The Relation Between Voluntary Disclosure and Performance of Firms Listed in Tehran Stock Exchange

Document Type : Research Paper

Authors

Abstract

To restrict undesirable investor’s perception and create awareness about future prospects, companies may make voluntary disclosure. Providing voluntary information about identification, measurement and disclosure of accounting numbers in financial statements lead to attract investors and effectively help to improve the company's financial position and managerial popularity. The aim of this study is to investigate the relation between voluntary disclosure and performance of firms listed in Tehran Stock Exchange. Based on 80 companies information during 2002 to 2011, the results show that there is no significant relation between voluntary disclosure and return on assets and return on equity; but there is a significant positive relation between voluntary disclosure and efficiency scores calculated by Data Envelopment Analysis as a comprehensive measure of performance.

Keywords


مقدمه

اصطلاح افشا درگسترده­ترین مفهوم خود به معنای ارائه اطلاعات می­باشد. حسابداران از این عبارت به صورت محدودتری استفاده می­کنند و منظور آن­ها انتشار اطلاعات مالی مربوط به یک شرکت در گزارش­های مالی (معمولاً در قالب گزارش­های سالانه) است. انتشار اطلاعات در ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت جریان وجوه نقد اغلب تحت­ عنوان شناخت و اندازه­گیری مدنظر قرار می­گیرد. بنابراین در محدودترین مفهوم، افشای اطلاعات شامل بحث و تحلیل­های مدیریت، یادداشت­های همراه صورت‌های مالی و صورت­حساب­های مکمل است (هندریکسن و ون­بردا، 1992).

افشای داوطلبانه، ارائه­ی مازاد بر الزام قانونی اطلاعات است. مدیریت شرکت در فراهم کردن اطلاعات حسابداری و دیگر اطلاعاتی که باعث تسهیل و تامین مناسب نیازهای استفاده‌کنندگان می‌شود؛‌ آزاد است. ممکن است شرکت‌ها به منظور محدود‌ کردن برداشت نامطلوب سرمایه‌گذاران و ایجاد آگاهی در مورد چشم اندازهای آتی شرکت، دست به افشای داوطلبانه بزنند (بارث و همکاران، 2007). ارائه­ی اطلاعات داوطلبانه در مورد شناسایی، اندازه­گیری و افشای اقلام حسابداری در صورت‌های مالی باعث جذب سرمایه­گذاران می‌شود و به طور مؤثری به بهبود وضعیت مالی و چهره مدیریتی شرکت کمک می‌کند (یاتریدیس و آلکساکیس، 2012). از دیگر نتایج افشای داوطلبانه کاهش شرایط عدم اطمینان است که این نیز به نوبه خود، نیاز به نظارت بر فعالیت­های مدیریت را کاهش می‌دهد و متعاقباً باعث کاهش هزینه­های تأمین مالی و افزایش ارزش شرکت می‌شود (گیتزمن و ترومبتا، 2003).

افشای داوطلبانه اساساً برای سهامداران، بانک‌ها و دیگر تأمین­کنندگان سرمایه ارائه می‌شود. افشای داوطلبانه معمولاً شامل اطلاعات در مورد استراتژی شرکت، مسائل رقابتی، فعالیت­های تولیدی، استراتژی­های بازاریابی و مسائل مربوط به سرمایه انسانی است. حتی با افزایش الزامات افشای اجباری، شرکت‌ها باز هم به فراهم کردن اطلاعات داوطلبانه ادامه می­دهند. به این ترتیب، انگیزه چنین رفتارهایی، توجه زیادی را به سمت خود معطوف ساخته است که در نتیجه باعث جذاب شدن موضوع افشای داوطلبانه شده است.

هر واحد تجاری جهت تداوم فعالیت خود نیازمند سرمایه در گردش و به منظور توسعه فعالیت­ها و افزایش سودآوری ناچار به سرمایه­گذاری جدید است. هر دو نیاز واحد تجاری، یعنی سرمایه در گردش و سرمایه­گذاری جدید، از طریق تأمین مالی مرتفع می‌شود. تصمیم­های تأمین مالی و سرمایه­گذاری در شرکت‌ها، تصمیم­هایی هستند که هر دو با آینده‌نگری اتخاذ می­شوند. در تصمیم­های تأمین مالی، شرکت وجوه مورد نظر را در حال حاضر به کار می‌گیرد تا در آینده بتواند به تعهدات خود در قبال تأمین­کنندگان منابع مالی عمل کند (خواجوی و همکاران، 1389). تأمین مالی از منابع مختلف از جمله استقراض و افزایش سرمایه امکان پذیر است. تأمین مالی همراه با هزینه سرمایه برای واحد تجاری بوده و بدین لحاظ است که تأمین مالی به واسطه استقراض، واحد تجاری را ملزم به پرداخت هزینه بهره و تأمین مالی از طریق افزایش سرمایه، واحد تجاری را متعهد به پرداخت سود سهام می‌کند. همچنین، هدف مدیریت افزایش ارزش شرکت و در نتیجه افزایش ثروت سهامداران است. هرچه میزان هزینه سرمایه به نسبت بازده کسب شده کمتر باشد، ارزش شرکت و به تبع آن ثروت سهامداران بیشتر می‌شود (کاردان، 1375). افشای داوطلبانه اطلاعات باعث جذب سرمایه‌گذاران و کاهش هزینه تامین مالی شرکت‌ها می‌شود. کاهش هزینه‌های تامین مالی در شرکت‌ها، رشد و سودآوری آن‌ها را به دنبال خواهد داشت.

درک بهتر سرمایه­گذاران از مدیر در خصوص پیش­بینی تغییرات اقتصادی، باعث بالاتر رفتن ارزش شرکت می‌شود. بنابراین، مدیران می‌توانند با ارائه­ داوطلبانه­ی اطلاعات پیش‌بینی خود در رابطه با محیط اقتصادی آتی شرکت و نیز ارائه­ی پیش­بینی­های سود مدیریت، باعث افزایش ارزش سهام و در نتیجه بالا رفتن موقعیت رقابتی شرکت در صنعت مربوط به خود در بازار سرمایه شوند. با این حال افشای داوطلبانه علاوه­ بر داشتن مزایای تجاری، باعث تحمیل هزینه­هایی نیز بر شرکت می‌شود. در همین راستا، نظریه افشای داوطلبانه بیان می‌کند که مدیران، در صورت فزونی منافع افشا بر هزینه­های آن، اطلاعاتی را افشا خواهند نمود (هیتزمن و همکاران، 2010). بنابراین با توجه به مطالب بیان شده، افشای داوطلبانه اطلاعات به وسیله مدیران شرکت‌ها می‌تواند بر عملکرد و سودآوری آن‌ها موثر باشد.

 

پیشینه پژوهش

نتایج پژوهش حسین و همامی (2009) در قطر بیانگر نبود رابطه بین سودآوری (به عنوان متغیر مستقل) با افشای داوطلبانه است.

 در پژوهشی جیو (2011) رابطه بین رتبه‌های افشا و عملکرد عملیاتی شرکت‌ها را بررسی کرد. نتایج بیانگر رابطه مثبت بین رتبه‌های افشا (به عنوان متغیر مستقل) با معیارهای عملکرد عملیاتی (تحقیق و توسعه، رشد فروش و حاشیه سود خالص) بود.

یاتریدیس و آلکساکیس (2012) انگیزه­های افشای داوطلبانه و تفاوت­های افشای داوطلبانه و غیر داوطلبانه را در بازار بورس آتن بررسی کردند. نمونه­ی این پژوهش شامل 171 شرکت یونانی برای دوره­ی چهار ساله 2006 تا 2009 بود. یافته­های پژوهش نشان داد که افشای داوطلبانه دلالت بر سود و رشد بالاتر شرکت‌ها و نشان دهنده­ی "اخبار خوب" مربوط به شرکت است. همچنین بر طبق یافته‌های این پژوهش، افشای داوطلبانه با مدیریت سود رابطه منفی دارد.

اگستر و وانگر (2013) به بررسی کیفیت افشای داوطلبانه، عملکرد عملیاتی و ارزشیابی بازار سهام پرداختند. عملکرد عملیاتی براساس سه معیار حاشیه سود خالص، نسبت سود به حقوق صاحبان سهام و رشد فروش اندازه‌گیری شده است. نتایج براساس سال‌های 1999 تا 2007 نشان‌دهنده رابطه مثبت بین معیارهای عملکرد عملیاتی (به عنوان متغیر مستقل) با افشای داوطلبانه است.

اویار و همکاران (2013) به بررسی رابطه ویژگی‌های شرکت و سطح افشای داوطلبانه شرکت‌ها در بورس ترکیه پرداختند. نتایج بیانگر آن بود که بین اندازه شرکت، اندازه موسسه حسابرسی، اعضای مستقل هیئت مدیره و مالکیت شرکتی با سطح افشای داوطلبانه (متغیر وابسته) رابطه مثبت وجود دارد. همچنین بین معیار سودآوری و اندازه هیئت مدیره با سطح افشای داوطلبانه رابطه معناداری مشاهده نشد.

فخاری و فلاح محمدی (1388) به بررسی تأثیر افشای اطلاعات بر نقدشوندگی سهام شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. در این پژوهش، میزان افشا از طریق چک­لیستی که بر مبنای افشای اختیاری و استانداردهای الزامی سازمان حسابرسی تنظیم گردیده، اندازه­گیری شده ­است. یافته­های بررسی 112 شرکت در سال 1386 حاکی از آن است که ارتباط معکوس و معنا­داری بین افشای اطلاعات و شاخص نقدشوندگی سهام وجود دارد.

مهدوی­پور و همکاران (1389) به بررسی "عوامل مؤثر بر افشای اطلاعات مالی از طریق اینترنت در وب سایت شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران" پرداختند. یافته‌های بررسی 100 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران حاکی از آن است که بین افشای اطلاعات مالی از طریق اینترنت (متغیر وابسته) با اندازه، اهرم و نوع صنعت رابطه معناداری وجود دارد. با این وجود ارتباطی بین افشای اطلاعات مالی از طریق اینترنت و سودآوری مشاهده نشد.

خدامی­پور و محرومی (1391) تأثیر افشای داوطلبانه را بر مربوط بودن سود هر سهم بررسی کردند. جامعه مورد بررسی شامل کلیه شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و دوره زمانی تحقیق از ابتدای سال 1386 تا پایان سال 1389 می‌باشد. نتایج بیانگر آن بود که افشای داوطلبانه اثر معناداری بر مربوط بودن سود هر سهم ندارد.. با توجه به پیشینه و مبانی نظری مطرح شده در بخش مقدمه پژوهش، افشای داوطلبانه می‌تواند بر عملکرد مالی شرکت‌ها اثر گذار باشد. پژوهش حاضر به بررسی رابطه افشای داوطلبانه بر عملکرد مالی شرکت‌های بورس اوراق بهادار تهران می‌پردازد.

روش‌شناسی پژوهش

متغیر مستقل

سطح افشای داوطلبانه براساس شاخص­های پیشنهادی توسط بوتوسان (1997) که برگرفته از نظرات کمیته جنکینز بود، اندازه­گیری می‌شود. در مدل بوتوسان، شاخص­های مورد استفاده از طریق گزارشات راهبری شرکتی و نیز ارقام رتبه­بندی شرکت‌های آمریکایی استخراج شده بود. به دلیل فقدان موارد مذکور در ایران و با توجه به این که سازمان حسابرسی قالب نمونه گزارشگری را در کتابچه‌ای تحت عنوان "شرکت سهامی عام نمونه- صورت‌های مالی" در سال 1379 منتشر نموده و شرکت‌ها در تهیه و گزارش اطلاعات به شاخص­های مندرج در آن تکیه می­کنند، این امر امکان افشای اطلاعات داوطلبانه در متن صورت‌های مالی را محدود نموده است. لذا برای استخراج شاخص‌های افشای داوطلبانه اطلاعات به گزارش فعالیت هیأت مدیره شرکت‌ها اتکا گردید. نهایتاً، برای اندازه­گیری سطح افشای داوطلبانه، پرسشنامه­ی تعدیل شده­ی بوتوسان که توسط کاشانی پور و همکاران (1388) تنظیم شده بود، مورد استفاده قرارگرفت. شاخص­ها پس از بررسی از نظر الزامی نبودن مطابق استانداردهای حسابداری یا قانونی در شش بخش کلی به شرح نگاره (1) (شامل 71 شاخص) تعیین شدند:

نگاره (1): اجزای ارزیابی سطح افشای داوطلبانه

اجزای ارزیابی سطح افشای داوطلبانه

تعداد شاخص در هر بخش

پیشینه اطلاعاتی

17

خلاصه‌ای از نتایج تاریخی مهم

8

آماره­های کلیدی غیرمالی

10

اطلاعات بخش­ها

7

اطلاعات پیش­بینی

10

بحث و تحلیل مدیریت

19

سطح افشای داوطلبانه هر شرکت از رابطه (1) محاسبه می‌شود:

رابطه (1):

 

 در رابطه بالا،  بیانگر جمع نمرات دریافتی هر شرکت براساس شاخص‌های شش بخش فوق و  بیانگر جمع نمرات قابل دریافت شرکت‌ها از شاخص‌های شش بخش مورد نظر است. شاخص‌های هر بخش براساس اهمیت در تصمیم‌گیری‌ها دارای وزن‌های متفاوتی هستند. براساس وزن‌دهی به شاخص‌های هر بخش، جمع نمرات قابل دریافت (مخرج کسر) برابر با 134 است. به عبارتی حداکثر نمره افشای دریافتی شرکت‌ها برابر با 134 و سطح افشا برابر با عدد یک است. دلیل استفاده از این معیار آن است که تمامی اطلاعاتی را که سرمایه‌گذاران و دیگر استفاده کنندگان از صورت‌ها و گزارش‌های مالی برای تصمیم‌گیری منطقی نیاز دارند، براساس وزن‌دهی مناسبی در قالب معیار افشای اختیاری گنجانده شده است.

متغیر وابسته

برای ارزیابی عملکرد مالی، معیارهای متنوعی را می‌توان معرفی کرد. در پژوهش حاضر از معیارهای بازده حقوق صاحبان سهام، بازده دارایی‌ها و نمرات کارایی به عنوان یک معیار جامع برای عملکرد استفاده می‌شود. جهت محاسبه نمره‌های کارایی از تکنیک تحلیل پوششی داده‌ها استفاده می‌شود. تحلیل پوششی داده‌ها در حقیقت یک روش برنامه‌ریزی ریاضی برای ارزیابی واحد‌های تصمیم گیرنده است که براساس مجموعه‌ای از مشاهدات اقدام به تخمین تجربی مرز کارایی می‌کند. این روش یک تابع مرزی را ایجاد می‌کند که در آن تمامی داده‌ها را تحت پوشش می‌گیرد و به همین دلیل آن را تحلیل پوششی یا تحلیل فراگیر می‌نامند. از آن جا که روش مزبور مبتنی بر یک سری مسائل بهینه سازی است هیچ گونه پارامتری جهت تحلیل وجود ندارد. بنابراین روش مزبور یک روش غیر پارامتریک محسوب می‌شود (چارنز و همکاران، 1984). تحلیل پوششی داده‌ها براساس چندین متغیر ورودی و خروجی برای شرکت‌های مورد مطالعه، نمره کارایی ارائه می‌کند. این نمره کارایی عددی بین صفر و یک است و نشان می‌دهد که شرکت در استفاده از منابع خود تا چه اندازه موفق بوده است. شرکت‌هایی که نمره کارایی یک را می‌گیرند شرکت‌های به اصطلاح کارا هستند و بر روی مرز کارا قرار می‌گیرند. در پژوهش حاضر از مدلی به نام بنکر، چارنز و کوپر (1984) ورودی محور استفاده می‌شود. اساس این مدل بدین صورت است که با فرض ثابت بودن ورودی‌ها، شرکت‌هایی که بتوانند حداکثر خروجی را داشته باشند به عنوان شرکت‌های کارا طبقه بندی می‌شوند. مدل ریاضی نمرات کارایی در رابطه (2) بیان شده است:

رابطه (2):

 

 

 

St:

 (r = 1, 2,.. s)

 

 (i = 1, 2,... m)

 

 (j = 1, 2,... n)

 

 آزاد در علامت

 

متغیرهای ورودی و خروجی مدل در نگاره (2) ارائه شده است:

نگاره (2): متغیرهای ورودی و خروجی

متغیرهای ورودی

متغیرهای خروجی

هزینه کل: شامل بهای تمام شده و هزینه‌های اداری و فروش

نسبت حاشیه سود خالص

دارایی‌های جاری

گردش دارایی

دارایی‌های ثابت

بازده سهام

-

نسبت جاری

معیار نمره کارایی نسبت به دو معیار بازده حقوق صاحبان سهام و دارایی دارای مزیت بیشتری است. در محاسبه نمره کارایی تمامی عوامل جهت کسب عملکرد بهتر لحاظ شده است.

متغیر کنترلی

متغیرهای کنترلی با توجه به اهمیت تاثیر‌گذاری آن‌ها بر معیارهای عملکرد، در مدل آزمون فرضیه‌ها لحاظ شدند. متغیر‌های کنترلی که بیش‌تر در متون استراتژی به عنوان متغیرهای تاثیر‌گذار بر عملکرد شرکت استفاده می شوند، عبارتند از:

متغیر اهرم مالی: از طریق جمع بدهی‌ها بر دارایی‌ها بدست می آید.

متغیر اندازه شرکت: لگاریتم طبیعی فروش به عنوان معیار اندازه شرکت است.

فرضیه‌های پژوهش

فرضیه­های پژوهش با توجه به مبانی نظری و پژوهش‌های پیشین به شرح زیر طراحی و تدوین شده است:

1)      بین سطح افشای داوطلبانه و بازده دارایی‌ها رابطه مثبت معنا‌داری وجود دارد.

2)      بین سطح افشای داوطلبانه و بازده حقوق صاحبان سهام رابطه مثبت معنا‌داری وجود دارد.

3)      بین سطح افشای داوطلبانه و نمرات کارایی رابطه مثبت معنا‌داری وجود دارد.

پژوهش حاضر از نوع پژوهش‌های شبه تجربی و پس رویدادی است و با استفاده از اطلاعات گذشته انجام می‌شود. دوره زمانی این پژوهش 10 ساله (1381 الی 1390) است و با توجه به معیارهای زیر 80 شرکت جامعه آماری پژوهش را تشکیل می‌دهد:

1)    اطلاعات مالی مورد نیاز به منظور استخراج داده­های مورد نیاز در دسترس باشد.

2)    تا پایان سال مالی 1380 در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته شده باشد.

3)    جزء بانک‌ها و مؤسسات مالی (شرکت‌های سرمایه­گذاری، واسطه­گری مالی، شرکت‌های هلدینگ و لیزینگ­ها) نباشد؛ زیرا افشای اطلاعات مالی و ساختار­های راهبری شرکتی در آن­ها متفاوت است.

4)    حقوق صاحبان سهام منفی نباشد.

برای تجزیه و تحلیل داده‌ها و برآورد مدل‌های پژوهش، از مدل رگرسیون حداقل مربعات معمولی داده‌های ترکیبی به روش اثرات مشترک، اثرات ثابت یا اثرات تصادفی استفاده می‌شود. برای تشخیص روش تخمین مناسب باید آزمون‌های مختلفی انجام داد. رایج‌ترین آزمون مورد استفاده، عبارت است از آزمون چاو برای انتخاب مدل اثرات ثابت یا مدل داده‌های تلفیقی و آزمون هاسمن برای انتخاب یکی از مدل‌های اثرات ثابت یا اثرات تصادفی است. رابطه (3) مدل رگرسیون ترکیبی پژوهش حاضر را نشان می‌دهد:

 

رابطه (3):

Performance it1+ = α0 + β1 (Voluntary Disclosure ‌it,) + β2 (Size it1+) + β3 (Leverage it1+) +ε

که در رابطه (3):

Performance it+1: معیارهای بازده حقوق صاحبان سهام، بازده دارایی‌ها و نمرات کارایی مالی شرکت i در سال t+1

Voluntary Disclosure it: افشای داوطلبانه شرکت i در سال t

Sizeit+1: اندازه شرکت i در سال t+1

Leverage it+1: اهرم مالی شرکت i در سال t+1

مدل رگرسیونی بالا از نوع مدل با داده‌های ترکیبی است. در مدل بالا، براساس فرضیه‌های بیان شده، معیارهای عملکرد متفاوت در مدل جایگذاری می‌شود. برای آزمون فرضیه‌ها از نرم افزار Eviews نسخه 1/7 و برای نمرات کارایی مالی از نرم افزار R استفاده شده است.

یافته‌های پژوهش

آمار توصیفی

به منظور بررسی و تجزیه و تحلیل اولیه داده‌ها، آماره‌های توصیفی متغیرهای مورد مطالعه محاسبه و در نگاره (3) ارائه شده است:

نگاره (3): آماره‌های توصیفی متغیرهای پژوهش

نام متغیر

تعداد مشاهدات

میانگین

میانه

حداکثر

حداقل

انحراف معیار

سطح افشا

720

34/0

34/0

56/0

11/0

07/0

بازده دارایی‌ها

720

16/0

13/0

78/0

24/0-

145/0

بازده حقوق صاحبان سهام

720

45/0

37/0

18/4

94/0-

45/0

نمرات کارایی

720

40/0

27/0

1

01/0

34/0

اندازه شرکت

720

49/5

47/5

25/7

98/3

50/0

اهرم مالی

720

61/0

64/0

94/0

04/0

16/0

با توجه به آماره‌های نگاره (3)، به طور میانگین شرکت‌های جامعه آماری پژوهش 34 درصد از نمره‌های افشا را کسب کرده‌اند. انحراف معیار متغیر سطح افشا بیانگر متمرکز بودن نمرات افشای شرکت‌ها حول میانگین است. با توجه به آماره‌های توصیفی متغیر سطح افشا می‌توان نتیجه‌گیری کرد که شرکت‌های جامعه‌آماری پژوهش پراکندگی بالایی در افشای اطلاعات داوطلبانه ندارند و اکثر شرکت‌ها در حدود مشخصی اطلاعات را افشا می‌کنند. انحراف معیار منغیرهای عملکرد بیان‌گر وجود شرکت‌های متنوع از نظر ساختار سرمایه و سود خالص در جامعه آماری پژوهش است.

یکی از مفروضات رگرسیون نبود همبستگی بین متغیرهای مستقل در اجرای مدل است. به همین منظور در نگاره (4) همبستگی بین متغیرهای مستقل مدل‌ها ارائه شده است.

نگاره (4): نتایج حاصل از همبستگی بین متغیرهای مستقل مدل

متغیرهای مستقل

 

سطح افشای داوطلبانه

اندازه شرکت

اهرم مالی

سطح افشای داوطلبانه

همبستگی پیرسون

1

052/0

027/0

معناداری

-

164/0

473/0

اندازه شرکت

همبستگی پیرسون

052/0

1

063/0

معناداری

164/0

-

091/0

اهرم مالی

همبستگی پیرسون

027/0

063/0

1

معناداری

473/0

091/0

-

براساس نتایج نگاره (4) بین متغیرهای مستقل مدل‌ها همبستگی وجود ندارد.

پایایی متغیرهای پژوهش

پارامترهای (گشتاورهای) مربوط به متغیرهای هر مدل باید در طول زمان در یک مدل رگرسیونی از نوع سری زمانی ثابت باشد، که برای تعیین ایستایی (پایایی) متغیرهای مدل از آزمون ریشه واحد استفاده می­شود (عباسی‌نژاد، 1380).

در این پژوهش از آزمون‌های، ایم، پسران و شین، فلیپس پرون، دیکی فولر تعدیل یافته و لوین، لین و چو برای بررسی پایایی متغیرهای پژوهش استفاده می‌شود. نتایج حاصل از آزمون‌های ریشه واحد تلفیقی در نگاره (5) ارائه شده است.

نگاره (5): نتایج حاصل از آزمون ریشه واحد تلفیقی

آزمون

 

ایم، پسران و شین

فلیپس پرون

دیکی فولرتعدیل یافته

لوین، لین و چو

متغیرهای پژوهش

بازده دارایی‌ها

آماره آزمون

602/2-

731/262

975/239

926/4-

معناداری

004/0

000/0

000/0

000/0

بازده حقوق صاحبان سهام

آماره آزمون

389/1-

634/328

248/222

752/3-

معناداری

008/0

000/0

001/0

000/0

نمرات کارایی

آماره آزمون

992/10-

534/291

271/292

779/11-

معناداری

000/0

000/0

000/0

000/0

اندازه شرکت

آماره آزمون

714/3-

505/229

813/197

608/3-

معناداری

000/0

000/0

000/0

000/0

اهرم مالی

آماره آزمون

613/2-

575/204

233/216

158/5-

معناداری

004/0

0172/0

003/0

000/0

براساس نگاره (5) در سطح خطای 5 درصد تمامی متغیرهای پژوهش پایا می‌باشند.

آمار استنباطی

قبل از آزمون فرضیه‌ها از آزمون‌های چاو و هاسمن جهت انتخاب نوع مدل رگرسیون استفاده می‌شود. نتایج این آزمون‌ها در نگاره (6) ارائه شده است:

نگاره (6): نتایج حاصل از آزمون‌های چاو و هاسمن

آزمون

 

چاو

هاسمن

نتیجه

فرضیه‌ها

فرضیه اول

معناداری

000/0

000/0

اثرات ثابت

آماره آزمون

267/7

697/25

فرضیه دوم

معناداری

000/0

004/0

اثرات ثابت

آماره آزمون

609/7

291/13

فرضیه سوم

معناداری

000/0

006/0

اثرات ثابت

آماره آزمون

876/76

144/12

آزمون فرضیه فرعی اول تا سوم

نتایج الگوی برآورد فرضیه اول تا سوم در نگاره‌های زیر ارائه شده است:

نگاره (7): الگوی برآورد فرضیه اول

متغیرها

ضرایب

خطای استاندارد

آماره t

معناداری

افشای داوطلبانه

103/0

084/0

214/1

225/0

اندازه شرکت

049/0-

012/0

841/3-

000/0

اهرم مالی

241/0-

026/0

140/9-

000/0

مقدار ثابت

553/0

086/0

398/6

000/0

آمارهF: 275/15

معناداری آماره F: 000/0

 

ضریب تعیین: 460/0

دوربین- واتسون: 415/1

 

نگاره (8): الگوی برآورد فرضیه دوم

متغیرها

ضرایب

خطای استاندارد

آماره t

معناداری

افشای داوطلبانه

014/0-

268/0

052/0-

957/0

اندازه شرکت

155/0-

036/0

316/4-

000/0

اهرم مالی

294/0-

079/0

682/3-

000/0

مقدار ثابت

498/1

222/0

725/6

000/0

آمارهF: 315/8

معناداری آماره F: 000/0

 

ضریب تعیین303/0

دوربین- واتسون: 437/1

 

نگاره (9): الگوی برآورد فرضیه سوم

متغیرها

ضرایب

خطای استاندارد

آماره t

معناداری

افشای داوطلبانه

289/0

113/0

554/2

010/0

اندازه شرکت

092/0-

017/0

235/5-

000/0

اهرم مالی

210/0-

030/0

823/6-

000/0

مقدار ثابت

943/0

109/0

644/8

000/0

آمارهF: 519/174

معناداری آماره F: 000/0

 

ضریب تعیین: 635/0

دوربین- واتسون: 855/1

براساس نگاره‌های بالا همان‌طور که ملاحظه می‌شود، مقدارآمارهF و سطح معناداری مربوط به آن، بیانگر معناداری مدل رگرسیون است. مقدار آماره و سطح معناداری مربوط به آزمونT در نگاره‌های (7) و (8) بیانگر آن است که در سطح خطای 5 درصد ارتباط معنادار مثبتی بین سطح افشا با بازده دارایی‌ها و بازده حقوق صاحبان سهام وجود ندارد. اما براساس آماره و سطح معناداری مربوط به آزمون T در نگاره (9) ارتباط معنادار مثبتی بین سطح افشا و نمرات کارایی وجود دارد و این نشان می‌دهد شرکت‌هایی که افشای داوطلبانه بیشتری دارند از نظر معیار نمره کارایی وضعیت بهتری را دارند. بنابراین فرضیه‌های اول و دوم رد و فرضیه سوم پذیرفته می‌شود. نتایج حاصل از بررسی خود همبستگی جملات خطا با استفاده از آماره دوربین واتسون در سطح خطای یک درصد برای 80 مشاهده ترکیبی همراه با سه متغیر توضیحی در مدل بیان‌گر نبود خود همبستگی بین خطاهای مدل است. ضریب تعیین نیز در مدل‌های بالا نشان می‌دهد که به طور متوسط چند درصد از تغییرات در عملکرد به وسیله متغیرهای کنترلی و مستقل قابل توضیح است. همچنین مقدار آماره و سطح معناداری مربوط به آزمونT در نگاره‌های بالا بیانگر آن است که رابطه اهرم مالی و اندازه شرکت با معیارهای عملکرد مالی در هر سه فرضیه مطرح شده منفی است.

نتیجه‌گیری

نتایج حاصل از آزمون فرضیه‌های اول و دوم نشان می‌دهد بین افشای داوطلبانه و معیارهای بازده حقوق صاحبان سهام و بازده دارایی‌ها رابطه‌ای وجود ندارد. نتیجه حاصل از فرضیه دوم با نتیجه پژوهش اگستر و وانگر (2013) منطبق نمی‌باشد. یک دلیل برای این نتیجه­گیری، می‌تواند ناتوانی سرمایه­گذاران و سایر استفاده­کنندگان از گزارشهای مالی در استفاده از اطلاعات حسابداری افشا شده باشد. نتیجه حاصل از آزمون فرضیه سوم بیانگر آن است که بین افشای داوطلبانه و نمرات کارایی مالی رابطه مثبت وجود دارد و این بدان معناست که شرکت‌های با سطح افشای بالا از نظر کارایی نمرات بالایی را به خود اختصاص داده‌اند. کسب نمرات کارایی بالاتر بیانگر استفاده بهتر از منابع است. با توجه به پذیرفته شدن فرضیه سوم، پیشنهاد می‌شود در پژوهش‌های آینده به بررسی رابطه افشای داوطلبانه با مدل‌های ‌ریاضی متفاوت تحلیل پوششی داده‌ها به عنوان معیار کارایی پرداخته شود. همچنین پیشنهاد می‌شود رابطه افشای داوطلبانه با کارایی مالی به صورت مقایسه‌ای در سطح صنایع مورد آزمون قرار گیرد.

خدامی پور، احمد؛ و رامین محرومی. (1391). تأثیر افشای داوطلبانه بر مربوط بودن سود هر سهم. فصلنامهعلمیپژوهشیحسابداریمدیریت، شماره (14) ، 12- 1.
خواجوی، شکراله؛ ولی­پور، هاشم؛ و بهروز حاکمی. (1389). بررسی تأثیر ساختار سرمایه بر بازده غیرعادی انباشته در شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران. مجله مطالعات مالی، شماره (5)، 65-53.
عباسی‌نژاد، حسین. (1380). اقتصادسنجی (مبانی و روش‌ها)، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
فخاری، حسین؛ و نرگس فلاح محمدی. (1388). بررسی تأثیر افشای اطلاعات بر نقدشوندگی سهام شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران. تحقیقات حسابداری، شماره (4)، 163-148.
کاردان، بهرام (1375). افزایش سرمایه و تأثیر آن بر نرخ هزینه سرمایه و نرخ بازده شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران. پایان­نامه کارشناسی ارشد حسابداری، دانشگاه تهران.
کاشانی پور، محمد؛ رحمانی، علی؛ و سید مهدی پارچینی پارچین. (1388). رابطه بین افشای اختیاری و مدیران غیرموظف. فصلنامه­­ی بررسی­های حسابداری و حسابرسی، شماره (57)، 100- 85.
مهدوی­پور، علی؛ موسوی شیری، محمود؛ و علی­رضا کریمی ریابی. (1389). قدرت عوامل مؤثر بر افشای اطلاعات مالی از طریق اینترنت در وب سایت شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران. تحقیقات حسابداری، شماره (5)، 160-142.
 Barth, M; Landsman, W; and M. Lang. (2007). International accounting standards and accounting quality. http://ssrn. com, Available online 15 April 2012.
Botosan, C. (1997). Disclosure level and the cost of equity capital. Accounting Review, Vol. 72,pp. 323-349.
Charnes, A; Cooper, W. W; and E. L Rhodes. (1984). Measuring the efficiency of decision making units. European Journal of Operational Research, Vol. 2 (6) , pp. 429–444.
Eugster, F; and A. F Wanger. (2013). Voluntary Disclosure Quality, Operating Performance, and Stock Market Valuations, http://papers. ssrn. com/sol3/papers. cfm?abstract_id=1879804.
Gietzmann, M; and M. Trombetta. (2003). Disclosure interactions: accounting policy choice and voluntary disclosure effects on the cost of raising outside capital. Accounting & Business Research, Vol. 33 (3) , pp. 187-205.
Heitzman, S; Wasley, C; and J. Zimmerman. (2010). The joint effect of materiality thresholds and voluntary disclosure incentives on firms disclosure decisions. Journal of Accounting and Economics, Vol. 49 (1) , pp. 109-132.
Hendriksen, E. S; and M. F. Van Breda. (1992). Accouuting Theory, 5th edition. United States of America: IRWIN. Inc.
Hossain, M. ; and H. Hammami. (2009). Voluntary disclosure in the annual reports of an emerging country: The case of Qatar. Advances in Accounting. Incorporating Advances in International Accounting, Vol. 25 (2) , pp. 255-265.
Iatridis, G. and P. Alexakis. (2012). Evidence of voluntary accounting disclosures in the Athens Stock Market. Review of Accounting and Finance, Vol. 11 (1) , pp. 73 - 92.
Jiao, Y. (2011). Corporate disclosure, market valuation, and firm performance, Financial Management, Vol, 40, pp. 647-676.
Uyar, A; Kilic, M. ; and N. Bayyurt. (2013). Association between firm characteristics and corporate voluntary disclosure: Evidence from Turkish listed companies. http://www. redalyc. org/articulo. oa?id=54929516007.