای درحالتوسعه تفاوت معنیداری دارد.
گفتنی است به منظور آزمون فرضیه دوم، طی یک مطالعۀ گسترده و تهیۀ یک ماتریس مفهومی، ابعاد مختلف اطلاعاتی موجود در شاخصهای شفافیت و افشاء شناسایی و سپس فرضیۀ فوق برای هر یک از این ابعاد آزمون میشود.
از جمله مواردی که در کشورهای درحالتوسعه و توسعهیافته تفاوتهای اساسی ایجاد میکند کارایی اطلاعاتی و میزان افشای اطلاعات با اهمیت و مفید در تصمیمگیریهاست. در این میان کشورهای توسعهیافته با ایجاد پایگاههای عظیم و در اختیار داشتن فنآوریهای نوین اطلاعات و ارتباطات عملاً نبض اقتصادی کشورهای درحالتوسعه را در اختیار گرفتهاند. اقتصاد اطلاعات در کشورهای درحال توسعه نقش کم رنگی در توسعه اقتصادی، فرهنگی و غیره دارد (سرپرست، 1385). لذا به نظر میرسد یکی از عواملی که شکاف موجود بین کشورهای درحالتوسعه وکشورهای توسعهیافته را به خصوص در زمینه تأمین سرمایه تفسیر میکند ضعف در افشای اطلاعات و شفافیت پایین اطلاعاتی در کشورهای درحال توسعه باشد. لذا فرضیه سوم تحقیق به این شرح تدوین شده است.
فرضیه سوم: سطح افشاء اطلاعات توسط شرکتها در کشورهای توسعهیافته نسبت به کشورهای درحالتوسعه بیشتر است.
برای تعیین سطح افشاء اطلاعات در کشورهای توسعهیافته و کشورهای در حالتوسعه، از میانگین نمرات افشای اندازهگیری شده توسط محققان که با استفاده از شاخصهای اندازهگیری سطح افشاء و شفافیت اطلاعاتی محاسبه شده است، استفاده میشود.
جامعه آماری
تحقیق حاضر به مقایسه تطبیقی شاخصهای شفافیت موجود در ادبیات افشاء در سطح جهان میپردازد. لذا نمونهای شامل تحقیقات انجام شده در زمینه شفافیت اطلاعاتی و افشاء اطلاعات که منجر به شاخصی برای اندازهگیری این مفهوم شدهاند و یا از شاخصهای افشای و شفافیت استفادهکردهاند، انتخاب شده است. این نمونه شامل 63 مطالعۀ انجام شده در این زمینه که طی سالهای 1971 تا 2012 صورت گرفتهاست، میشود. مطالعات و شاخصهای بررسی شده در این تحقیق، بر روی شفافیت اطلاعاتی مجموعاً 8075 سال-شرکت در 31 کشور جهان صورت گرفته که حجم وسیعی از اطلاعات را در بر گرفته است. لیست 63 تحقیق استفاده شده در آزمون فرضیهها همراه با نام کشور مورد بررسی در پژوهش و تعداد مؤلفه موجود در شاخص، در نگاره (2) ارائه شده است.
نگاره (2): لیست تحقیقات استفاده شده در آزمون فرضیهها
محقق |
کشور مورد تحقیق |
تعداد مؤلفه |
محقق |
کشور مورد تحقیق |
تعداد مؤلفه |
محقق |
کشور مورد تحقیق |
تعداد مؤلفه
|
احمد و نیکلاس 1994 |
بنگلادش |
94 |
حسین و ریاض (2007) |
هندوستان |
65 |
کریگ و دیگا (1998) |
تایلند |
270 |
اسپینوسا و ترومبتا (2007) |
اسپانیا |
18 |
حسین و همامی (2009) |
قطر |
44 |
کوک (1992) |
ژاپن |
165 |
الجیفری و حسینی (2007) |
امارات متحده عربی |
70 |
حسین و همکاران (1995) |
نیوزلند |
95 |
کوک (1993) |
ژاپن |
195 |
السعید (2006) |
عربستان سعودی |
20 |
حسین و همکاران (2005) |
نیوزلند |
18 |
کوک و کافمن (2002) |
هلند |
93 |
انگ و مک (2003) |
سنگاپور |
42 |
حنیفا و کوک (2002) |
مالزی |
65 |
کوک و کافمن (2002) |
انگلستان |
93 |
اینچاستی (1997) |
اسپانیا |
50 |
دپرس (2000) |
فرانسه |
65 |
گارسیا و مارتینز (2005) |
اسپانیا |
71 |
آختارودین (2005) |
بنگلادش |
160 |
دونلی و مالکاهی (2008) |
ایرلند |
50 |
|||
آختارودین و همکاران (2009) |
مالزی |
74 |
رافونیر (1995) |
سوییس |
30 |
لونتیس و ویتمن (2004) |
یونان |
72 |
آکسو و کسداگ (2006) |
ترکیه |
106 |
زارزسکی (1996) |
هنگ کنگ |
52 |
لی (2012) |
تایوان |
34 |
محقق |
کشور مورد تحقیق |
تعداد مؤلفه |
محقق |
کشور مورد تحقیق |
تعداد مؤلفه |
محقق |
کشور مورد تحقیق |
تعداد مؤلفه
|
آوسو آناش (1998) |
زیمباوه |
214 |
زارزسکی (1996) |
فرانسه |
52 |
مخیجا (2004) |
چک |
37 |
باراکو (2007) |
کنیا |
47 |
زارزسکی (1996) |
آلمان |
52 |
ملون و همکاران (1993) |
امریکا |
129 |
بازبی (1975) |
امریکا |
39 |
زارزسکی (1996) |
ژاپن |
52 |
میک و همکاران (1995) |
امریکا |
85 |
زارزسکی (1996) |
نروژ |
52 |
میک و همکاران (1995) |
انگلیس |
85 |
|||
بوتوسان (1997) |
امریکا |
63 |
زارزسکی (1996) |
انگلیس |
52 |
میک و همکاران (1995) |
فرانسه- آلمان - هلند |
85 |
بوجاکی و مک کونومی (2002) |
کانادا |
25 |
زارزسکی (1996) |
امریکا |
52 |
نازلی و همکاران (2006) |
مالزی |
53 |
چی (2009) |
تایوان |
88 |
زایو و همکاران (2004) |
چین |
82 |
ناصر و نسیبه (2003) |
عربستان |
53 |
پرینسیپ (2004) |
ایتالیا |
9 |
سینگوی و دسای (1971) |
امریکا |
34 |
ناصر و همکاران (2002) |
اردن |
86 |
تورنت و آریزا (2012) |
مکزیک |
41 |
فرت (1984) |
انگلیس |
48 |
هو و ونگ (2001) |
هنگ کنگ |
20
|
تورنت و آریزا (2012) |
اسپانیا |
41 |
کریگ و دیگا (1998) |
اندونزی |
270 |
والاس و ناصر (1995) |
هنگ کنگ |
142 |
چاو و گری (2002) |
سنگاپور |
104 |
کریگ و دیگا (1998) |
مالزی |
270 |
ولکر (1995) |
امریکا |
86 |
چاو و گری (2002) |
هنگ کنگ |
108 |
کریگ و دیگا (1998) |
فیلیپین |
270 |
ونگ و همکاران (2008) |
چین |
79 |
چو و ونگ (1987) |
مکزیک |
24 |
کریگ و دیگا (1998) |
سنگاپور |
|
|
در صورت نیاز میتوانید لیست عنوان مقاله و مجلات مربوط به این تحقیقها را از نگارنده دریافت کنید.
روش انجام پژوهش و آزمون فرضیهها
فرضیۀ اول
در فرضیۀ اول، میزان گستردگی شاخصهای شفافیت و افشاء اطلاعات در کشورهای توسعهیافته و کشورهای درحالتوسعه مقایسه میشود. تعداد مؤلفههای اطلاعاتی موجود در هر شاخص به عنوان نمایندۀ گستردگی شاخصهای شفافیت و افشاء انتخاب شد. سپس میانگین این متغیر برای کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه، با استفاده از آزمون t مستقل، مقایسه شد.
فرضیۀ دوم
در فرضیه دوم به دنبال بررسی میزان تمرکز این شاخصها بر ابعاد اطلاعاتی مختلف در کشورهای توسعهیافته و کشورهای درحالتوسعه هستیم. برای آزمون این فرضیه ابعاد اطلاعاتی در نظر گرفته شده در شاخصهای مختلف را بررسی کردیم. با توجه به اینکه هر شاخص ابعاد متفاوتی را معرفی کرده است و در تحقیقات مختلف مؤلفههای مشابه تحت نام بُعدهای مختلف طبقهبندی شدهاند و یا بُعدهای یکسان در دو تحقیق شامل مؤلفههای متفاوتی هستند، نمیتوان از ابعاد یا گروهبندیهای موجود عنوان شده در خود تحقیقات استفاده کرد زیرا همگن نیستند و آزمون بر اساس آنها منجر به نتایج نادرستی میشود. برای رفع این مشکل اقدام به همگن سازی گروهها و ابعاد شد. لذا در یک مطالعه گسترده، مقایسه تطبیقی بین لیست مؤلفههای هر شاخص انجام شد. با استفاده از روش نظریهگرافی، تعداد 773 مؤلفۀ افشاء در 27 بُعد شناسایی شد. سپس فرضیۀ دوم برای هر کدام از این 27 بُعد به صورت جداگانه آزمون شد. به عنوان مثال یکی از ابعاد موجود، "اطلاعات در مورد اهداف و استراتژیهای شرکت" است. برای آزمون فرضیه دوم در مورد این بُعد، با استفاده از آزمون t مستقل، میانگین تعداد مؤلفۀ موجود در بُعد "اطلاعات در مورد اهداف و استراتژیها" در شاخصهای تدوین شده در کشورهای درحالتوسعه با میانگین تعداد مؤلفه در این بُعد در شاخصهای تدوین شده در کشورهای توسعهیافته مقایسه شد تا مشخص شود کدام دسته از کشورها در شاخص شفافیت و افشاء خود بیشتر بر بُعد "اطلاعات در مورد اهداف و استراتژیها" تأکید و تمرکز میکنند.
در نگارۀ 1، عنوان 27 بُعد شناسایی شده در شاخصهای شفافیت و افشاء و میانگین تعداد مؤلفه در هر بُعد در شاخصهای شفافیت کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه آورده شده است.
فرضیۀ سوم
فرضیه سوم به دنبال بررسی میزان افشای صورت گرفته توسط شرکتها در کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه است. میزان افشاء در واقع توسط شاخصهای اندازهگیری شفافیت و افشاء در هر کدام از این کشورها توسط محقق مربوطه اندازه گرفته شده است. در برخی تحقیقات، نویسنده میانگین نمره افشای شرکتها را که با استفاده از شاخص شفافیت اندازهگیری کرده، اعلام نکرده است. به همین دلیل برای انجام این آزمون تعداد دادهها در هر گروه از کشورها به کمتر از 30 عدد تنزل یافت و لذا از آزمون یومن ویتنی برای مقایسه میانگین سطح افشاء استفاده شد.
نتایج آزمون فرضیهها
مقایسه گستردگی شاخصهای افشاء
در فرضیۀ اول، میزان گستردگی شاخصهای شفافیت و افشاء اطلاعات در کشورهای توسعهیافته و کشورهای درحالتوسعه مقایسه شد. نتایج حاصل از آزمون مقایسه میانگین نشان میدهد تفاوت معنیداری بین گستردگی شاخصهای شفافیت و افشاء در کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه وجود دارد. با اینحال برخلاف فرضیۀ اول، گستردگی شاخصهای شفافیت و افشاء در کشورهای درحالتوسعه بیش از کشورهای توسعهیافته است و فرضیه اول تأیید نمیشود. این موضوع نشان میدهد محققان در این کشورها ابعاد و مؤلفههای بیشتری را برای اندازهگیری سطح افشاء و شفافیت در شاخصهای خود لحاظ میکنند و شاخصهای شفافیت طراحی شده در این دسته از کشورها گستردهتر از شاخصهای کشورهای توسعهیافته است.
نگاره (3): آزمون تفاوت میزان گستردگی شاخصهای شفافیت و افشاء
میانگین |
انحراف معیار |
F |
Sig |
|
کشورهای توسعهیافته |
13/63 |
44/33 |
913/7 |
007/0 |
کشورهای درحالتوسعه |
84/109 |
49/83 |
مقایسه تمرکز شاخصها بر ابعاد اطلاعاتی
در فرضیه دوم برای بررسی میزان تمرکز شاخصهای شفافیت و افشاء اطلاعات بر ابعاد اطلاعاتی مختلف در کشورهای توسعهیافته و کشورهای درحالتوسعه، آزمون مقایسه میانگین t مستقل برای هر کدام از 27 بُعد شناسایی شدۀ ارائه شده در نگارۀ 1 انجام شد. نتایج آزمون نشان میدهد تمرکز روی 9 بُعد اطلاعاتی در کشورهای درحالتوسعه و کشورهای توسعهیافته، تفاوت معنیداری دارد. لذا فرضیه دوم، در سطح اطمینان 95 درصد، در مورد 9 بُعد اطلاعاتی تأیید و در مورد 18 بُعد اطلاعاتی دیگر رد شد. از این 9 بُعد اطلاعاتی، در 6 بُعدِ "اطلاعات در مورد اهداف و استراتژیها"، "اطلاعات مربوط به جلسات هیأت مدیره و مجامع سهامداران"، "افشای درست و کامل اقلام ترازنامه"، "اطلاعات تاریخی و بحث و تجزیه و تحلیل"، "اطلاعات مربوط به هزینههای سرمایهای و طرحهای توسعه" و "اطلاعات مربوط به محیط و صنعت فعالیت"، کشورهای توسعهیافته تمرکز بالاتر داشته و در 3 بُعدِ "اطلاعات مربوط به انواع ریسک و مدیریت آن"، "اطلاعات مربوط به راهبری شرکتی و مسائل نظارتی" و "اطلاعات مربوط به مسائل اخلاقی، اجتماعی و محیطی"، کشورهای درحالتوسعه تأکید و تمرکز بیشتری بر افشای اطلاعات در این زمینهها داشتهاند. در سایر ابعاد شناسایی شده، تفاوت معنیداری بین سطح تمرکز شاخص بر این ابعاد اطلاعاتی در کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه وجود نداشته است. در نگارۀ (4)، نتایج آزمون تفاوت میانگین برای ابعادی که تفاوت معنیداری را نشان میدهد آورده شده است.
نگاره (4): آزمون تفاوت بین تمرکز شاخصهای کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه بر ابعاد اطلاعاتی
|
ابعاد و گروه ها |
میانگین تعداد مؤلفه در هر بُعد در کشورهای توسعهیافته |
میانگین تعداد مؤلفه در هر بُعد در کشورهای درحالتوسعه |
انحراف معیار- کشورهای توسعهیافته |
انحراف معیار- کشورهای درحالتوسعه |
F |
Sig |
|
اطلاعات در مورد اهداف و استراتژی ها |
68/2 |
13/1 |
6/2 |
3/1 |
62/8 |
005/0 |
اطلاعات مربوط به جلسات هیأت مدیره و مجامع سهامداران |
37/2 |
06/1 |
62/2 |
61/1 |
49/5 |
022/0 |
|
افشای درست و کامل اقلام ترازنامه |
75/4 |
6/1 |
11/4 |
37/2 |
37/13 |
001/0 |
|
اطلاعات تاریخی و بحث و تجزیه و تحلیل |
13/1 |
87/0 |
91/0 |
78/0 |
14/7 |
01/0 |
|
اطلاعات مربوط به هزینههای سرمایهای و طرحهای توسعه |
56/2 |
37/1 |
39/1 |
85/0 |
61/14 |
00/0 |
|
اطلاعات مربوط به انواع ریسک و مدیریت آن |
69/0 |
87/0 |
86/1 |
41/1 |
77/9 |
003/0 |
|
اطلاعات مربوط به راهبری شرکتی و مسائل نظارتی |
31/2 |
73/3 |
05/4 |
84/4 |
71/7 |
007/0 |
|
اطلاعات مروبط به مسائل اخلاقی، اجتماعی و محیطی |
06/1 |
90/1 |
46/1 |
35/1 |
98/4 |
029/0 |
|
اطلاعات مربوط به محیط و صنعت فعالیت |
34/2 |
13/1 |
88/2 |
78/1 |
65/4 |
035/0 |
|
مقایسه میزان افشاء اطلاعات
در فرضیه سوم میزان افشای صورت گرفته توسط شرکتها در کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه مقایسه میشود.
نگاره (5): نتایج آزمون یومن- ویتنی
|
کشورهای توسعهیافته |
کشورهای درحالتوسعه |
آمارۀ یومن ویتنی |
آمارۀ ویلکاکسون |
Z |
Sig |
تعداد میانگین میزان افشاء مجموع میزان افشاء |
25 93/51 1454 |
27 97/37 1025 |
203
|
609
|
947/2-
|
003/0 |
نتایج آزمون یومن ویتنی نشان میدهد بین میزان افشای گزارش شده در کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه در سطح اطمینان 95 درصد، تفاوت معنیدار وجود دارد. همچنین میانگین سطح افشاء در این دو گروه نشان میدهد میزان افشاء در کشورهای توسعهیافته به صورت معنیداری بیش از میانگین میزان افشاء در کشورهای درحالتوسعه است و لذا فرضیه سوم در سطح اطمینان 95 درصد تأیید میشود.
نتیجهگیری
در این تحقیق، نحوه تدوین شاخصهای افشا، و ابعاد اطلاعاتی آنها بررسی شد. همچنین با بررسی 63 مطالعۀ انجام شده در زمینه شاخصهای شفافیت و افشاء طی سالهای 1971 تا 2012 که بر روی شفافیت اطلاعاتی مجموعاً 8075 سال-شرکت در 32 کشور جهان صورت گرفته، دریافتیم کشورهای توسعهیافته نسبت به کشورهای درحالتوسعه از شاخصهای شفافیت گستردهتر و جامعتری برخوردار نیستند. بلکه بر خلاف تصور این شاخصها در کشورهای درحالتوسعه گستردهتر است. اما آنچه کشورهای توسعهیافته را در این زمینه نسبت به کشورهای درحالتوسعه برتری میبخشد، میزان افشاء اطلاعات در این کشورها است. نتایج نشان داد میزان افشاء اطلاعات در این کشورها تفاوت معنیداری با میزان افشاء در کشورهای درحالتوسعه دارد. به عبارتی گرچه شاخصهای شفافیت و افشاء در کشورهای درحالتوسعه گستردهتر است اما عملاً میزان افشاء در کشورهای توسعهیافته بیشتر بوده است. نتایج با یافتههای تحقیق پاتل و دالاس (2002) با استفاده از شاخص شفافیت استاندارداند پورز سازگار است. نتایج آنها نشان داد تفاوت زیادی در مقدار افشای شرکتها در میان مناطق و کشورها و در درون مناطق و کشورها وجود دارد. آمریکا (در حالت ترکیبی) و انگلستان بالاترین حد افشای عمومی را دارند، در حالیکه در بازارهای نوظهور آمریکای لاتین و آسیا حداقل مورد انتظار توسط شرکتها افشاء میشود.
همچنین نتایج این تحقیق نشان داد کشورهای توسعهیافته در زمینه افشاء اطلاعات توسط شرکتها روی برخی ابعاد از جمله اطلاعات در مورد اهداف و استراتژیها، هزینههای سرمایهای و طرحهای توسعه، محیط و صنعت فعالیت، تمرکز و توجه بیشتری صرف میکنند. در حالیکه کشورهای درحالتوسعه تمرکز بیشتری بر اطلاعات مربوط به انواع ریسک و مدیریت آن، راهبری شرکتی و مسائل نظارتی و مسائل اخلاقی، اجتماعی و محیطی دارند.
پینوشت
1 2 |
Transparency and disclosure index (T&D) of Standard and Poor’s (S&P) Association for Investment Management and Research (AIMR)
|