Document Type : Research Paper
Authors
Abstract
Keywords
1- مقدمه
در مدلهای سنتی رفتار هزینهها در حسابداری مدیریت، هزینههای متغیر نسبت به تغییرات حجم فعالیت بهطور متناسب افزایش یا کاهش مییابند. به این معنا که بزرگی تغییرات در هزینهها تنها به بزرگی تغییرات در حجم فعالیت وابسته است و جهت تغییرات در حجم فعالیت، تأثیری بر بزرگی تغییرات در هزینهها ندارد (هیلتون، 1997). اما نتایج پژوهشهای برخی از پژوهشگران در سالهای اخیر بیانگر آن است که میزان افزایش در هزینهها هنگام افزایش در سطح فعالیت، بیشتر از میزان کاهش در هزینهها، هنگام کاهش در حجم فعالیت است. این رفتار هزینه به چسبندگی هزینهها معروف شده است (اندرسون و همکاران، 2003). فرضیههای مختلفی در ارتباط با علت رخداد چنین رفتار چسبندهای در هزینهها وجود دارد. مطابق یکی از فرضیههای ارائه شده، چسبندگی هزینهها نتیجه تصمیمات آگاهانه مدیران است. هنگامی که فروش کاهش مییابد، برخی از مدیران این کاهش را موقتی تصور کرده و انتظار بازگشت فروش به سطح قبلی را در آینده نزدیک دارند. بنابراین در تصمیمی آگاهانه، منابع مربوط به فعالیتهای عملیاتی را در دورههای کاهش فروش حفظ میکنند. زیرا اگر منابع در پاسخ به کاهش فروش حذف شده و در دورههای افزایش فروش، مجدد تحصیل شوند، هزینههای شرکت در بلند مدت افزایش مییابد (اینگرام و همکاران، 1997). در همین راستا مطابق استدلال اندرسون و همکاران (2003)، چسبندگی هزینهها به این علت رخ میدهد که مدیران، منابع مرتبط با فعالیتهای عملیاتی را به طور سنجیده تعدیل میکنند. زمانی که مدیران کاهش فروش را موقتی پیشبینی کرده و انتظار بازگشت فروش به سطح قبلی را دارند، حذف منابع متناسب با کاهش فروش و تحصیل مجدد آن در آینده، به افزایش هزینهها و در نتیجه کاهش سود در بلند مدت منجر میشود. در مقابل باوجود آنکه حفظ منابع اضافی در دورههای کاهش فروش، به تحمل هزینههای بیشتر و درنتیجه کاهش سود دوره جاری منجر میشود، موجب کاهش هزینهها و افزایش سود در بلند مدت میشود (اندرسون و لانن، 2007). در دورههای کاهش فروش، چنان چه مدیران افزایش فروش آتی را زیاد پیشبینی کنند، منابع بیشتری را برای بهرهگیری از افزایش تقاضا حفظ میکنند. زیرا در صورت کاهش منابع، شرکت به هنگام افزایش فروش منابع کافی در اختیار نخواهد داشت که این به از دست دادن فرصتها منجر میشود. بنابراین در صورت کاهش فروش در دوره جاری، هر چه پیشبینی مدیریت از افزایش فروش دوره آتی با خوشبینی بیشتری همراه باشد، نشان میدهد کاهش فروش از نظر مدیریت، موقتیتر است. به همین دلیل منابع بیشتری به منظور آمادگی برای افزایش فروش در آینده حفظ میکنند. پژوهشگران عوامل متعددی را در پیشبینی مدیریت از میزان فروش دوره آتی دخیل میدانند. در همین راستا بنکر و همکاران (2013) تغییرات مثبت فروش دورههای قبل را به عنوان عاملی مؤثر در پیشبینی مدیریت از فروش آتی میدانند. همچنین آنها معتقدند چنان چه در دوره قبل، شرکت با افزایش فروش مواجه شده باشد، سطح زیادی از منابع عملیاتی را به کار گرفته است، حال در صورتی که فروش دوره جاری کاهش یابد، حجم زیادی از این منابع بلا استفاده خواهند ماند و به دنبال آن منابع مذکور به دوره جاری منتقل میشود، و در صورتی که مدیریت به افزایش فروش دورههای آتی خوشبین باشد، سعی بر حفظ منابع بلا استفاده فعلی دارد. درنتیجه علی رغم کاهش فروش دوره جاری، هزینههای عملیاتی این دوره کاهش چندانی پیدا نخواهند کرد و شدت چسبندگی هزینه افزایش خواهد یافت. هدف پژوهش حاضر بررسی آن است که آیا افزایش فروش دورههای قبل، شدت چسبندگی هزینههای عمومی، اداری و فروش و بهای تمام شده کالای فروش رفته را افزایش خواهد داد؟
2- پیشینه پژوهش
بنکر و همکاران (2013) در پژوهش خود تأثیر افزایش فروش دورههای قبل را بر شدت چسبندگی هزینهها مورد آزمون قرار دادند. آنها به این نتیجه دست یافتند که افزایش درآمد فروش در دورههای قبل باعث افزایش شدت چسبندگی در هزینههای عمومی، اداری و فروش و بهای تمام شده کالای فروش رفته دوره جاری خواهد شد.
یاسوکاتا و کاجیورا (2011) به بررسی ارتباط تصمیمات سنجیده مدیران با چسبندگی هزینهها پرداخته و نشان دادند اگر مدیران انتظار افزایش فروش در آینده داشته باشند، چسبندگی هزینهها افزایش مییابد. نتایج این مطالعه همچنین نشان داد، میزان خوشبینی مدیران در پیشبینی فروش آتی، رابطه معناداری با چسبندگی بهای تمام شده فروش ندارد. اما با چسبندگی هزینههای فروش، اداری و عمومی ارتباط مثبت دارد.
ویس(2010) به بررسی رابطه رفتار هزینه و پیشبینی سود تحلیلگران پرداخت. نتایج نشان میدهد که دقت پیشبینی سود توسط تحلیلگران در شرکتهایی که هزینهها چسبندگی کمتری دارند، نسبت به شرکتهایی که چسبندگی بیشتری دارند بالاتر است. و چسبندگی هزینهها بر اولویتهای تحلیلگران و نظر سرمایهگذاران درباره ارزش شرکت تأثیر میگذارد.
سابرامانیام و ویدنمایر (2003) در پژوهش خود، چسبندگی هزینهها را در خصوص بهای تمام شده کالای فروش رفته تأیید کردند، و این خاصیت را به رفتارهای مدیریت نسبت دادند. همچنین آنها دریافتند که سطح چسبندگی هزینهها، تحت تأثیر شرایط اقتصادی است. آنها با بررسی تأثیر شدت نوسانهای فروش دریافتند که هزینههای توزیع، فروش، اداری و عمومی و بهای تمام شده کالای فروش رفته، وقتی تغییرات جزئی (کمتر از 10 درصد) باشد، از چسبندگی برخوردار نمیشوند. اما این هزینهها زمانی که با تغییرات قابل ملاحظه در فروش (بیش از 10 درصد) مواجه شود، از چسبندگی برخوردار میگردد.
اندرسون و همکاران (2003) در پژوهشی به بررسی رفتار هزینههای توزیع، فروش، اداری و عمومی در بین 7629 شرکت آمریکایی در طول بیست سال پرداختند. یافتههای پژوهش مذکور نشان داد که بهطور میانگین، با افزایش یک درصدی در فروش، هزینههای توزیع، فروش، اداری و عمومی 55 درصد افزایش مییابد، در حالی که با کاهش یک درصدی فروش، کاهش 35 درصدی در هزینهها پدید میآید.
بهار مقدم و کاووسی (1392) در پژوهش خود به بررسی عدم تقارن زمانی سود ناشی از محافظهکاری و چسبندگی هزینهها پرداختند. نتایج آنها نشان داد در صورتی که هنگام برآورد محافظهکاری مشروط، اثر متقابل چسبندگی هزینهها لحاظ شود، میزان محافظهکاری برآوردی با استفاده از معیار نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری، 14 درصد و با استفاده از معیار اهرم 9 درصد کاهش مییابد که حاکی از آن است که در برآورد میزان محافظهکاری مشروط، در نظر گرفتن اثر متقابل چسبندگی هزینهها ضروری است.
نمازی و همکاران (1391) به بررسی تحلیل بنیادی رفتار چسبندهی هزینهها بر بهای تمام شده با تأکید بر دامنهی تغییرات در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. نتایج پژوهش آنان نشان داد که رفتار چسبندهی هزینههای عمومی، اداری و فروش، بهای تمام شده کالای فروش رفته و مجموع هزینههای عمومی، اداری و فروش، بهای تمام شده کالای فروش رفته در بازار سرمایه ایران وجود دارد.
بلو وهمکاران (1391) به بررسی رابطه بین دیدگاه مدیریت و چسبندگی هزینه پرداختند. بر اساس نتایج پژوهش حاضر که بر اساس اطلاعات شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران برای دوره 5 ساله از سال 1384-1388 انجام شده است، نشان داد زمانی که مدیران به فروش در آینده خوشبین هستند، شدت چسبندگی هزینهها افزایش مییابد. کردستانی و مرتضوی (1391) به بررسی تأثیر تصمیمات سنجیده مدیران بر چسبندگی هزینهها پرداختند. آنها از پیشبینی فروش توسط مدیریت به عنوان نشانه انتظارات مدیریت استفاده کرده و فرضیه تصمیمات سنجیده را در مورد بهای تمام شده فروش و هزینههای فروش، اداری و عمومی به طور تجربی آزمون کردند. نتایج نشان داد که انتظار افزایش فروش آتی توسط مدیریت موجب کاهش چسبندگی بهای تمام شده فروش میشود. و هر چه این خوشبینی بیشتر باشد چسبندگی بهای تمام شده فروش بیشتر کاهش مییابد. اما خوشبینی مدیریت، چسبندگی هزینههای فروش، عمومی و اداری را افزایش میدهد.
نمازی و دوانی پور (1389) به بررسی رفتار چسبندگی هزینه در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند آنها در تحقیق خود سؤالهای 1) آیا هزینههای عمومی، اداری و فروش چسبنده هستند؟ 2) و در صورت وجود چسبندگی، شدت چسبندگی هزینهها چگونه است؟ را مورد بررسی قرار دادند. نتایج پژوهش نشان داد که رفتار چسبندگی در هزینههای اداری، عمومی و فروش وجود دارد. همچنین نتایج آنها نشان داد که شدت چسبندگی هزینهها در دورههایی که دوره قبل آن کاهش درآمد رخ داده است، کمتر است.
3- فرضیههای پژوهش
با توجه به مطالب بیانشده، این پژوهش دارای فرضیههای زیر است:
1- شدت چسبندگی هزینههای عمومی، اداری و فروش در دورههایی که در دوره قبل آن افزایش درآمد رخداده است، بیشتر است.
2- شدت چسبندگی بهای تمام شده کالای فروش رفته در دورههایی که در دوره قبل آن افزایش درآمد رخداده است، بیشتر است.
3- شدت چسبندگی هزینههای عمومی، اداری و فروش در دورههایی که در دو دوره قبل آن بهصورت متوالی افزایش درآمد رخداده است، بیشتر است.
4- شدت چسبندگی بهای تمام شده کالای فروش رفته در دورههایی که در دو دوره قبل آن بهصورت متوالی افزایش درآمد رخداده است، بیشتر است.
4- جامعه آماری، روش نمونهگیری و حجم نمونه
جامعۀ آماری این پژوهش شامل شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1391-1379 میباشد. جهت اندازهگیری تغییرات فروش دورههای قبل به اطلاعات سه سال قبل از بازۀ زمانی انتخابشده نیاز میباشد. ازاینرو قلمرو زمانی این پژوهش به دورۀ دهساله 1382 تا 1391 محدود شده است. در این پژوهش به منظور نمونهگیری از روش نمونهگیری هدفمند (حذف سامانمند) استفاده شده است، بدین منظور کلیۀ شرکتهای جامعۀ آماری که دارای شرایط زیر بودهاند به عنوان نمونه انتخاب و بقیه حذفشدهاند:
1- نام شرکت تا پایان سال 1378 در فهرست شرکتهای پذیرفتهشده در بورس درج شده باشد.
2- به منظور قابل مقایسه بودن اطلاعات، پایان سال مالی شرکتها منتهی به 29 اسفند باشد.
3- در دورۀ مورد نظر تغییر سال مالی نداده باشد.
4- نماد معاملاتی شرکت به تابلوی غیر رسمی بورس منتقل نشده باشد.
5- جزء شرکتهای سرمایهگذاری، بیمه، هلدینگ، بانک و لیزینگ نباشد.
6-اطلاعات مالی شرکت، طی دورۀ مورد مطالعه در دسترس باشد.
با اعمال شرایط مذکور از بین شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، تعداد 104 شرکت (1040 شرکت- سال) به عنوان نمونۀ آماری این پژوهش انتخاب شد.
5- روش پژوهش
5-1- نوع مطالعه و ابزار گردآوری دادهها و اطلاعات
این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی است. همچنین این پژوهش از لحاظ ماهیت توصیفی علی است. به منظور گردآوری اطلاعات مربوط به مبانی نظری پژوهش از روش مطالعه کتابخانهای استفاده شده است. در این پژوهش دادههای اولیه با استفاده از متن صورتهای مالی، اطلاعات موجود در نرم افزار اطلاعاتی رهآورد نوین و بانک اطلاعاتی سازمان بورس و اوراق بهادار استخراج شده است. پس از جمعآوری اطلاعات موردنیاز، از نرمافزار صفحه گستردۀ اکسل جهت طبقهبندی و محاسبۀ متغیرها استفاده گردید و در نهایت اطلاعات حاصل با استفاده از نرمافزار اقتصادسنجی Eviews6 و stata11 مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت.
5-2- آزمون فرضیهها
با استفاده از مدل زیر که توسط اندرسون و همکاران (2003) ارائهشده است، میتوان چگونگی رفتار هزینهها نسبت به تغییرات سطح فروش را در دورههای افزایش و کاهش درآمد به طور جداگانه ارزیابی کرد.
که در آن:
Lncosti,t Δ: لگاریتم تغییرات در هزینههای شرکت i در سال t نسبت به سال t-1.
Lnsalesi,tΔ: لگاریتم تغییرات در درآمد فروش شرکت i در سال t نسبت به سال t-1.
Di,t: متغیر مجازی است که اگر شرکت i در سال t نسبت به سال t-1 با کاهش فروش مواجه شده باشد، برابر 1، و در غیر این صورت، برابر صفر خواهد بود.
مدل شماره (1) تنها تغییرات فروش را در سال t نسبت به سال t-1 نشان میدهد. بر این اساس همانند پژوهش بنکر و همکاران (2013) از مدل شماره (2) که مدل شماره (1) را بسط داده است، جهت اندازهگیری تغییرات فروش در سال t-1 نسبت به سال t-2 استفاده شده است.
(2)
که در آن:
Ii,t-1: متغیر مجازی است که اگر شرکت i در سال t-1 نسبت به سال t-2 با افزایش فروش مواجه شده باشد، برابر 1، و در غیر این صورت برابر صفر خواهد بود.
سایر متغیرها در قسمت قبل تعریفشده است.
ضریب 1β درصد افزایش در هزینهها را در نتیجه 01/0 افزایش در درآمد فروش نشان میدهد. علاوه بر این با توجه به اینکه ضریب Di,tدر زمان کاهش فروش برابر 1 است، ضریب 2β در شرایط کاهش فروش منفی و در غیر این صورت برابر صفر است. بنابراین مجموع ضرایب 2β+1β بیانگر نرخ کاهش هزینهها در نتیجه کاهش یک درصدی در فروش است. ضریب 4β نشان دهنده تأثیر افزایش فروش در دوره t-1 و کاهش فروش در دوره t است. در صورتی که این ضریب منفی باشد نشان دهنده افزایش شدت چسبندگی در حالتی است که شرکت در دوره t-1 با افزایش فروش مواجه شده باشد. جهت آزمون فرضیههای اول و دوم به ترتیب هزینههای عمومی اداری، فروش و بهای تمام شده کالای فروش رفته به عنوان متغیر وابسته قرار میگیرند و در صورتی که 4β دارای ضریب منفی باشد، فرضیههای اول و دوم پذیرفته خواهند شد.
جهت آزمون فرضیههای سوم و چهارم، از مدل شماره (3) که از پژوهش بنکر و همکاران (2013) اقتباس گردیده است استفاده میشود. مدل شماره (3) بر خلاف مدلهای شماره (1) و (2) افزایش درآمد در دوره t-2 نسبت به دوره t-3 را نیز نشان میدهد.
(3)
که در آن:
Ii,t-2: متغیر مجازی است که اگر شرکت i در سال t-2 نسبت به سال t-3 با افزایش فروش مواجه شده باشد برابر 1، و در غیر این صورت برابر صفر خواهد بود.
سایر متغیرها در قسمت قبل تعریف شده است.
ضریب 4β در این مدل نشان دهنده تأثیر افزایش فروش در دورههای t-1 وt-2 بر شدت چسبندگی هزینهها خواهد بود. در صورتی که این ضریب منفی باشد نشان دهنده افزایش شدت چسبندگی در حالتی است که شرکت در هر دو دوره t-1 و t-2 با افزایش فروش مواجه شده باشد. جهت آزمون فرضیههای سوم و چهارم به ترتیب هزینههای عمومی اداری، فروش و بهای تمام شده کالای فروش رفته به عنوان متغیر وابسته قرار میگیرند و در صورتی که 4β دارای ضریب منفی باشد، فرضیههای سوم و چهارم پذیرفته خواهند شد.
6- یافتههای پژوهش
6-1- آمار توصیفی متغیرهای پژوهش
نگاره (1) نتایج آمار توصیفی متغیرهای پژوهش را نشان میدهد که بیانگر پارامترهای توصیفی برای هر متغیر به صورت مجزا است. این پارامترها عمدتاً شامل اطلاعات مربوط به شاخصهای مرکزی، نظیر مقدار حداقل، حداکثر، میانگین، میانه و همچنین اطلاعات مربوط به شاخصهای پراکندگی نظیر انحراف معیار است.
نگاره (1): آمار توصیفی متغیرهای پژوهش (میلیون ریال)
متغیر |
میانگین |
میانه |
حداکثر |
حداقل |
انحراف معیار |
فروش |
1766564 |
319632 |
107420961 |
17539 |
7597472 |
هزینههای عمومی اداری و فروش |
95328 |
20241 |
5998624 |
1428 |
384520 |
بهای تمام شده کالای فروش رفته |
1414171 |
222896 |
91567956 |
16434 |
6501951 |
6-2- نوع دادهها و آزمون فروض کلاسیک رگرسیون
در این پژوهش به منظور آزمون فرضیهها از روش دادههای ترکیبی استفادهشده است. در دادههای ترکیبی به منظور انتخاب بین دادههای تابلویی و دادههای تلفیقی از آزمون F لیمر استفاده میشود. نتایج این آزمون در نگاره شمارۀ (2) نشان دادهشده است. همچنین به منظور انتخاب بین الگوی اثرات ثابت و الگوی اثرات تصادفی از آزمون هاسمن استفاده میشود. با توجه به نگاره شماره (2) و ازآنجاکه دادههای این پژوهش، از نوع دادههای تلفیقی است، نیازی به انجام آزمون هاسمن نیست. برای برآورد پارامترهای مدلهای رگرسیون، آزمون فروض کلاسیک از اهمیت ویژهای برخوردار است. ازجمله مهمترین این فروض، فرضهای مربوط به بررسی مانایی متغیرها، عدم وجود خودهمبستگی، عدم وجود هم خطی و عدم وجود ناهمسانی واریانس بین باقیماندههای مدل میباشد. به منظور تشخیص مانایی متغیرها از آزمونهای لوین چو و فیشر استفاده شده است. نتایج این دو آزمون حاکی از مانایی متغیرهای پژوهش است. به منظور تشخیص وجود خود همبستگی بین باقیماندهها، از آزمون دوربین واتسون (DW) استفاده شد. مقدار این آماره برای مدلهای پژوهش، حاکی از نبود خودهمبستگی بین باقیماندههاست. در خصوص بررسی هم خطی نیز قابل ذکر است که بااینکه استفاده از دادههای ترکیبی، خود یکی از روشهای جلوگیری از بروز هم خطی است، اما برای بررسی وجود احتمالی هم خطی از روش بررسی نسبتهای R2 و t (R2 بالا اما آمارههای t بیمعنی باشند) استفادهشده است. نتایج این بررسیها نشان داد که بین متغیرهای مستقل مدلهای مورد آزمون، هم خطی وجود ندارد.
نگاره (2): نتایج آزمون F لیمر مدلهای پژوهش
مدل |
متغیر وابسته |
آزمون F لیمر |
||
آماره |
احتمال |
نتیجه آزمون |
||
مدل 1 |
عمومی اداری و فروش |
400/0 |
99/0 |
تلفیقی |
مدل 1 |
بهای تمام شده کالای فروش رفته |
536/0 |
99/0 |
تلفیقی |
مدل 2 |
عمومی اداری و فروش |
403/0 |
99/0 |
تلفیقی |
مدل 2 |
بهای تمام شده کالای فروش رفته |
500/0 |
99/0 |
تلفیقی |
به منظور بررسی وجود ناهمسانی واریانس بین باقیماندهها، از آزمون LRاستفاده شد. نتایج این آزمون در نگاره شمارۀ (3) نشان دادهشده است.
نگاره (3): نتایج آزمون LR مدلهای پژوهش
مدل |
متغیر وابسته |
آزمون LR |
||
آماره |
احتمال |
نتیجه آزمون |
||
مدل 1 |
عمومی اداری و فروش |
36/683 |
0000/0 |
GLS |
مدل 1 |
بهای تمام شده کالای فروش رفته |
57/561 |
0000/0 |
GLS |
مدل 2 |
عمومی اداری و فروش |
84/687 |
0000/0 |
GLS |
مدل 2 |
بهای تمام شده کالای فروش رفته |
67/591 |
0000/0 |
GLS |
6-3- تجزیهوتحلیل نتایج
آزمون فرضیه اول
نگاره (4) نتایج حاصل از آزمون این فرضیه را با استفاده از روش رگرسیون چند متغیره و دادههای ترکیبی نشان میدهد. با توجه به نتایج ضریب 1β برآورد شده برای همه شرکتها 32/0 است و این بیانگر آن است که با افزایش 01/0 درآمد فروش، هزینههای عمومی اداری و فروش 32/0 افزایش مییابد. همچنین ضریب 2β برابر11/0- است. منفی بودن ضریب 2β نشان از رفتار چسبنده هزینههای اداری عمومی و فروش دارد، اما این ضریب از لحاظ آماری معنادار نیست. از سوی دیگر علامت ضریب 4β در سطح خطای 05/0 منفی است. این بدان معنی است که افزایش فروش در دوره t-1، موجب افزایش شدت چسبندگی در هزینههای عمومی اداری و فروش میشود. بنابراین با توجه به نتایج مندرج در نگاره (4) و در سطح اطمینان 95/0 فرضیه نخست این پژوهش رد نخواهد شد.
نگاره (4): نتایج آزمون فرضیه اول
متغیر |
ضرایب |
انحراف معیار |
آمارهt |
سطح معناداری |
0α |
03/0 |
01/0 |
05/7 |
0000/0 |
LnsalesΔ |
32/0 |
05/0 |
17/6 |
0000/0 |
Dt× ΔLnsales |
11/0- |
09/0 |
18/1- |
2374/0 |
It-1×Δlnsales |
16/0 |
05/0 |
27/3 |
0011/0 |
It-1×Dt×Δlnsales |
17/0- |
09/0 |
05/2- |
0409/0 |
ضریب تعیین 20/0 |
آماره F (احتمال) 27/68 (0000/0) |
|||
آماره دوربین واتسون26/2 |
تعداد مشاهدات 1040 |
آزمون فرضیه دوم
نگاره (5) نتایج حاصل از آزمون این فرضیه را با استفاده از روش رگرسیون چند متغیره و دادههای ترکیبی نشان میدهد. با توجه به نتایج ضریب 1β برآورد شده برای همه شرکتها 93/0 است و این بیانگر آن است که با افزایش 01/0 درآمد فروش، بهای تمام شده کالای فروش رفته 93/0 افزایش مییابد. همچنین ضریب 2β برابر 18/0- است. منفی بودن ضریب 2β نشان از رفتار چسبنده بهای تمام شده کالای فروش رفته دارد، زیرا 1β >2β+ 1β خواهد بود و این بدان معنی است که با کاهش 01/0 درفروش، بهای تمام شده کالای فروش رفته، 75/0 (75/0=18/0-93/0) کاهش مییابد. به عبارت دیگر به ازای 01/0 کاهش فروش، بهای تمام شده 18/0 چسبندگی دارد. از سوی دیگر علامت ضریب 4β در سطح خطای 01/0 مثبت است. این بدان معنی است که افزایش فروش در دوره t-1، موجب کاهش شدت چسبندگی در بهای تمام شده کالای فروش رفته در دوره t میشود. بنابراین با توجه به نتایج مندرج در نگاره (5) و در سطح اطمینان 99/0 فرضیه دوم این پژوهش رد خواهد شد.
نگاره (5): نتایج آزمون فرضیه دوم
متغیر |
ضرایب |
انحراف معیار |
آمارهt |
سطح معناداری |
0α |
01/0 |
01/0 |
94/3 |
0001/0 |
LnsalesΔ |
93/0 |
03/0 |
81/37 |
0000/0 |
Dt× ΔLnsales |
18/0- |
05/0 |
83/3- |
0001/0 |
It-1× Δlnsales |
04/0- |
03/0 |
41/1- |
1578/0 |
It-1 ×Dt×Δlnsales |
30/0 |
06/0 |
19/5 |
0000/0 |
ضریب تعیین 82/0 |
آماره F (احتمال) 1233 (0000/0) |
|||
آماره دوربین واتسون 09/2 |
تعداد مشاهدات 1040 |
آزمون فرضیه سوم
نگاره (6) نتایج حاصل از آزمون این فرضیه را با استفاده از روش رگرسیون چند متغیره و دادههای ترکیبی نشان میدهد. علامت ضریب 4β در سطح خطای 01/0 منفی است. این بدان معنی است که افزایش فروش در دوره t-1، وt-2، به صورت متوالی موجب افزایش شدت چسبندگی در هزینههای عمومی اداری و فروش در دوره t میشود. بنابراین با توجه به نتایج مندرج در نگاره (6) و در سطح اطمینان 99/0 فرضیه سوم این پژوهش رد نخواهد شد.
نگاره (6): نتایج آزمون فرضیه سوم
متغیر |
ضرایب |
انحراف معیار |
آمارهt |
سطح معناداری |
0α |
03/0 |
005/0 |
88/6 |
0000/0 |
LnsalesΔ |
36/0 |
04/0 |
26/9 |
0000/0 |
Dt× ΔLnsales |
12/0- |
07/0 |
66/1- |
0955/0 |
It-1×It-2 ×Δlnsales |
13/0 |
04/0 |
05/3 |
0023/0 |
It-1×It-2 ×Dt×Δlnsales |
23/0- |
09/0 |
66/2- |
0080/0 |
ضریب تعیین 21/0 |
آماره F (احتمال) 36/68 (000/0) |
|||
آماره دوربین واتسون 27/2 |
تعداد مشاهدات 1040 |
آزمون فرضیه چهارم
نگاره (7) نتایج حاصل از آزمون این فرضیه را با استفاده از روش رگرسیون چند متغیره و دادههای ترکیبی نشان میدهد. علامت ضریب 4β در سطح خطای 01/0 مثبت است. این بدان معنی است که افزایش فروش در دوره t-1، وt-2، به صورت متوالی موجب کاهش شدت چسبندگی در بهای تمام شده کالای فروش رفته در دوره t میشود. بنابراین با توجه به نتایج مندرج در نگاره (7) و در سطح اطمینان 99/0 فرضیه چهارم این پژوهش رد خواهد شد.
نگاره (7): نتایج آزمون فرضیه چهارم
متغیر |
ضرایب |
انحراف معیار |
آمارهt |
سطح معناداری |
0α |
01/0 |
01/0 |
54/3 |
0004/0 |
LnsalesΔ |
91/0 |
02/0 |
36/41 |
0000/0 |
Dt× ΔLnsales |
07/0- |
04/0 |
72/1- |
0849/0 |
It-1×It-2 ×Δlnsales |
01/0- |
02/0 |
39/0- |
6991/0 |
It-1×It-2 ×Dt×Δlnsales |
15/0 |
05/0 |
61/2 |
0092/0 |
ضریب تعیین 82/0 |
آماره F (احتمال) 1204 (0000/0) |
|||
آماره دوربین واتسون 11/2 |
تعداد مشاهدات 1040 |
7- نتیجهگیری و پیشنهادها
در این پژوهش تأثیر افزایش فروش دورههای قبل بر شدت چسبندگی هزینههای عمومی اداری و فروش و بهای تمام شده کالای فروش رفته مورد بررسی قرار گرفت. نتیجۀ بررسی فرضیۀ اول این پژوهش نشان داد که افزایش فروش در یک دوره قبل، موجب افزایش در شدت چسبندگی هزینههای عمومی اداری و فروش در دوره جاری خواهد شد. نتیجه تحلیل فرضیه سوم این پژوهش نیز نشان داد افزایش فروش دو دوره قبل به صورت متوالی، موجب افزایش در شدت چسبندگی هزینههای عمومی اداری و فروش در دوره جاری خواهد شد. رفتار هزینههای عمومی اداری و فروش را میتوان از این دیدگاه مورد توجه قرار داد که مدیران درصدد جلوگیری از وقوع زیانهای ناشی از، از دست دادن فرصتها هستند و چون تحصیل و آمادهسازی مجدد منابع مستلزم صرف زمان و هزینه مضاعف است، در صورت پیشبینی افزایش فروش آتی منابع را حفظ میکنند. حال هرچه با توجه به افزایش فروش دورههای قبل، خوشبینی مدیریت بیشتر باشد، منابع بیشتری را حفظ میکند و این چسبندگی هزینهها را افزایش خواهد داد. نتایج فرضیه اول و سوم این پژوهش با پژوهش بنکر و همکاران14 (2013) و یاسوکاتا و کاجیوارا15 (2011) مطابقت دارد.
نتایج حاصل از آزمون فرضیه دوم و چهارم این پژوهش، نشان داد که افزایش فروش در یک دوره قبل و دو دوره قبل به صورت متوالی، موجب کاهش شدت چسبندگی بهای تمام شده کالای فروش رفته در دوره جاری میشود. به عبارت دیگر با توجه به افزایش فروش دورههای قبل و به دنبال آن خوشبینی مدیریت، چسبندگی بهای تمام شده کالای فروش رفته در دوره جاری کاهش مییابد که این مغایر با فرضیه تصمیمات آگاهانه است. کاهش چسبندگی بهای تمام شده کالای فروش رفته را میتوان از این دیدگاه مورد توجه قرار داد که نسبت بهای تمام شده کالای فروش رفته به فروش، در اغلب شرکتها بیشتر از نسبت هزینههای عمومی اداری به فروش است؛ بنابراین اثر بهای تمام شده کالای فروش رفته بر سود جاری بیشتر از اثر هزینههای عمومی اداری و فروش است. مطابق با فرضیه تصمیمات آگاهانه مدیران قصد دارند با نگهداری داراییهای عملیاتی بیشتر، سود شرکت را در بلند مدت افزایش دهند، از طرفی مدیران در برابر سود جاری (کوتاهمدت) شرکت پاسخگو هستند. ازاینرو با توجه به اثر زیاد بهای تمام شده کالای فروش رفته بر سود جاری، ممکن است انگیزه مدیران برای نگهداری داراییهای عملیاتی بیشتر، کاهش یابد. و این موجب کاهش چسبندگی بهای تمام شده کالای فروش رفته در دوره جاری خواهد شد. نتایج فرضیه دوم و چهارم این پژوهش، با پژوهش یاسوکاتا و کاجیوارا (2011) و کردستانی و مرتضوی (1391) مطابقت دارد و با پژوهش بنکر و همکاران (2013) مطابقت ندارد.
نتایج این پژوهش ارائهکننده پیشنهادهایی برای مدیران است. مدیران میتوانند چسبندگی هزینههای شرکت را شناسایی و کنترل کنند. آنها همچنین میتوانند از طریق انعقاد قراردادهای مناسب برای مخارج شرکت و استخدام کارکنان (به عنوان مثال انعقاد قراردادهای کوتاه مدت) میزان تعدیلات لازم برای کاهش سطح داراییهای خود در دورههای کاهش تقاضا و سطح فروش، را کمتر کنند و شدت چسبندگی هزینهها را کاهش دهند.
برای فراهم آوردن بستری مناسب برای انجام پژوهشهای آینده بر روی رفتار هزینهها، پیشنهادهای زیر ارائه میگردد:
محدودیتهایی که در مراحل اجرای پژوهش حاضر وجود داشته است و در تعبیر و تفسیر نتایج حاصله، باید مورد ملاحظه قرار گیرد به شرح زیر است:
1- ازآنجاییکه در این پژوهش از روش حذف سامانمند برای نمونهگیری استفاده شد، و موجب محدود شدن نمونه آماری به شرکتهای تولیدی شده است، در تسری نتایج این پژوهش به سایر شرکتها باید بااحتیاط عمل شود.
2- با توجه به اینکه قلمرو زمانی پژوهش، سالهای 1382 تا 1391 بوده است، باید در تعمیم نتایج به دورههای قبل و بعد از آن، جنبه احتیاط رعایت گردد.
پی نوشت
|
|
costs stickiness |
1 |