The Effect of Operation Diversity of Business Groups and The Kind of Industry on Intra-group Debts

Document Type : Research Paper

Authors

Abstract

The purpose of this study is to investigate the effect of operation diversity of business groups and kind of industry on the intragroup debts. A firm is a member of business group if it has a subsidiary firm or is a subsidiary of another firm. The study sample consists of 91 firms listed in Tehran Stock Exchange during the 2001 to 2010. All of the firms are a member of a business group. The index of sample firms' intra-group debts has been calculated by dividing intra-group debts by the sum of debts. In order to test the research hypotheses, T-test and ANOVA test have been used. The results indicate that member firms of diverse business groups have higher intra-group debts than member firms of non diverse business groups. In other word, the intra-group financial relations of the member firms of diverse business groups are higher than member firms of non diverse business groups. Also, the results show that the type of industry affects the intra-group debts.

Keywords


مقدمه

گروه­های تجاری یک پدیده عمومی در اقتصاد کشورها می باشد و در اقتصادهای نوظهور و توسعه یافته نقش مهمی دارند. اگرچه به لحاظ قانونی گروه­های تجاری در اکثرکشورها شخصیت حقوقی دارند اما از بعد اقتصادی و حسابداری، دارای یک شخصیت اقتصادی هستند. گروه تجاری، مجموعه­ای از شرکت‌ها است که در یک یا چند بازار یا صنعت تحت کنترل یک شرکت مادر فعالیت یا به صورت مشترک کنترل می کنند. به بیان دیگر، گروه تجاری به مجموعه‌ای از شرکت‌های قانونی اطلاق می‌شود که دارای شخصیت حقوقی مستقل اما دارای شخصیت گزارشگری واحد می باشد و در بازارهای مختلف فعالیت کرده و از نظر مالی تحت کنترل واحد اداره می‌شود.

بازارهای سرمایه داخلی در گروه­های تجاری و همچنین روابط مالی شرکت‌های عضو گروه تجاری، می‌تواند نقش مهمی در تأمین نیاز­های مالی شرکت‌های عضو ایفا کند. بررسی این موضوع می‌تواند مدیران شرکت‌های عضو گروه تجاری را در تأمین مالی آسان­تر یاری رساند. گروه­های تجاری دارای خصوصیات منحصر به فردی هستند که می‌توانند با استفاده از این خصوصیات در جهت حداکثر ساختن منافع خود قدم بردارند. عضویت در گروه تجاری پیامدهای مثبت زیادی برای شرکت‌ها می‌تواند در بر داشته باشد که از جمله آنها می توان به تسهیل در تأمین مالی شرکت‌های عضو گروه اشاره نمود. با عضویت در گروه امکان استقراض از اعضای گروه راحت­تر است و به بیان دیگر شرکت‌ها با سهولت بیشتری می توانند از شرکت مادر یا سایر اعضای گروه تأمین مالی نمایند. شرایط استقراض از شرکت‌های هم­گروه به مراتب آسان­تر از استقراض از موسسات مالی، بانک‌ها و دیگر شرکت‌ها است. همانگونه که اعضای یک خانواده برای رشد و تعالی خانواده خود از یکدیگر حمایت و پشتیبانی می‌کنند، در گروه­های تجاری نیز شرکت‌های عضو گروه از یکدیگر حمایت کرده و شرایط آسان­تری را در روابط مالی و تجاری در نظرخواهند گرفت. گروه­ها به احتمال زیاد در جهت هم‌افزایی و نیز حداقل کردن مالیات به دنبال سوبسید دادن متقابل به دیگر اعضا (چنگ و هونگ، 2000) و پوشش تعهدات بدهی در وقایع عدم پرداخت برای محافظت از شهرت گروه هستند. بدهی­های شرکت‌های عضو گروه تجاری به یکدیگر را، اصطلاحاً بدهی­های درون گروهی یا استقراض درون گروهی می­نامند. قابل ذکر است برخی از بدهی‌های درون گروهی ناشی از معاملات تجاری است که شرکت‌های گروه فعال در زنجیره تامین مالی از طریق معاملات اعتباری و یاتحت سیاست‌های عملیاتی شرکت مادر توافق می کنند. روابط مالی درون گروهی، بخش قابل توجهی از فعالیت­های مالی شرکت‌های عضو گروه تجاری را شامل می‌شود. برهمین اساس، هدف اصلی از این تحقیق بررسی تاثیر تنوع فعالیت گروه­های تجاری و نوع صنعت بر بدهی­های درون گروهی می‌باشد.

شرکت‌های تشکیل دهنده گروه تجاری اغلب از طریق روابط مالی به یکدیگر متصل هستند. این روابط می‌تواند به صورت وام درون گروهی یا تضمین متقابل بدهی شکل گیرد. دومین مورد، دلالت بر این نکته دارد که اگر شرکت­ عضو گروه تجاری در پرداخت بدهی خود ناتوان باشد، اعضای گروه باید آن شرکت را در بازپرداخت بدهی­هایش پشتیبانی کند و شرکت را از حالت درماندگی مالی خارج کنند. وجود به هم پیوستگی­های مالی توسط شین و پارک (1999)، کیستر (2000) و همچنین خانا و یافه (2005) مورد توجه واقع و بررسی شده است. در کشوری مانند ژاپن گروه­های تجاری برای مدیریت به هم پیوستگی و روابط مالی خود و فعالیت اعتبار گروه، دارای بانک هستند (هشی و همکاران، 1990). به جای ماهیت نسبتا رسمی ساختار مالکیت حقوق صاحبان سهام و روابط مالی، روابط غیر رسمی بین اعضای گروه تجاری بیشتر نمایان است. روابط گروه اغلب بر پایه قومیت، مذهب و یا سابقه منطقه­ای مشترک و یا روابط خانوادگی است که شرکت‌های تشکیل دهنده را با روابط معتمدانه به یکدیگر پیوند می‌دهد (لف، 1987). به دلیل مشترکات فکری و شیوه­ای که مدیران آموزش دیده‌اند، شبکه گسترده­ای از روابط شخصی پایدار، بین مدیران شرکت‌های عضو گروه تجاری وجود دارد (کستر، 1992 و کیستر، 1998).

علاوه براین شرکت‌های عضو اغلب از طریق مدیریت به هم پیوسته با هم در ارتباط هستند. این مهم از طریق داشتن اعضای مشترک در هیات مدیره محقق می‌شود. این امر منجر به یک اجتماع اخلاقی خواهد شد که می‌توان در آن رفتار قابل اعتماد، درک استانداردهای دستوری و اجتناب از فرصت طلبی را انتظار داشت (گرانوتر، 1994). باتوجه به تئوری سلسله مراتبی، با وجود بازار سرمایه داخلی، شرکت‌های عضو گروه دسترسی بیشتری به وجوه داخلی دارند و این باید تمایل به استفاده از بدهی خارجی راکاهش دهد. بازار سرمایه داخلی اشاره به روابط مالی متقابل و همچنین تامین مالی شرکت‌های عضو گروه تجاری از یکدیگر را دارد. عضویت در گروه ممکن است عدم تقارن اطلاعات در شرکت‌های عضو را کاهش دهد (مانوس و همکاران، 2007). این موضوع در مورد شرکت‌های عضو گروه­های تجاری ژاپنی اثبات شده است (دونتر و والتر، 1998).

به طور معمول شرکت‌هایی که تشکیل یک گروه تجاری می­دهند محدود به یک صنعت خاص نمی­شوند. گروه تجاری اغلب در طیف وسیعی از صنایع، خواه مرتبط خواه غیر مرتبط، فعالیت می‌کنند. هرچه تنوع در یک گروه تجاری بیشتر باشد روابط درون گروهی بیشتری بین شرکت‌های عضو گروه تجاری به وجود می­آید (وندرمولن، 2005). گروه‌های تجاری متنوع نیز مجموعه‌ای از شرکت‌های اصلی و فرعی هستند که زمینه فعالیتشان در صنایع گوناگون می‌باشد. هرچه گروه تجاری بزرگتر و متنوع­تر باشد شرکت‌های عضو آن گزینه­های بیشتری برای استقراض مالی یا تجاری از شرکت‌های عضو گروه دارند. بنابراین انتظار بر این است که بدهی­های درون گروهی شرکت‌های عضو گروه تجاری متنوع نسبت به گروه تجاری غیر متنوع بالاتر باشد.

همچنین در صنایع مختلف ممکن است به دلیل تفاوت در میزان و شدت روابط مالی درون گروهی، سطح استقراض درون­گروهی با یکدیگر تفاوت داشته باشد. میزان و شدت روابط مالی درون گروهی در صنایع می‌تواند تابع خصوصیات آن صنعت باشد. به عنوان مثال در صنعت خودرو سازی و ساخت قطعات، که یک شرکت خودرو ساز اقدام به خرید سهام یا تامین شرکت‌های قطعه سازی یا خدمات پس از فروش یا تامین مالی خودرو می‌کند، روابط درون گروهی زیادی مورد انتظار است. زیرا شرکت‌های تابعه در گروه تجاری یک شرکت خودرو ساز، به دلیل مکمل یکدیگر بودن زنجیره تامین، معاملات زیادی با یکدیگر انجام می­دهند و روابط مالی و تجاری زیادی در یک چنین صنایعی مورد انتظار است. برعکس در صنعتی مانند صنعت سیمان این احتمال وجود دارد که بدهی­های درون گروهی شرکت‌های عضو گروه تجاری به نسبت پایین تر از صنعت خودرو باشد، زیرا در این صنعت، صنایع پایین دستی آنچنانی وجود ندارد. بنابراین انتظار بر این است که در یک چنین صنعتی بدهی درون گروهی به نسبت پایین باشد. در شرکت‌های عضو گروه تجاری در صنعت داروسازی نیز این احتمال وجود دارد که نسبت بدهی­های درون گروهی قابل توجهی را دارا باشد، زیرا شرکت‌های داروسازی ممکن است مکمل یکدیگر باشند و تولیدات یک شرکت، ماده اولیه شرکت دیگر باشد و برهمین اساس این احتمال وجود دارد که شرکت‌های داروسازی عضو گروه تجاری نیز دارای بدهی­های درون گروهی قابل توجهی باشند.

پیشینه پژوهش

آلمیدا و کیم (2012) به بررسی بازارهای سرمایه داخلی گروه­های تجاری کره­ای در بحران مالی آسیا پرداخته­اند. آنها تنوع صنایع و نقدینگی در گروه­های تجاری را به عنوان شاخص دسترسی به بازارهای سرمایه داخلی معرفی کردند. نتایج تحقیق آنها نشان داد که رابطه سرمایه­گذاری شرکت‌های عضو گروه تجاری پس از بحران مالی با این دو شاخص مثبت است. یافته­های آنها حاکی از آن بود که شرکت‌های کره­ای عضو گروه تجاری در زمان بحران مالی آسیا، برای سرمایه­گذاری، از بازارهای سرمایه داخلی خود در جهت کاهش اثرات منفی استفاده کرده­اند. در حالی که شرکت‌های مشابهی که نتوانستند به بازارهای سرمایه داخلی تکیه کنند، با کاهش سرمایه‌گذاری و از دست دادن سودآوری مواجه شده­اند. نتایج آنها نشان دهنده نقش مثبت گروه‌های تجاری کره­ای، پس از بحران مالی آسیا است.

مانوس و همکاران (2007) تاثیر عضویت در گروه تجاری بر اهرم مالی را مورد مطالعه قرار دادند. به عقیده آنها مشکلات اطلاعات و نقایص بازار دلیل شکل­گیری پدیده­هایی به نام گروه­های تجاری است. نمونه آماری تحقیق آنها شامل 1811 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار هند در سال 2000 بود. نتایج آنها نشان داد که تصمیمات اهرم مالی شرکت‌های عضو گروه تجاری با شرکت‌های مستقل تفاوت معنی داری دارد. بعلاوه آنها دریافتند که شرکت‌های عضو گروه تجاری دسترسی فوق العاده‌ای به وام­های دولتی و خارجی دارند.

بیوسلینگ و دلف (2006) به بررسی نرخ موثر مالیات در شرکت‌های عضو گروه تجاری و شرکت‌های مستقل بورس اوراق بهادار بلژیک پرداختند. آنها بیان کردند که دو یا چند شرکت عضو گروه تجاری با انتقال سود از شرکت سودآور به شرکت زیانده می‌توانند کل جریان نقدینگی ناشی از پرداخت مالیات گروه را کاهش دهند؛ که این کار احتمالا با استفاده از قیمت گذاری انتقالی که متفاوت با ارزش بازار است، صورت می‌گیرد. یافته­های تحقیق آنها نشان داد که شرکت‌های عضو گروه تجاری در بلژیک نسبت به شرکت‌های مستقل نرخ موثر مالیاتی پایینتری دارند و همچنین دریافتند که یک ارتباط مثبت بین سود قبل از مالیات و نرخ موثر مالیاتی در بین شرکت‌های مستقل وجود دارد. یافته‌های آنها به نوعی دلالت بر وجود روابط مالی گسترده بین شرکت‌های عضو گروه تجاری بلژیک بود.

ژوفی­ماو همکاران (2006) گروه­های تجاری و تاثیر گروه­های تجاری بر عملکرد شرکت در اقتصادهای در حال توسعه را مورد بررسی قرار دادند. نمونه آماری تحقیق آنها شامل 1119 شرکت چینی پذیرفته شده در بورس­های شنزن و شانگهای طی سال 2004 بود. نتایج آنها حاکی از وجود یک رابطه مثبت بین اثر متقابل عضویت در گروه تجاری و وضعیت مالکیت با عملکرد شرکت بود. نتایج تحقیق آنها اشاره به نقش جایگزینی گروه­های تجاری در پر کردن شکاف­های مالکیتی شرکت‌ها در اقتصاد در حال توسعه چین دارد. این مفهوم اشاره به این موضوع دارد که گروه­های تجاری به مانند مالکان نهادی انگیزه و توانایی نظارت و سرپرستی کردن مدیران شرکت‌های وابسته به گروه تجاری را دارا می­باشند.

سمفانتراک (2002) با استفاده از نمونه­ای شامل 907 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تایلند برای دوره زمانی 1993 تا 1996 به بررسی بازارهای سرمایه داخلی در گروه­های تجاری پرداخت. نتایج تحقیق او حاکی از آن بود که متغیرهای کنترل گروه، اندازه گروه و واسطه­های درون گروهی، رابطه مستقیمی با تمایل به تسهیل تخصیص کارای منابع دارند. از آنجا که گروه­ها با کنترل مطلق، می‌توانند منابع را آزادانه در سرتاسر شرکت‌های عضو انتقال دهند، تخصیص کارا از منظر کنترل کننده اشاره بر این دارد که، هزینه نهایی وجوه در بین شرکت‌های عضو گروه یکسان است. او همچنین بیان کرد که تنوع صنعت، تاثیری بر انتقال منابع درون گروهی ندارد.

ورسچورن و دلف (1999) به بررسی تاثیر بدهی­ها و تضمین­های درون گروهی بر روی تصمیمات تأمین مالی شرکت‌ها پرداختند. نتایج تحقیق آنها حاکی از آن بود که وجود بدهی­های بین گروهی می‌تواند رابطه شرکت و بستانکاران خارج از گروه را بدتر کند. آنها دلیل این امر را، کاهش یافتن سطح بدهی­های خارج از گروه در گروه­های تجاری بیان کردند. آنها بیان کردند تضمین متقابل بدهی­ها توسط شرکت‌های عضو گروه می‌تواند این رابطه را بهبود بخشد و منجر به بالا رفتن سطح بدهی­های شرکت‌های عضو گروه تجاری گردد. به گفته آنها، بازارهای سرمایه داخلی نقش مهمی را در تامین مالی شرکت‌های عضو گروه تجاری در بلژیک بازی می‌کند.

فرضیه‌های پژوهش

بر اساس چارچوب ارائه شده در مبانی نظری، فرضیه­های پژوهش به صورت زیر بیان می‌شود:

1- بدهی­های درون گروهی شرکت‌های عضو گروه تجاری متنوع با شرکت‌های عضو گروه تجاری غیر متنوع تفاوت معناداری دارد.

2- بدهی­های درون گروهی شرکت‌های عضو گروه تجاری در صنایع مختلف با یکدیگر تفاوت معناداری دارد.

جامعه و نمونه آماری

جامعه آماری شامل کلیه شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران که از سال 80 تا 89 در بورس اوراق بهادار تهران بوده­اند می باشد. نمونه­ آماری با استفاده از روش نمونه­گیری حذفی انجام شده است. شرکت‌هایی که دارای ویژگی‌های زیر بودند انتخاب شده است:

1- برای محاسبه متغیرهای تحقیق و تجزیه و تحلیل، داده‌های ده سال متوالی در دسترس باشد.

2- نمونه شامل بانک ها، شرکت‌های بیمه، شرکت‌های سرمایه­گذاری و شرکت‌های واسطه­گری نمی شود، چون ترازنامه آنها با شرکت‌های غیر مالی تفاوت ساختاری دارد.

3- شرکت عضو گروه تجاری باشد.

براساس شرط اول و دوم، 127 شرکت در بازه زمانی 10 سال انتخاب گردید. سپس با رجوع به صورت‌های مالی آنها، شرکت‌های عضو گروه تجاری مشخص گردید. شرکتی عضو گروه تجاری محسوب می‌شود که خود دارای شرکت فرعی باشد یا شرکت تابعه شرکت دیگری باشد. پس از مشخص کردن شرکت‌های عضو گروه تجاری، آن دسته از شرکت‌ها که در این بازه زمانی هیچ­گاه جزء شرکت‌های عضو گروه تجاری نبودند حذف گردید. تعداد شرکت‌ها به 91 شرکت در بازه زمانی 10 سال تقلیل یافت. لازم به ذکر است که این شرکت‌ها بین 2 تا 10 سال عضو گروه تجاری بوده­اند. بنابراین در باقیمانده نمونه، سال‌هایی که شرکت‌ها در گروه تجاری عضویت نداشتند حذف گردید. برای استخراج میزان بدهی­های درون گروهی شرکت‌های عضو گروه تجاری، دسترسی به صورت‌های مالی و یاداشتهای پیوست صورت‌های مالی در این تحقیق دارای اهمیت می‌باشد. سال‌هایی که صورت‌های مالی آن موجود نبود حذف گردیده است. پس از اعمال این شرایط تعداد نمونه انتخابی به 806 سال-شرکت تقلیل یافت. از این تعداد نمونه، 501 سال شرکت مربوط به شرکت‌های عضو گروه تجاری متنوع می‌باشد و مابقی مربوط به شرکت‌های عضو گروه تجاری غیرمتنوع است. ما گروه تجاری متنوع را گروهی در نظر گرفتیم که شرکت‌های عضو آن در سه یا بیش از سه صنعت فعالیت کنند؛ در غیر اینصورت گروه را به عنوان گروه غیر متنوع در نظر گرفتیم.

روش تحقیق

این تحقیق، از جهت همبستگی و روش­شناسی تحقیق، از نوع شبه­تجربی و پس رویدادی در حوزه­ی تحقیقات اثباتی حسابداری است که با استفاده از اطلاعات واقعی صورت می­گیرد و چون می­تواند در فرایند استفاده از اطلاعات کاربرد داشته باشد، لذا نوعی تحقیق کاربردی است. روش پس­رویدادی روشی است که در آن، تحقیق با استفاده از اطلاعات گذشته و مطالعه روابط گذشته متغیر وابسته و متغیرهای مستقل به بررسی روابط بین آن­ها می­پردازد. به عبارت دیگر روش پس رویدادی روشی است که از روی اطلاعات گذشته و از روی معلول، به یافتن علت احتمالی می­پردازد. همچنین این پژوهش مبتنی بر اطلاعات واقعی صورت‌های مالی و یادداشت‌های همراه صورت‌های مالی شرکت‌هاست. در این تحقیق با برداشت مستقیم اطلاعات مورد نیاز از صورت‌های مالی و سایت سازمان بورس، مجموع داده­های مورد نیاز برای آزمون فرضیه­ها جمع آوری شده است. برای گروه بندی شرکت‌ها در صنایع مختلف طبقه بندی بورس در نظر گرفته شده است و همچنین برای مشخص کردن شرکت‌های عضو گروه تجاری و شرکت‌های مستقل از صورت‌های مالی شرکت‌ها استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS استفاده شده است.

روش پژوهش

در این بخش به تشریح روش برآورد استفاده شده در تجزیه و تحلیل می پردازیم. برای آزمون فرضیه اول تحقیق از آزمون مقایسه میانگین دو جامعه (T-Test) با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده شده است. برای انجام آزمون مقایسه میانگین دو جامعه ابتدا باید بررسی شود که آیا واریانس دو جامعه با یکدیگر برابر است یا خیر. به عبارت دیگر قبل از انجام آزمون مقایسه میانگین دو جامعه باید مشخص شود که آیا وارانس­های دو جامعه با یکدیگر برابر است یا خیر. برای انجام آزمون برابری واریانس، آزمون لوین مورد استفاده قرار گرفته است. دراین آزمون فرضیه صفر، تساوی واریانس گروه­های مختلف است. نرمال بودن یا نبودن در آزمون لوین اهمیتی ندارد و اگر دو نمونه یکسان نباشند، نیز می‌توان از این آزمون استفاده نمود. آماره آزمون لوین F فیشر می‌باشد (مومنی و فعال قیومی، 1390).

برای آزمون فرضیه دوم تحقیق از آزمون مقایسه میانگین چند جامعه (ANOVA) با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده شده است. فرضیه صفر و فرضیه یک در این آزمون به شرح ذیل است (مومنی و فعال قیومی، 1390):

 

دست­کم میانگین بدهی­های درون گروهی دو جامعه یکسان نیست

متغیر اصلی تحقیق

بدهی­های درون گروهی (In- Debts): با فرمول محاسبه بدهی­های درون­گروهی به کل بدهی­ها. لازم به ذکر است که بدهی درون گروهی، شامل تمام بدهی­های شرکت (شامل حسابهای پرداختنی، اسناد پرداختنی، وام پرداختنی، سود سهام پرداختنی و غیره) به شرکت‌های هم گروهش می‌باشد.

 

یافته­های تحقیق

آمار توصیفی

اطلاعات مربوط به آمار توصیفی متغیر­ مورد استفاده در آزمون فرضیات این تحقیق در نگاره شماره (1) منعکس گردیده است. اطلاعات مربوط به بدهی­های درون گروهی شرکت‌های عضو گروه تجاری تماماً از یاداشت­های پیوست صورت‌های مالی، مربوط به بدهی­ها، گردآوری شده است. با رجوع به یاداشت­های پیوست صورت‌های مالی، بدهی­های شرکت به شرکت‌های هم­گروهش استخراج شده است.

نگاره (1): بدهی­های درون گروهی شرکت‌های عضو گروه تجاری در صنایع و گروه­های تجاری متنوع و غیر متنوع

نوع صنعت یا گروه

تعداد مشاهدات

میانگین

انحراف معیار

حداقل

حداکثر

خودرو و ساخت قطعات

105

1510/0

1399/0

0

65/0

سیمان آهک گچ

72

0674/0

1296/0

0

55/0

مواد و محصولات دارویی

101

1205/0

1369/0

0

59/0

فلزات اساسی

68

1111/0

1124/0

0

40/0

مواد و محصولات شیمیایی

81

1085/0

1299/0

0

64/0

محصولات غذایی و آشامیدنی بجز قند و شکر

59

0514/0

0997/0

0

42/0

گروه تجاری متنوع

501

1344/0

1302/0

0

65/0

گروه تجاری غیر متنوع

305

0427/0

1182/0

0

77/0

همانطور که در نگاره (1) مشاهده می‌شود در بین صنایع، میانگین بدهی­های درون­گروهی در صنعت خودرو و ساخت قطعات 1510/ است و نشان دهنده این موضوع است که در صنعت خودرو و ساخت قطعات میزان روابط درون گروهی بین شرکت‌های عضو گروه تجاری بیش از دیگر صنایع است. همچنین میانگین بدهی­های درون گروهی در شرکت‌های عضو گروه تجاری متنوع 1344/0 است و حاکی از این است که در گروه­های تجاری متنوع به طور متوسط، 1344/0 از بدهی­های شرکت‌های عضو گروه مربوط به شرکت‌های هم­گروه است.

آزمون فرضیه­های تحقیق

در این بخش به بیان نتایج حاصل از آزمون فرضیات خواهیم پرداخت.

نتایج آزمون فرضیه­ اول

در مورد آزمون فرضیه اول، با توجه به نگاره (2)، از آنجایی که سطح معناداری مربوط به آزمون لوین 000/0 می باشد، فرض برابری واریانس جامعه تایید نمی‌شود و آزمون تساوی میانگین با فرض عدم برابری واریانس انجام می­پذیرد.

نگاره (2): نتایج آزمون لوین

آزمون تفاوت میانگین

F

سطح معنی داری

فرضیه اول

280/33

000/0

براساس نتایج نگاره (3)، سطح معنی داری مربوط به فرضیه اول برابر با 000/0 می باشد. بنابراین، فرض تساوی میانگین دو جامعه رد می شود. در نتیجه، بین نسبت بدهی­های درون گروهی گروه تجاری متنوع و غیر متنوع تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین با توجه به حد بالا و پایین آزمون تفاوت میانگین می‌توان نتیجه گرفت نسبت بدهی­های درون گروهی گروه تجاری متنوع نسبت به غیر متنوع بالاتر است. به عبارت دیگر می‌توان گفت که شرکت‌های عضو گروه­های تجاری متنوع، بواسطه تنوع و گستردگی فعالیتشان، روابط مالی و تجاری زیادی با یکدیگر دارند که باعث به وجود آمدن بدهی­های درون گروهی بیشتر نسبت به شرکت‌های عضو گروه تجاری غیرمتنوع می‌شود.

نگاره (3): نتایج آزمون تفاوت میانگین دو جامعه

آزمون تفاوت میانگین

آمارهt

درجه آزادی

سطح معناداری

حد بالا

حد پایین

تفاوت میانگین

انحراف معیار تفاوت

فرضیه اول

273/10-

059/690

000/0

0742/0-

1092/0-

0917/0-

0089/0

 

 

نتایج آزمون فرضیه­ دوم

برای بررسی آزمون فرضیه دوم، شش صنعت انتخاب شده است. در مورد آزمون فرضیه دوم، با توجه به نگاره (4) سطح معنی داری مربوط به فرضیه برابر با 000/0 می باشد. بنابراین، فرض تساوی میانگین چند جامعه رد می شود. در نتیجه، می‌توان گفت که بدهی­های درون گروهی شرکت‌های عضو گروه تجاری در صنایع مختلف با یکدیگر تفاوت معناداری دارد.

نگاره (4): نتایج آزمون ANOVA

فرضیه

منبع انحراف

مجموع مجذورات

درجه آزادی

میانگین

F

سطح معناداری

 

بین گروه­ها

009/11

5

202/2

457/119

000/0

فرضیه دوم

درون گروه­ها

773/8

476

018/0

 

 

 

جمع

782/19

481

 

 

 

نتیجه‌گیری

گروه­های تجاری دارای خصوصیات منحصر به فردی هستند که می‌توانند با استفاده از این خصوصیات در جهت حداکثر ساختن منافع خود قدم بردارند. عضویت در گروه تجاری می‌تواند منجر به تسهیل در تأمین مالی شرکت‌های عضو گروه شود. با عضویت شرکت‌ها در گروه تجاری امکان استقراض از اعضای گروه راحت­تر است و به بیان دیگر شرکت‌ها با سهولت بیشتری می توانند از شرکت مادر یا سایر اعضای گروه تأمین مالی نمایند. همچنین شرایط استقراض از شرکت‌های هم­گروه به مراتبط آسان­تر از استقراض از موسسات مالی، بانک‌ها و دیگر شرکت‌ها است. همانگونه که اعضای یک خانواده برای رشد و تعالی خانواده خود از یکدیگر حمایت و پشتیبانی می‌کنند، در گروه­های تجاری نیز شرکت‌های عضو گروه از یکدیگر حمایت کرده و شرایط آسان­تری را در روابط مالی و تجاری در نظرخواهند گرفت.

نمونه تحقیق با در نظر گرفتن شرایط پیش­گفته، برای آزمون فرضیه­های تحقیق انتخاب گردید و با توجه به تعاریف، گروه تجاری متنوع و غیر متنوع تعیین شد. گروه تجاری متنوع، گروهی است که شرکت‌های عضو آن در سه یا بیش از سه صنعت فعالیت کنند؛ در غیر اینصورت گروه به عنوان گروه غیر متنوع شناخته می‌شود. برای آزمون فرضیه­های تحقیق، نسبت بدهی­های درون­گروهی با فرمول محاسبه بدهی­های درون­گروهی به کل بدهی­ها، محاسبه شد. نتایج آزمون فرضیه اول نشان می دهد که شرکت‌های عضو گروه تجاری متنوع نسبت به غیر متنوع دارای نسبت بدهی­های درون­گروهی بیشتری هستند. به عبارت دیگر می‌توان گفت که نتیجه این آزمون حاکی از این است که شرکت‌های عضو گروه­های تجاری متنوع، بواسطه تنوع و گستردگی فعالیتشان، روابط مالی و تجاری زیادی با یکدیگر دارند که باعث به وجود آمدن بدهی­های درون گروهی بیشتر نسبت به شرکت‌های عضو گروه تجاری غیرمتنوع می‌شود.

همچنین نتایج فرضیه بعدی نشان داد که نوع صنعت عامل تاثیر گذاری بر نسبت بدهی­های درون گروهی است. نتایج حاکی از این است که در صنایع مختلف به دلیل تفاوت در میزان و شدت روابط مالی درون گروهی، سطح استقراضات درون­گروهی با یکدیگر تفاوت دارد و میزان و شدت روابط مالی درون گروهی در صنایع، تابع خصوصیات آن صنعت است. به عبارت دیگر در صنایعی که تلفیق شرکت‌ها در گروه­های تجاری بیشتر به صورت عمودی است، انتظار بر این است که روابط مالی قابل توجهی با یکدیگر داشته باشند. زیرا در اینگونه تلفیق، شرکت‌ها مکمل یکدیگر هستند و فعالیت آنها مانند زنجیره­ای به هم­پیوسته است. به عبارت دیگر در صنایعی که شرکت‌های عضو گروه در آن به صورت عمودی تلفیق شده­اند، تولیدات یک شرکت، مواد اولیه شرکت بعد را تامین می‌کند که این امر باعث رونق یافتن روابط مالی درون گروهی می‌شود. از آنجایی که یکی از اهداف اصلی مدیران شرکت‌ها، تامین مالی آسان و رفع محدودیت­ها و درماندگی مالی است، عضویت در گروه­های تجاری می‌تواند گزینه مناسبی برای رسیدن به این هدف باشد. زیرا با عضویت در گروه تجاری، شرکت به یک بازار سرمایه داخلی متشکل از شرکت‌های عضو گروه با شرایط استقراض آسان­تر نسبت به بازارهای سرمایه خارجی دسترسی پیدا می‌کند و می‌تواند نیازهای تامین مالی خود را آسان­تر از بازارهای سرمایه خارجی برآورده سازد. همچنین اگر شرکت برای تامین مالی به بازارهای سرمایه خارجی متوسل شود، شرکت‌های هم­گروهش با تضمین بدهی او، مشکلات شرکت را در اینگونه تامین مالی­ها تا حدی برطرف می‌کنند. وجود بازار سرمایه داخلی در گروه­های تجاری، می‌تواند محرکی برای تلفیق بیشتر شرکت‌ها در جهت رفع نیازهای مالی باشد.

محدودیت‌های تحقیق

  1. در این تحقیق شرکتی­عضو گروه تجاری محسوب می­شد که دارای شرکت فرعی باشد یا شرکت تابعه یک شرکت دیگر باشد و این معیار با استفاده از درصد مالکیت تعیین گردیده است. این احتمال وجود دارد که در بعضی از شرکت‌ها، درصد مالکیت نمایان­گر کنترل نباشد.
  2. برخی از شرکت‌ها در متن صورت‌های مالی و یاداشت­های پیوست صورت‌های مالی خود، بدهی­های درون گروهی را به صورت روشن و واضح افشا نکرده بودند که این باعث مشکل در امر محاسبه بدهی­های درون گروهی می­شد.

توصیه برای تحقیقات آتی

حجم زیادی از شرکت‌های بورسی ایران در گروه­های تجاری عضویت دارند و تاکنون تحقیقات زیادی در زمینه گروه­های تجاری در ایران صورت نگرفته است. با توجه به تفاوت تئوریک گروه­های تجاری و شرکت‌های مستقل، پیشنهاد می‌شود که در زمینه محدودیت­های مالی و حساسیت­های جریانات نقدی عملیاتی و سرمایه گذاری در گروه­های تجاری، تاثیر گروه­های تجاری بر عملکرد شرکت‌های عضو و سیاستهای کاهش مالیات در گروه­های تجاری تحقیقات صورت پذیرد.

مؤمنی، منصور و فعال قیومی، علی. (1389). تحلیل­های آماری با استفاده SPSS، تهران، انتشارات علم و دانش.
Almeida, H &Kim, Ch. (2012). Internal Capital Markets in Business Groups: Evidence from the Asian Financial Crisis, National Bureau of Economic Research, Available at SSRN: http://ssrn. com/ abstract=1928179.
Beuselinck, Ch. & Deloof, M. (2006). Business groups, tax and accruals management, discussion paper, Tilburg University.
Chang, S. J. & Hong, J. (2000). Economic performance of group affiliated companies in Korea: intragroup resource sharing and internal business transactions, Academy of Management Journal, 43 (3) , 429-448.
Dewenter, K. L. & Warther, V. A. (1998). Dividends, asymmetric information and agency conflicts: evidence from a comparison of the dividend policies of Japanese and U. S. firms, Journal of Finance, 53 (3) , 879-904.
Granovetter, M. (1994). Business Groups, in Handbook of Economic Sociology, ed. by N. Smelser, and R. Swedberg, chap. 18. Princeton University Press, Princeton.
Hoshi, T. , Kasyap, A. & Scharfstein, D. (1990). Bank Monitoring and Investment: Evidence from the Changing Structure of Japanese Corporate Banking Relationship. University of Chicago Press.
Keister, L. (2000). Chinese Business Groups: The Structure and Impact of Interfirm Relations during Economic Development, Oxford University Press.
Kester, C. (1992). Industrial Groups as Systems of Contractual Governance, Oxford Review of Economic Policy, 8, 24–44.
Khanna, T. & Yafeh, Y. (2005). Business Groups and Risk Sharing Around the World, Journal of Business, 78, 301–340.
Leff, N. H. (1978). Industrial organization and entrepreneurship in the developing countries: the economic group, Economic Development and Cultural Change, 26 (4) , 661-675.
Ma, X. , Yao, X. & Xi, Y. (2006). Business group affiliation and firm performance in a transition economy: A focus on ownership voids, Asia Pacific Journal of Management, 23, 467-483.
Manos, R. , Murinde, V. & Green, C. J. (2007). Leverage and business groups: evidence from Indian firms, Journal of Economics and Business, 59, 443-465.
Samphantharak, K. (2002). Internal Capital Markets in Business Groups, Working paper, Department of Economics, The University of Chicago.
Shin, H. & Park, Y. S. (1999). Financing Constraints and Internal Capital Markets: Evidence from Korean Chaebols, Journal of Corporate Finance, 5, 169–191.
Van der molen, R. & Lensink, R. (2005). Group Affiliation and Firm Risk: Evidence from Indian Stock Returns, working paper, University of Groningen.
Van der molen, R. (2005). Capital Allocation in Indian Business Groups. Who Benefits, Who Loses?, working paper, University of Groningen.
Verschueren, I. & Deloof, M. (1999). Intragroup debt, Intragroup Guarantees, and the Capital Structure of Belgian Firms, Working paper, Free University of Brussels.