Document Type : Research Paper
Authors
Abstract
Keywords
مقدمه
در ادبیات موضوعی حسابداری، محافظهکاری شرطی یکی از مشخصات برجسته گزارشگری مالی است. استانداردهای گزارشگری مالی بر شناسایی زودتر اخبار بد نسبت به اخبار خوب تاکید دارند به طوری که باسو(1997) استدلال میکند که اخبار بد سریعتر از اخبار خوب منعکس میشود. وی معتقد است در صورتی که بازار کارا باشد، اخبار بد باید همزمان با اخبار خوب در بازده منعکس شود. بر این اساس، رابطه بین سود و بازده برای اخبار بد قویتر از این رابطه برای اخبار خوب است که عاملی جهت عدم تقارن زمانی سود میباشد.
این مطالعه به بررسی مفهومی دیگر به نام چسبندگی هزینه نیز میپردازد که میتواند بر عدم تقارن زمانی سود تأثیرگذار باشد. در ادبیات موضوعی حسابداری، چسبندگی هزینه به عنوان عدم تقارن در رفتار هزینه نسبت به تغییر سطح فعالیت تعریف شده است. به بیان سادهتر، چسبندگی هزینه به این واقعیت اشاره دارد که کاهش هزینه در زمان کاهش سطح فعالیت کمتر از افزایش هزینه در زمان افزایش سطح فعالیت است. چسبندگی هزینه ناشی از یک رویکرد مخاطرهآمیز است. مدیری که با کاهش فروش مواجه شده است باید انتخاب کند که آیا منابع را کاهش دهد یا منابع بلااستفاده را حفظ کند. اگر مدیر انتظار داشته باشد که فروش به سرعت به حالت عادی برمیگردد، او تصمیم میگیرد هزینه ناشی از نگهداری منابع بلااستفاده را تحمل کند. از آنجا که فروش آتی نامشخص است مدیر به طور ضمنی یک رویکرد مخاطرهآمیز را در پیش میگیرد.
موضوع چسبندگی به دو نوع چسبندگی کارا و ناکارا تفکیک میشود. چسبندگی کارا در حالتی رخ میدهد که فروش سال جاری کاهش مییابد اما در سال بعد فروش به حالت عادی برمیگردد. در مقابل، چسبندگی ناکارا در حالتی رخ میدهد که فروش سال جاری کاهش مییابد اما در سالهای آتی به حالت عادی برنمیگردد و کاهش فروش دائمی میباشد. صرفنظر از کارا یا ناکارا بودن چسبندگی هزینه، این پدیده بر درآمد سال جاری تأثیر منفی دارد زیرا فروش کاهش یافته اما هزینه به همان نسبت کاهش نیافته است (کارستن و جولیا، 2008).
تفاوت دیدگاههای محافظهکاری مقطعی مدیران (مدیران محافظهکار و غیرمحافظهکار) منجر به تغییر در چسبندگی هزینه میشود. مدیران محافظهکار به چسبندگی کارا خوشبین هستند و در صورت کاهش فروش، منابع خود را کاهش نمیدهند اما مدیران غیرمحافظهکار، چسبندگی هزینه را ناکارا دانسته و اقدام به خارج کردن منابع از شرکت مینمایند که منجر به کاهش هزینهها به تناسب کاهش سطح فعالیت میگردد. به بیان سادهتر مدیران محافظهکار در زمان کاهش درآمد، هزینههای شرکت را به همان نسبت کاهش نمیدهند که این موضوع سبب میشود چسبندگی هزینه در شرکتهای با سطح محافظهکاری بالاتر، بیشتر باشد. همچنین مدیران غیرمحافظهکار در زمان کاهش فروش، اقدام به تعدیل منابع میکنند که این اقدام موجب کاهش هزینهها به نسبت کاهش سطح فعالیت میشود. بنابراین مدیران غیرمحافظهکار سطح چسبندگی هزینه را کاهش میدهند. از این رو انتظار میرود که چسبندگی هزینه میتواند محافظهکاری شرطی را تحت تأثیر قرار دهد (بانکر و همکاران، 2013 ب).
در صورت تایید فرضیه مبنی بر تأثیرپذیری محافظهکاری شرطی از چسبندگی هزینه، چنین استنباط میشود که محافظهکاری شرطی در شرکتهای با چسبندگی هزینه بالا با توجه به رویکرد محافظهکارانه مدیریت در سطح بالایی برآورد شده که ناشی از تأثیرات چسبندگی هزینه بوده است و این موضوع میتواند دیدگاه استفادهکنندگان گزارشهای مالی را تحت تأثیر قرار دهد.
تحقیق حاضر به بررسی تأثیرپذیری محافظهکاری شرطی از چسبندگی هزینه میپردازد. بر این اساس پژوهش حاضر به دنبال یافتن پاسخی برای این سوال است که آیا چسبندگی هزینه میتواند سطح محافظهکاری شرطی را تحت تأثیر قرار دهد یا خیر. بنابراین هدف اساسی این تحقیق، تبیین ارتباط بین محافظهکاری شرطی و چسبندگی هزینه است.
مبانی نظری
نتایج پژوهش محققان در سالهای اخیر بیانگر آن است که میزان افزایش هزینهها هنگام افزایش در سطح فعالیت، بیشتر از میزان کاهش هزینهها، هنگام کاهش حجم فعالیت است. چنین رفتاری، چسبندگی هزینه نامیده میشود (کالجا و همکاران، 2006). آندرسون و همکاران (2003) برای پدیده چسبندگی هزینه دو دلیل به شرح زیر مطرح میکنند:
نظریه تصمیمات سنجیده مدیران: طبق این نظریه زمانی که مدیران با کاهش فروش مواجه میشوند، ممکن است این وضعیت را موقتی تصور کنند و انتظار بازگشت فروش به حالت اولیه را داشته باشند. از این رو، برخی از مدیران در دورههایی که فروش روندی نزولی دارد، منابع لازم برای انجام فعالیتهای عملیاتی را کاهش نمیدهند. این رفتار از آنجا قابل توجیه است که حفظ منابع، موجب کاهش هزینهها در بلندمدت میشود، زیرا در صورت کاهش منابع در واکنش به کاهش فروش، اگر فروش در دورههای آتی افزایش یابد، هزینههایی بابت تحصیل مجدد همان منابع به شرکت تحمیل میشود. از اینرو مدیران برای کاهش هزینهها و در نتیجه افزایش سود شرکت در بلندمدت، اقدام به حفظ منابع مینمایند.
نظریه تاخیر در تعدیل هزینهها: طبق این نظریه، چسبندگی هزینه ناشی از تاخیر در تصمیمگیری مدیران در وضعیتی کوتاهمدت است. تصمیمگیری در رابطه با اصلاح ساختار، حفظ یا اخراج کارکنان، فروش یا نگهداری ماشینآلات بلااستفاده و... نیاز به گذشت زمان دارد که این موضوع موجب عدم کاهش هزینه در شرایط کاهش درآمد میشود. به بیان سادهتر، هزینهها به این دلیل دچار چسبندگی میشوند که سرعت کاهش فروش و هزینهها نمیتواند یکسان باشد. شدت چسبندگی هزینه در کوتاهمدت، بیشتر از میانمدت و بلندمدت است. بنابراین چسبندگی هزینهها در بلندمدت کاهش مییابد و نوسانهای هزینه به نوسانهای فروش نزدیکتر میشود.
فرضیات تحقیق
محافظهکاری مدیران در رابطه با افزایش یا کاهش سطح فعالیت موجب تغییرات سطح هزینه شرکتها میگردد. از طرفی دیگر، چسبندگی هزینه موجب عدم تقارن در افزایش و کاهش هزینه همزمان با تغییرات سطح فعالیت میشود؛ لذا سطح محافظهکاری تحت تأثیر چسبندگی هزینه است که در تحقیقات قبلی مدنظر قرار نگرفته است. از این رو، در فرضیه 1 مطرح شده است که:
1- چسبندگی هزینه، افزایش سوگیری در برآورد محافظهکاری را کاهش میدهد.
طبق مفروضات CVP هزینههای متغیر نسبت به تغییرات حجم فعالیت به طور متناسب افزایش یا کاهش مییابند. بدین معنا که بزرگی تغییرات هزینه تنها به بزرگی تغییرات حجم فعالیت وابسته است و جهت تغییرات (افزایش یا کاهش) تأثیری بر بزرگی تغییرات ندارد در تحقیقات اخیر، رفتار هزینه به عنوان عاملی تأثیرگذار بر سطح محافظهکاری مطرح گردیده و دیدگاه سنتی مبتنی بر رفتار هزینه و مفروضات تجزیه و تحلیل هزینه- منفعت با توجه به سطح فعالیت با چالش مواجه شد. از این رو در فرضیه 2 مظرح شده است که:
2- مدل استاندارد برآورد محافظهکاری شرطی، به دلیل نادیده گرفتن رفتار هزینه و چسبندگی هزینه، محافظهکاری شرطی را به اشتباه برآورد میکند.
پیشینه تحقیق
در مدلهای سنتی رفتار هزینه در حسابداری مدیریت، هزینههای متغیر نسبت به تغییرات حجم فعالیت به طور متناسب افزایش یا کاهش مییابند. به این معنا که بزرگی تغییرات در هزینه تنها به بزرگی تغییرات در حجم فعالیت وابسته است و جهت تغییرات (افزایش و کاهش) تأثیری بر بزرگی تغییرات هزینه ندارد (هورن گرن و همکاران، 2012). در تحقیقات قبلی (مانند کالجا و همکاران، 2006 و آندرسون و همکاران، 2003) تغییرات هزینه نسبت به تغییرات فروش به عنوان چسبندگی هزینه مدنظر قرار گرفته است در حالی که عدم کاهش متناسب هزینه نسبت به کاهش فروش میتواند ناشی از رویکرد محافظهکارانه مدیر باشد. چسبندگی هزینه دارای آثاری ناشناخته در تحقیقات محافظهکاری است. در این تحقیق آثار محافظهکاری و چسبندگی هزینه به صورت همزمان مدنظر قرار میگیرد و بررسی میشود که عدم کاهش هزینه متناسب با کاهش فروش، ناشی از چسبندگی هزینه بوده یا ناشی از محافظهکاری میباشد.
در ایران تحقیقاتی درخصوص چسبندگی هزینهها انجام شده است که نتایج آنها بیانگر وجود رفتار چسبنده در هزینهها بوده است. از جمله این تحقیقات میتوان به پژوهش قائمی و نعمت الهی (1385)، قائمی و نعمت الهی (1386)، نمازی و دوانیپور (1389)، کردستانی و مرتضوی (1391 الف)، کردستانی و مرتضوی (1391 ب) و بولو و همکاران (1391) اشاره کرد.
تحقیقات داخلی، تأثیرپذیری محافظهکاری شرطی از چسبندگی هزینه را مدنظر قرار ندادهاند اما در خارج از کشور تحقیقاتی در این خصوص انجام شده است که خلاصه آنها به شرح زیر است:
کارستن و جولیا (2008) رابطه بین محافظهکاری شرطی و چسبندگی هزینه را بررسی کردند. نتایج تحقیق نشان داد که چسبندگی هزینه ناشی از تصمیمگیری مدیران در رابطه با حفظ منابع غیرقابل استفاده، بر محافظهکاری شرطی موثر است. آنها به این نتیجه رسیدند که افزایش چسبندگی هزینه موجب تغییرات عدم تقارن اطلاعاتی سود میشود و اخبار خوب دیرتر از اخبار بد با شدت بیشتری برای شرکتهای با چسبندگی هزینه بیشتر، در سود منعکس میشود. علاوه بر این، نتایج آنان نشان داد که عدم تقارن زمانی سود برای شرکتهای با چسبندگی هزینه بالاتر از طریق عوامل حسابداری منعکس شده در اقلام تعهدی (و نه از طریق عوامل غیرحسابداری منعکس شده در جریان وجه نقد) افزایش مییابد. به بیان دیگر، چسبندگی هزینه برای شرکتهای با محافظهکاری شرطی بالا، بیشتر است و تفاوت تأثیر چسبندگی کارا و ناکارا در عدم تقارن اطلاعاتی، به لحاظ آماری معنیدار نیست.
بانکر و همکاران (2012) به بررسی علت عدم تقارن زمانی سود پرداختند و دو موضوع محافظهکاری شرطی و چسبندگی هزینه را مدنظر قرار دادند. طبق یافتههای تحقیق، زمانی که هزینه چسبنده است، رابطه بین سود و بازده در زمان کاهش فروش قویتر از این رابطه در زمان افزایش فروش است که این موضوع در تحقیقات قبلی به اشتباه به عنوان محافظهکاری شرطی مدنظر قرار گرفته است. آنها همچنین دریافتند که اگر تصمیم مدیران در رابطه با منابع شرکت منجر به چسبندگی هزینه شود، میزان محافظهکاری شرطی برآورد شده در تحقیقات قبلی بدون توجه به چسبندگی هزینه در سطح بالایی برآورد شده است که ناشی از نادیده گرفتن اثر چسبندگی هزینه بوده است. آزمونهای انجام شده توسط محققان توانست چسبندگی هزینه را از محافظهکاری شرطی جدا کند. نتایج نشان داد که میزان محافظهکاری شرطی با در نظر گرفتن چسبندگی هزینه، 44-16 درصد کمتر از میزان محافظهکاری شرطی بدون در نظر گرفتن چسبندگی هزینه است. بنابراین آنها پیشنهاد کردند در تحقیقات آتی برای بررسی محافظهکاری شرطی، چسبندگی هزینه نیز مدنظر قرار گیرد.
بانکر و همکاران (2013 الف) به بررسی جهت تغییرات فروش و عدم تقارن زمانی سود پرداختند. آنها به این نتیجه رسیدند که تغییرات فروش به دو دلیل موجب عدم تقارن زمانی سود میگردد: اولاً چسبندگی هزینه آثار نامعلومی بر محافظهکاری شرطی دارد که این موضوع موجب عدم تقارن زمانی سود میگردد. ثانیاً عوامل عملیاتی (افزایش یا کاهش فروش) ممکن است اثرات مهمی بر شناسایی جریان وجه نقد آتی داشته باشد چرا که حاوی اطلاعات افزایندهای نسبت به اطلاعات موجود در بازده سهام است.
بانکر و همکاران (2013 ب) به بررسی تأثیر چسبندگی هزینه و محافظهکاری در تجزیه و تحلیل هزینه- منفعت با توجه به سطح فعالیت پرداختند. نتایج نشان داد که محافظهکاری شرطی اثر معناداری بر تجزیه و تحلیل هزینه- منفعت با توجه به سطح فعالیت دارد. همچنین آنها بیان کردند که چسبندگی هزینه و محافظهکاری به احتمال زیاد ساختار هزینه را تحت تأثیر قرار میدهد.
بانکر و بیزالو (2013) به بررسی عدم تقارن زمانی رفتار هزینه، با توجه به چسبنده یا ناچسبنده بودن آن پرداختند. آنها به این نتیجه رسیدند که گرچه رفتار هزینه، از چسبنده یا ناچسبنده بودن آن تأثیر میپذیرد ولی عوامل دیگری از قبیل محافظهکاری شرطی و مبنای تعهدی حسابداری میتواند بر رفتار هزینه تأثیرگذار باشد که اثر هر یک از این عوامل بر رفتار هزینه، نامعلوم است.
بانکر و همکاران (2014) به بررسی آثار چسبندگی هزینه در تحقیقات محافظهکاری پرداختند. آنها به این نتیجه رسیدند که مدل محافظهکاری به اشتباه تأثیر تغییرات در چسبندگی هزینه را به عنوان تغییرات در محافظهکاری در نظر میگیرد. همچنین طبق نظر آنان تغییرات مقطعی در چسبندگی هزینه میتواند بیانگر محافظهکاری باشد. در نهایت، نتیجه تحقیق آنها نشان داد که چسبندگی هزینه آثار نامعلومی در تحقیقات محافظهکاری دارد. آنها همچنین نشان دادند که بخش قابل توجهی از محافظهکاری شرطی تحت تأثیر چسبندگی هزینه است.
روش تحقیق
جامعه و نمونه آماری
جامعه آماری تحقیق را شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تشکیل میدهند. نمونه انتخابی نیز شرکتهایی هستند که مجموعه شرایط زیر را دارا باشند:
1- قبل از سال 1386 مورد پذیرش قرار گرفته باشند؛
2- پایان سال مالی آنها 29 اسفند ماه باشد؛
3- در دوره مورد بررسی، تغییر دوره مالی نداشته باشند؛
4- جزء شرکتهای سرمایهگذاری و واسطهگری مالی نباشند؛ و
5- در دوره مورد بررسی، توقف معاملاتی عمده (بیش از 2 ماه) نداشته باشند. شرط 2 ماه، به دلیل جلوگیری از کاهش زیاد حجم نمونه در نظر گرفته شده است.
با توجه به شرایط فوق، تعداد 101 شرکت در دوره زمانی 91-1386 به عنوان نمونه انتخاب شد.
نوع تحقیق و روش جمعآوری داده
تحقیق حاضر با توجه به هدف، جنبه نظری دارد اما با توجه به شیوه گردآوری داده، از نوع توصیفی ـ همبستگی است. اطلاعات مورد نیاز شرکتهای نمونه از طریق نرم افزار رهاورد نوین و صورتهای مالی منتشره در سایت کدال (سیستم جامع اطلاعرسانی ناشران) گردآوری شد، سپس با جمعبندی و محاسبات مورد نیاز در صفحه گسترده نرم افزار اکسل، به منظور تجزیه و تحلیل آماده گردید. تجزیه و تحلیل نهایی نیز به کمک نرم افزار آماری Eviews نسخه 7 انجام شد.
مدلهای تحقیق
مطالعه حاضر به آزمون دو فرضیه میپردازد. طبق فرضیه 1، چسبندگی هزینه، افزایش سوگیری در برآورد محافظهکاری را کاهش میدهد. برای آزمون این فرضیه، سه مدل به شرح زیر برآورد شده است:
(1)
(2)
(3)
مدل 1، همان مدل استاندارد باسو (1997) است که در آن نشاندهنده سود خاالص شرکت i در سال مالی t میباشد که با ارزش بازار ابتدای دوره حقوق صاحبان سهام تعدیل شده است؛ متغیری مجازی است که در صورت منفی بودن بازده سالانه، 1 و در غیر اینصورت صفر میباشد؛ بیانگر بازده سالانه سهم شرکت i برای سال مالی t؛ نیز نشاندهنده تفاوت در شناسایی بازدههای مثبت و منفی است و در صورتی که میزان آن مثبت باشد، بیانگر آن است که اخبار بد زودتر از اخبار خوب منتشر میشود و محافظهکاری شرطی وجود دارد.
مدل 2، مدل باسو با در نظر گرفتن ثابت و متغیر بودن هزینه است که در آن نشاندهنده درآمد فروش شرکت i برای سال t میباشد که با ارزش بازار ابتدای دوره حقوق صاحبان سهام تعدیل شده است. سایر متغیرها نیز به شرح تعریف شده در مدل قبل است.
با توجه به مفروضات CVP، هزینه ثابت با تغییر سطح فعالیت ثابت میماند اما هزینه متغیر متناسب با تغییر سطح فعالیت تغییر مینماید، لذا انتظار میرود که اضافه نمودن متغیرهای هزینههای ثابت و متغیر تأثیری در عدم تقارن زمانی سود نداشته باشد. بنابراین در صورتی که در مدل 1 و2 یکسان باشد، ثابت و متغیر بودن هزینه تأثیری بر عدم تقارن زمانی سود ندارد اما در صورتی که مدل دوم کمتر از مدل اول باشد، نشاندهنده آن است که ثابت یا متغیر بودن هزینه بر عدم تقارن اطلاعاتی سود تأثیرگذار است.
مدل 3 نیز مدل باسو با در نظر گرفتن همزمان ثابت و متغیر بودن هزینه و چسبندگی هزینه است که در آن متغیری مجازی است و در صورتی که فروش کاهش یافته باشد، عدد 1 و در غیر این صورت عدد صفر اختیار میکند. همچنین بیانگر درصد تغییر در فروش سال t نسبت به سال 1-t است. زمانی که چسبندگی هزینه بر عدم تقارن اطلاعاتی تأثیرگذار است، مثبت است به شرطی که مثبت باشد. اگر منفی باشد، یعنی تغییرات فروش و تغییرات سود در جهت مخالف هم هستند که از شرایط منطقی به دور است.
در مدل اول نشاندهنده تأثیر محافظهکاری بر عدم تقارن اطلاعاتی بدون در نظر گرفتن رفتار هزینه (چسبندگی هزینه و ثابت یا متغیر بودن هزینه) است. در صورتی که مدل 3 کمتر از مدل 2 باشد، بدین معناست که چسبندگی هزینه بر عدم تقارن اطلاعاتی تأثیرگذار است. بنابراین عدم تقارن اطلاعاتی بهطور کامل ناشی از محافظهکاری شرطی نیست بلکه قسمتی از آن ناشی از چسبندگی هزینه است. پس در صورتی که مدل 3 کمتر از مدل 1 و 2 باشد، فرضیه اول مبنی بر اینکه چسبندگی هزینه، افزایش سوگیری در برآورد محافظهکاری را خنثی میکند، تایید میشود.
طبق فرضیه 2، مدل استاندارد برآورد محافظهکاری شرطی، به دلیل نادیده گرفتن تأثیرات چسبندگی هزینه، محافظهکاری شرطی را به اشتباه برآورد میکند. برای آزمون این فرضیه، پنج مدل به شرح زیر برآورد شده است:
(4)
9
(5)
(6)
(7)
(8)
در مدل 4 رفتار هزینه (چسبندگی هزینه و ثابت یا متغیر بودن هزینه) بدون توجه به محافظهکاری شرطی در نظر گرفته شده است. این مدل قدرت توضیحدهندگی محافظهکاری شرطی با توجه به رفتار هزینه را بررسی میکند.
در صورتی که در مدل 3 کمتر از در مدل 1 و2 باشد، چهار متغیر ، ، و موجب آن بودهاند. لذا متغیرهای مستقل مدل استاندارد باسو بر روی این چهار متغیر به صورت جداگانه تخمین زده میشوند. در مرحله بعد، ضرایب متغیرهای ، ، و در مدل 3 در ضریب متغیر در مدلهای 5 تا 8 ضرب خواهند شد. پس از آن چهار ضریب برای متغیرهای ، ، و به دست میآید. حاصل تقسیم جمع ضرایب و به کل ضرایب نشاندهنده تأثیر چسبندگی هزینه نسبت به ثابت یا متغیر بودن هزینه در کاهش محافظهکاری شرطی است. هر چقدر این نسبت بیشتر باشد، نشان دهنده بیشتر بودن تأثیر چسبندگی هزینه نسبت به ثابت یا متغیر بودن هزینه در عدم تقارن سود است که این موضوع سبب تایید فرضیه 2 میگردد.
روش آماری
به منظور تخمین مدلهای تحقیق از تکنیک دادههای تلفیقی استفاده شده است. در این تکنیک، دادههای سری زمانی و مقطعی با هم ترکیب میشود. ادغام دادههای سری زمانی و مقطعی، به دلیل افزایش تعداد مشاهدات، بالا بردن درجه آزادی، کاهش ناهمسانی واریانس و کاهش همخطی میان متغیرها میباشد (گرین، 2006).
تخمین مدلهای رگرسیونی با دادههای تلفیقی به فروض ما درباره عرض از مبدا، ضرایب شیب و جمله خطای مدل بستگی دارد. با توجه به فروض مختلف، سه مدل متداول (اثرات مشترک، اثرات ثابت و اثرات تصادفی) برای تخمین این مدلها مطرح است. به منظور انتخاب از بین مدلهای اثرات مشترک و اثرات ثابت از آزمون F لیمر و جهت انتخاب از بین مدلهای اثرات تصادفی و اثرات ثابت از آزمون هاسمن استفاده شده است.
بررسی مفروضات رگرسیون
به منظور تعیین نرمالیتی اجزای اخلال رگرسیون از آزمون جارک برا استفاده شده است. از تخمینزنهای GLS جهت رفع مشکل ناهمسانی واریانس و از آماره دوربین واتسن جهت تشخیص خوهمبستگی بین اجزای اخلال استفاده گردیده است (گجراتی، 2010/ ترجمه ابریشمی، 1390). همچنین بررسی همخطی مرکب به کمک آمارههای تولرانس و عامل تورم واریانس میسر شده است.
نتایج آزمون فرضیهها و تجزیه و تحلیل دادهها
تحلیل توصیفی دادهها
نگاره (1) نشاندهنده تحلیل توصیفی متغیرهای استفاده شده در این مطالعه است. همانگونه که ملاحظه میشود میانگین متغیرهای DR و SD به ترتیب 305/0 و 308 /0 است که نشان میدهد از 606 مشاهده، 185 مشاهده با بازده منفی و 187 مشاهده با کاهش فروش در دوره مورد بررسی مواجه بودهاند. میانگین بازده سالانه 57 درصد بوده است که نشان میدهد شرکتهای نمونه در دوره مورد بررسی بهطور میانگین بیشتر از 50% بازدهی داشتهاند. همچنین میانگین نسبت سود خالص به ارزش بازار حقوق صاحبان سهام ابتدای دوره 32 درصد بوده است که حاکی از سوددهی نسبتاً بالای شرکتهای نمونه در دوره مورد بررسی است.
نگاره (1): اندازه شاخصهای آمار توصیفی متغیرهای تحقیق
متغیرهای تحقیق
شاخص آمار توصیفی |
EARN |
DR |
RET |
DR*RET |
SALES |
SD |
SALESCHG |
SD*SALESCHG |
میانگین |
316/0 |
305/0 |
570/0 |
059/0- |
326/2 |
308/0 |
181/0 |
053/0- |
میانه |
274/0 |
000 |
207/0 |
000 |
532/1 |
000 |
151/0 |
000 |
حداکثر |
916/2 |
00/1 |
051/9 |
000 |
987/26 |
00/1 |
216/5 |
000 |
حداقل |
763/0- |
000 |
743/0- |
743/0- |
122/0 |
000 |
736/0- |
736/0- |
انحراف معیار |
280/0 |
460/0 |
133/1 |
125/0 |
893/2 |
462/0 |
401/0 |
118/0 |
آماره جارک برا |
96/0 |
02/1 |
29/1 |
03/1 |
76/2 |
91/0 |
5/1 |
87/2 |
معناداری آماره جارکبرا |
071/0 |
092/0 |
104/0 |
094/0 |
201/0 |
064/0 |
126/0 |
245/0 |
آزمون نرمال بودن متغیرها
مقادیر آماره جارک برا نشان میدهد که دادههای متعلق به هر 8 متغیر استفاده شده در تحقیق در سطح خطای 5 درصد دارای توزیع نرمال میباشند زیرا مقدار این آماره برای تمام متغیرها از مقدار نگاره کمتر است. مقادیر این آماره نیز به شرح نگاره (1) است.
همبستگی بین متغیرها
نگاره (2) ماتریس همبستگی متغیرهای تحقیق را نشان میدهد. با توجه به نوع متغیرها، از ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن استفاده شده است. همانگونه که از نتایج مشهود است، بین متغیرهای DR و DR×RET و همچنین بین متغیرهای SD و SD×SALESCHG همبستگی منفی معنادار وجود دارد که مطابق با تحقیق بانکر و همکاران (2014) میباشد.
نگاره (2): ماتریس همبستگی متغیرهای تحقیق
ضریب همبستگی |
EARN |
DR |
RET |
DR*RET |
SALES |
SD |
SALESHG |
SD*SALESCHG |
EARN |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
DR |
141/0- |
1 |
|
|
|
|
|
|
RET |
157/0- |
448/0- |
1 |
|
|
|
|
|
DR*RET |
147/0- |
718/0- |
375/0 |
1 |
|
|
|
|
SALES |
581/0 |
023/0- |
086/0 |
052/0 |
1 |
|
|
|
SD |
16/0- |
084/0 |
007/0- |
051/0- |
017/0- |
1 |
|
|
SALESHG |
2/0 |
069/0- |
04/0 |
011/0 |
033/0 |
589/0 |
1 |
|
SD*SALESCHG |
184/0 |
048/0 |
046/0- |
033/0 |
006/0 |
674/0- |
557/0 |
1 |
همخطی بین متغیرها.
همخطی وضعیتی است که نشان میدهد یک متغیر مستقل تابعی خطی از متغیرهای مستقل دیگر است (مومنی و فعال قیومی، 1391). در این تحقیق برای بررسی همخطی از آماره تولرانس و عامل تورم واریانس (VIF) استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمونهای مذکور که در نگاره (3) ارائه گردیده، حاکی از عدم وجود همخطی بین متغیرهای مستقل است. به طور معمول چنانچه مقدار VIF کمتر از 10 باشد فرض عدم وجود همخطی پذیرفته میشود.
نگاره (3): نتایج همخطی بین متغیرهای مستقل
Model |
ضریب |
آماره t |
معناداری |
تولرانس |
VIF |
C |
196/0 |
723/10 |
000 |
|
|
DR |
044/0- |
939/0- |
351/0 |
442/0 |
261/2 |
RET |
069/0 |
934/1 |
053/0 |
779/0 |
1282/1 |
DR*RET |
054/0 |
182/1 |
235/0 |
475/0 |
098/2 |
SALES |
567/0 |
803/17 |
000 |
989/0 |
012/1 |
SD |
002/0 |
046/0 |
963/0 |
473/0 |
095/2 |
SALESCHG |
108/0 |
648/2 |
008/0 |
599/0 |
665/1 |
SD*SALESCHG |
121/0 |
708/2 |
007/0 |
5/0 |
998/1 |
نتایج آزمون فرضیه اول
فرضیه اول تحقیق عنوان میکند که چسبندگی هزینه، افزایش سوگیری در برآورد محافظهکاری را خنثی میکند. برای آزمون این فرضیه از مدلهای 1 تا 3 استفاده شد که نتایج آن به شرح نگاره (4) است.
نگاره (4): خلاصه نتایج آماری فرضیه اول
متغیر |
مدل اول |
مدل دوم |
مدل سوم |
||||||
ضریب |
t محاسبه شده |
سطح معناداری |
ضریب |
t محاسبه شده |
سطح معناداری |
ضریب |
t محاسبه شده |
سطح معناداری |
|
C |
187/0 |
933/14 |
000 |
121/0 |
388/10 |
000 |
167/0 |
082/10 |
000 |
DR |
03/0- |
807/3- |
000 |
031/0- |
886/3- |
000 |
036/0- |
139/3- |
002/0 |
RET |
016/0 |
292/3 |
001/0 |
008/0 |
559/1 |
12/0 |
015/0 |
209/3 |
001/0 |
DR*RET |
102/0 |
867/3 |
000 |
073/0 |
676/2 |
008/0 |
064/0 |
167/2 |
031/0 |
SALES |
|
|
|
03/0 |
973/12 |
000 |
014/0 |
944/5 |
000 |
SD |
|
|
|
|
|
|
015/0- |
052/1- |
293/0 |
SALESCHG |
|
|
|
|
|
|
028/0 |
041/3 |
003/0 |
SD*SALESCHG |
|
|
|
|
|
|
235/0 |
544/3 |
000 |
468/0 |
489/0 |
505/0 |
|||||||
DW |
892/1 |
86/1 |
876/1 |
||||||
روش تخمین |
اثرات ثابت |
اثرات ثابت |
اثرات ثابت |
||||||
آماره کایدو (معناداری) |
(000) 738/8 |
(000) 416/6 |
(000) 412/4 |
||||||
آماره F (معناداری) |
(000) 170/6 |
(000) 564/6 |
(000) 775/6 |
روش آماری استفاده شده برای برآورد مدلهای 1، 2 و 3، روش اثرات ثابت است. بدین منظور ابتدا از آزمون F برای انتخاب از بین روشهای اثرات مشترک و اثرات ثابت استفاده شد. با توجه به معناداری مقادیر آماره F محاسباتی در سطح خطای کمتر از 5%، امکان استفاده از روش اثرات مشترک میسر نگردید. در مرحله بعد، از آزمون هاسمن به منظور انتخاب از بین روشهای اثرات ثابت و اثرات تصادفی استفاده شد. با توجه به معناداری مقادیر آماره کایدو محاسباتی در سطح خطای کمتر از 5%، از روش اثرات ثابت برای برآورد مدلها استفاده شد.
چنانچه نگاره (4) نشان میدهد، ضرایب متغیر DR×RET در سطح خطای 5 درصد در هر سه مدل، معنادار و مطابق انتظارات قبلی است. بررسی مقادیر ضریب تعیین تعدیل شده مدلهای رگرسیون حاکی از آن است که با اضافه شدن متغیر مربوط به ثابت یا متغیر بودن هزینه و متغیرهای مربوط به چسبندگی هزینه، توان توضیحدهندگی مدل افزایش مییابد. همچنین مقادیر آماره F رگرسیون در سه مدل، موید توان بالای توضیحدهندگی مدل است و مقدار این آماره با اضافه شدن متغیرهای مربوط به ثابت یا متغیر بودن هزینه و چسبندگی هزینه افزایش مییابد. همچنین ملاحظه مقادیر آماره دوربین- واتسن موید این مطلب است که بین اجزای اخلال مدل، خودهمبستگی وجود ندارد زیرا این مقادیر به عدد 2 نزدیک میباشند.
نتایج نشان میدهد، ضریب در سطح خطای 1 درصد در مدل دوم کمتر از ضریب مذکور در مدل اول است و این موضوع بیانگر آن است که ساختار هزینه (ثابت یا متغیر بودن هزینه) بر عدم تقارن اطلاعاتی تأثیرگذار میباشد. از طرفی ضریب در مدل سوم در سطح خطای 5 درصد کمتر از ضریب مذکور در مدل دوم است که این موضوع بیانگر آن است که چسبندگی هزینه موجب میشود افزایش سوگیری در برآورد محافظهکاری خنثی شود. بنابراین فرضیه 1 تحقیق را نمیتوان در سطح خطای 95 درصد رد کرد.
ضمناً مثبت و معنیدار بودن ضریب متغیر SALESCHG نشاندهنده این موضوع است که رابطه فروش و سود خالص در سطح خطای 1 درصد مثبت و معنادار است. همچنین مثبت و معنادار بودن ضریب متغیر SD×SALESCHG نشاندهنده رابطه مثبت و معنادار چسبندگی هزینه و عدم تقارن زمانی است. این موضوع بیانگر آن است که عدم تقارن اطلاعاتی فقط به دلیل محافظهکاری نبوده بلکه چسبندگی هزینه عاملی تأثیر گذار بر عدم تقارن اطلاعاتی بوده است.
نتایج آزمون فرضیه دوم
فرضیه دوم تحقیق عنوان میکند که مدل استاندارد برآورد محافظهکاری شرطی، به دلیل نادیده گرفتن تأثیرات چسبندگی هزینه، محافظهکاری شرطی را به اشتباه برآورد میکند.
برای بررسی این فرضیه، هر یک از متغیرهای مستقل در مدل استاندارد باسو بر روی متغیرهای مستقل مدل سوم که موجب تغییر در سطح محافظهکاری شرطی شدهاند، تخمین زده میشود. نتایج حاصل در نگاره (5) بیان گردیده است.
نگاره (5): خلاصه نتایج آماری فرضیه دوم
متغیر |
SALES |
SD |
SALESCHG |
SD*SALESCHG |
||||||||
ضریب |
t محاسبه شده |
سطح معناداری |
ضریب |
t محاسبه شده |
سطح معناداری |
ضریب |
t محاسبه شده |
سطح معناداری |
ضریب |
t محاسبه شده |
سطح معناداری |
|
C |
01/0 |
94/5 |
00 |
06/0 |
16/2 |
03/0 |
19/0 |
76/7 |
00 |
12/0 |
3/10 |
00 |
DR |
6/2 |
77/6 |
00 |
38/0 |
57/6 |
00 |
1/0- |
9/1- |
05/0 |
1/0- |
4/4- |
00 |
RET |
08/1 |
5/10 |
00 |
12/0 |
62/7 |
00 |
01/0 |
36/0 |
71/0 |
1/0- |
5/6- |
00 |
DR*RET |
63/0 |
41/0 |
67/0 |
05/0- |
2/0- |
82/0 |
25/0- |
3/1- |
18/0 |
02/0 |
4/0 |
68/0 |
325/0 |
273/0 |
312/0 |
301/0 |
|||||||||
DW |
793/1 |
065/2 |
188/2 |
885/1 |
||||||||
روش |
اثرات مشترک |
اثرات مشترک |
اثرات مشترک |
اثرات مشترک |
||||||||
کای دو (معناداری) |
(000) 328/7 |
(000) 658/9 |
(000) 117/12 |
(000) 192/4 |
||||||||
آماره F (معناداری) |
(000) 568/14 |
(000) 673/7 |
(000) 251/13 |
(000) 231/9 |
روش آماری استفاده شده برای برآورد هر 4 مدل، روش اثرات مشترک است. برای این منظور از آزمون F برای انتخاب از بین روشهای اثرات مشترک و اثرات ثابت استفاده شد. با توجه به معناداری مقادیر آماره F محاسباتی در سطح خطای بیشتر از 5%، از روش اثرات مشترک برای برآورد مدلها استفاده شد.
چنانچه نگاره (5) نشان میدهد، مقادیر آماره F رگرسیون و ضریب تعیین تعدیل شده در چهار مدل، موید توان بالای توضیحدهندگی مدل است. ملاحظه مقادیر آماره دوربین - واتسن نیز نشان میدهد که بین اجزای اخلال مدل، خودهمبستگی وجود ندارد زیرا این مقادیر به عدد 2 نزدیک میباشند. به منظور آزمون فرضیه دوم، نیاز به انجام برخی محاسبات میباشد که نتایج آن در نگاره (6) آمده است.
نگاره (6): محاسبات لازم برای آزمون فرضیه دوم
متغیر وابسته |
SALES |
SD |
SALESCHG |
SD*SALESCHG |
ضریب متغیرها در مدلهای 5 تا 8 |
63/0 |
052/0- |
256/0- |
023/0 |
ضریب متغیرها در مدل سوم |
014/0 |
015/0 |
028/0 |
235/0 |
حاصلضرب ضرایب |
00882/0 |
00077/0 |
00723/0- |
0054/0 |
جمع کل |
00776/0 |
همانطور که در فرضیه اول بیان شد، محافظهکاری شرطی با در نظر گرفتن رفتار هزینه و چسبندگی هزینه کاهش یافته است. دلیل کاهش محافظهکاری شرطی، رفتار هزینه و چسبندگی هزینه بوده است که در فرضیه دوم به دنبال تفکیک تأثیر رفتار هزینه (ثابت یا متغیر بودن هزینه) و چسبندگی هزینه بر محافظهکاری شرطی هستیم.
00776/0 |
= 79% |
0054/0 + 00077/0 |
= |
تأثیر چسبندگی
00723/0 + 00882/0 |
= 21% |
00776/0 |
= |
تأثیر رفتار هزینه
همانگونه که نتیجه محاسبات نشان میدهد، کاهش در محافظه کاری شرطی از بابت چسبندگی هزینه 79 درصد و از بابت ثابت یا متغیر بودن هزینه 21 درصد بوده است. با توجه به اینکه تأثیر چسبندگی هزینه بر کاهش محافظهکاری شرطی بیش از تأثیر رفتار هزینه بر کاهش محافظهکاری شرطی بوده است، بنابراین فرضیه 2 تحقیق را نمیتوان در سطح خطای 95 درصد رد کرد. این نتایج، در تطابق با نتایج تحقیق بانکر و همکاران (2012) و بانکر و همکاران (2014) است.
نتیجهگیری و پیشنهادات
در این تحقیق، به بررسی تأثیر چسبندگی هزینه بر محافظهکاری شرطی پرداخته شد. بدین منظور از سه مدل (مدل استاندارد باسو، مدل استاندارد باسو با در نظر گرفتن رفتار هزینه و مدل استاندارد باسود با در نظر گرفتن همزمان رفتار و چسبندگی هزینه) استفاده گردید. همچنین برای بررسی و تفکیک تأثیر رفتار هزینه و چسبندگی هزینه، متغیرهای مستقل مدل استاندارد باسو بر روی متغیرهای بررسیکننده رفتار هزینه و چسبندگی هزینه تخمین زده شد. نتایج حاصل از بررسی تأثیر چسبندگی هزینه بر محافظهکاری شرطی نشان میدهد که چسبندگی هزینه موجب کاهش سطح محافظهکاری شرطی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میگردد. همچنین نتایج نشان میدهد که تأثیر چسبندگی هزینه بر محافظهکاری شرطی بیشتر از تأثیر رفتار هزینه بر محافظهکاری شرطی بوده است به طوری که با تجمیع تأثیرات رفتار و چسبندگی هزینه نتایج نشان میدهد که 79 درصد از این تأثیر، ناشی از چسبندگی هزینه و 21 درصد آن ناشی از رفتار هزینه بوده است. همچنین مقایسه مدلهای 1 تا 3 نشان میدهد که مدل 3 نسبت به مدل 2 و مدل 2 نسبت به مدل 1، مدل مناسبتری برای برآورد محافظهکاری شرطی میباشد.
در تحقیقات قبلی عدم تقارن رفتار سود معیاری برای برآورد محافظهکاری شرطی در نظر گرفته شده است. در حالی که عدم تقارن رفتار سود برای برآورد محافظهکاری شرطی، از رفتار و چسبندگی هزینه تأثیر میپذیرد. این تحقیق با بررسی اطلاعات مربوط به 101 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1391-1386 نشان داد که چسبندگی هزینه موجب کاهش سطح محافظهکاری شرطی میگردد. به بیان سادهتر، محافظهکاری شرطی در نظر گرفته شده در تحقیقات قبلی، بدون توجه به چسبندگی هزینه و رفتار هزینه بوده است که عدم توجه به این دو موضوع در تحقیقات قبلی موجب افزایش سوگیری در برآورد محافظهکاری شرطی گردیده است. لذا به پژوهشگران پیشنهاد که در بررسی محافظهکاری شرطی، اثرات چسبندگی هزینه و رفتار هزینه را مدنظر قرار دهند.
محققین در انجام تحقیق با محدودیت خاصی در جمعآوری و تحلیل دادهها مواجه نبودند. در ادامه این تحقیق، موضوعات زیر برای تحقیقات آتی پیشنهاد میشود:
1- تکرار این تحقیق در صنایع مختلف؛
2- بررسی تأثیر چسبندگی هزینه بر محافظهکاری شرطی با تاکید بر چرخه عمر شرکت؛
بررسی رابطه بین ساز و کارهای حاکمیت شرکتی و چسبندگی هزینه.